English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (17 milliseconds)
English Persian
radiator تشعشع کننده
radiators تشعشع کننده
emitter تشعشع کننده
Search result with all words
glare تابش خیره کننده تشعشع
glared تابش خیره کننده تشعشع
glares تابش خیره کننده تشعشع
radiant تشعشع کننده حرارتی
broadside aerial تشعشع کننده عرضی
emission control کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
rem مقدار واحد از تشعشع یونیزه کننده
Other Matches
fallout contours خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
survey meter دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
radiational تشعشع
luminance تشعشع
radiation تشعشع
emissions تشعشع
total radiation تشعشع کل
flash تشعشع
flashed تشعشع
flashes تشعشع
emission تشعشع
antiradiation ضد تشعشع
neutron radiation تشعشع نوترونی
prompt radiation تشعشع کامل
radiation source منبع تشعشع
ray تشعشع داشتن
ray روشنایی تشعشع
induced radiation تشعشع القایی
glary دارای تشعشع
intensity of radiation شدت تشعشع
radiation loss تلف تشعشع
radiancy تابندگی تشعشع
radiacmeter تشعشع سنج
x irradiation تشعشع رونتگن
electronic radiation تشعشع الکترونی
radiantly تشعشع بطورمنشعب
fluorescent radiation تشعشع فلورسنت
space radiation تشعشع رادیویی
thermal radiation تشعشع حرارتی
radioscopy تشعشع سنجی
emitted تشعشع کردن
radiation تشعشع اتمی
nuclear radiation تشعشع هستهای
fluorescence تشعشع ماهتابی
aura تشعشع نورانی
scattered radiation تشعشع پراکنده
dosimeter تشعشع سنج
corpuscular radiation تشعشع ذرهای
refulgence جلال تشعشع
radiance تابندگی تشعشع
radiometer تشعشع سنج
auras تشعشع نورانی
radiation pressure فشار تشعشع
emitting تشعشع کردن
cosmic rays تشعشع کاسمیک
emit تشعشع کردن
emits تشعشع کردن
radio active دارای تشعشع اتمی
x radiation تشعشع اشعه مجهول
radiological survey تجسس تشعشع اتمی
ultra violet radiation تشعشع ماوراء بنفش
directive radiation تشعشع جهت دار
radiation intensity شدت تشعشع اتمی
magnetic dipole radiation تشعشع دوقطبی مغناطیسی
background count عکس العمل تشعشع
candescent دارای تشعشع یاگرمای شدید
isodose rate خط نقاط هم دوز تشعشع اتمی
emissivity قابلیت تشعشع یا ارسال اشعه
broad beam headlamp نور افکن با تشعشع عرضی
fluorescent لامپ مهتابی دارای تشعشع
solar flare تشعشع ناگهانی نیروی خورشید
roentgen واحد سنجش تشعشع اتمی
radiological رادیولوژیکی مربوط به تشعشع هستهای
emissions تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
phosphorism مسمومیت در اثر فسفر تشعشع فسفری
emission تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
radiological survey بررسی میزان وجود تشعشع اتمی
luminous flux جریان تشعشع در طول موج مریی
roentgen واحد بین المللی تشعشع اشعه مجهول
terrain return انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
radioactivity قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
langley واحد تشعشع خورشید مساوی یک گرم کالری در هرسانتیمتر مربع از سطح غیرمتشعشع
lumen واحد تشعشع برابر مقدارنوری که از یک شمع معمولی بین المللی ساطع میگردد
minometer دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
galactic noise تشعشع رادیویی کهکشان صوت پراکنی از جانب کهکشان
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
radiation scattering انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
commulator یک سو کننده
swooner غش کننده
benders خم کننده
noncommittal رد کننده
filler پر کننده
surfy کف کننده
mitigative کم کننده
fillers پر کننده
skittish رم کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com