English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (33 milliseconds)
English Persian
randomization تصادفی کردن
randomize تصادفی کردن
randomizing تصادفی کردن
Search result with all words
head switching فعال کردن نوک خواندن ونوشتن به هنگام خوانده ونوشته شدن اطلاعات توسط دستگاه ذخیره با دستیابی تصادفی
smoke test بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
Other Matches
random process جریان تصادفی فرایند تصادفی
random parallel tests ازمونهای موازی تصادفی ازمونهای همتای تصادفی
chanced تصادفی
chancy تصادفی
hazardous تصادفی
chanciest تصادفی
chancier تصادفی
by the way تصادفی
accidental <adj.> تصادفی
random <adj.> تصادفی
chance تصادفی
chancing تصادفی
chances تصادفی
chanceful تصادفی
accidental attack تک تصادفی
incidentally <adv.> تصادفی
casual [not planned] <adj.> تصادفی
adventitious <adj.> تصادفی
contingent [accidental] <adj.> تصادفی
fortuitous <adj.> تصادفی
haphazard <adj.> تصادفی
accidentally <adv.> تصادفی
accidently <adv.> تصادفی
as it happens <adv.> تصادفی
at random <adv.> تصادفی
by accident <adv.> تصادفی
by a coincidence <adv.> تصادفی
by chance <adv.> تصادفی
by happenstance <adv.> تصادفی
by hazard <adv.> تصادفی
coincidentally <adv.> تصادفی
fortuitously <adv.> تصادفی
incidental <adj.> تصادفی
circumstantial تصادفی
stochastical <adj.> تصادفی
randomly تصادفی
coincidental <adj.> تصادفی
stochastic <adj.> تصادفی
random selection گزینش تصادفی
randomly بی هدف تصادفی
random model الگوی تصادفی
random error خطای تصادفی
by blow ضربت تصادفی
extrinsic تصادفی عارضی
random access دستیابی تصادفی
random activity فعالیت تصادفی
random assignment گمارش تصادفی
random distribution توزیع تصادفی
random numbers اعداد تصادفی
extraneous تصادفی فرعی
accidental error خطای تصادفی
chance variations تغییرات تصادفی
random sample نمونه تصادفی
random processing پردازش تصادفی
random number عدد تصادفی
random process پویش تصادفی
random probing پردازش تصادفی
accident تصادفی ضمنی
accidents تصادفی ضمنی
contingent تصادفی مشروط
random file فایل تصادفی
random file پرونده تصادفی
randomized blocks بلوکهای تصادفی
random model مدل تصادفی
random بی هدف تصادفی
randomization ارایش تصادفی
quasi random شبه تصادفی
random variable متغیر تصادفی
unplanned تصادفی - بدونبرنامهریزیقبلی
contingents تصادفی مشروط
random number seed کاوش تصادفی
conjuncture ملاقات تصادفی
stochastic term جمله تصادفی
temerarious تند تصادفی
chance level سطح تصادفی
chromatic تصادفی اتفاقی
stochastic variable متغیر تصادفی
stochastic term متغیر تصادفی
meet up with <idiom> تصادفی ملاقاتکردن
chance error خطای تصادفی
probabilistic model الگوی تصادفی
drop out حذف تصادفی
drop in درج تصادفی
stochastic regression رگرسیون تصادفی
stochastic model الگوی تصادفی
indeterminate error خطای تصادفی
supervene تصادفی روی دادن
obiter dictum بیان ضمنی و تصادفی
random sample نمونه گیری تصادفی
random sampling نمونه گیری تصادفی
nonrandom variable متغیر غیر تصادفی
random processing با دست یابی تصادفی
stranding به گل نشستن تصادفی کشتی
randomly فکر تصادفی غیرعمدی
random logic design طرح منطقی تصادفی
earth fault اتصال به زمین تصادفی
random number generator مولد عدد تصادفی
random number generator مولد اعداد تصادفی
semirandom access دستیابی نیمه تصادفی
random فکر تصادفی غیرعمدی
nonrandom sample نمونه غیر تصادفی
pseudo random number عدد شبه تصادفی
pseudorandom number عدد شبه تصادفی
simple randon sampling نمونه گیری تصادفی ساده
casrd random access memory حافظه دستیابی تصادفی کارت
rams حافظه با دستیابی تصادفی emory
random scan graphics نگاره سازی با پوشش تصادفی
stratified random sampling نمونه گیری لایهای تصادفی
rammed حافظه با دستیابی تصادفی emory
dynamic ram حافظه دستیابی تصادفی پویا
addressable storage حافظه تصادفی [علوم کامپیوتر]
ram حافظه با دستیابی تصادفی emory
addressed memory حافظه تصادفی [علوم کامپیوتر]
Random-access memory حافظه تصادفی [علوم کامپیوتر]
randomize بصورت اتفاقی یا تصادفی در اوردن
systematic random sampling نمونه گیری تصادفی منظم
RAM [random access memory] حافظه تصادفی [علوم کامپیوتر]
It was a mere accident that we met. ملاقات ما کاملا تصادفی ( اتفاقی ) بود
accidental آنچه تصادفی اتفاق افتاده است
ccd که دستیابی ترتیبی یا تصادفی را ممکن می کنند
random number برنامهای که اعداد تصادفی را تولید میکند.
pickup هرچیز انتخاب شده اشنایی تصادفی
randomize بصورت امار تصادفی نشان دادن
seeds مقدار شروع برای تولید اعداد تصادفی
softest خطای تصادفی نرم افزار یا دادههای خطا
native رویداد طبیعی یا آنچه تصادفی رخ نداده است
soft خطای تصادفی نرم افزار یا دادههای خطا
softer خطای تصادفی نرم افزار یا دادههای خطا
natives رویداد طبیعی یا آنچه تصادفی رخ نداده است
seed مقدار شروع برای تولید اعداد تصادفی
glitches خرابی تصادفی یا موقتی در سخت افزار گیر در برنامه
I accidentally locked myself out of the house. من به طور تصادفی خانه ام را روی خودم قفل کردم.
glitch خرابی تصادفی یا موقتی در سخت افزار گیر در برنامه
secured که در برابر نوشتن یا حذف تصادفی یا دستیابی بی اجازه ایمن است
heaping فضای ذخیره سازی موقت که اجازه دستیابی تصادفی میدهد
stochastic model نمایش ریاضی سیستم که حاوی اثرات اعمال تصادفی است
The damage can't have been caused accidentally. آسیب نمی تواند به طور تصادفی پیش آمده باشد.
heap فضای ذخیره سازی موقت که اجازه دستیابی تصادفی میدهد
pseudo random رشته تولید شده تصادفی که در مدت طولانی تکرار بشود
heaps فضای ذخیره سازی موقت که اجازه دستیابی تصادفی میدهد
ball back ضربه تصادفی با پا به توپ که از مرز بیرون برود ومنتج به تجمع شود
dynamic حافظه با دستیابی تصادفی که نیاز دارد و محتوای آن مرتب بهنگام شود
dynamically حافظه با دستیابی تصادفی که نیاز دارد و محتوای آن مرتب بهنگام شود
leap frog test بررسی فضای حافظه که برنامه از یک محل به دیگری به صورت تصادفی می رود
jabbered سیگنال ارسالی پیاپی و تصادفی توسط کارت آداپتور خراب یا گرهای در شبکه
jabbering سیگنال ارسالی پیاپی و تصادفی توسط کارت آداپتور خراب یا گرهای در شبکه
jabber سیگنال ارسالی پیاپی و تصادفی توسط کارت آداپتور خراب یا گرهای در شبکه
jabbers سیگنال ارسالی پیاپی و تصادفی توسط کارت آداپتور خراب یا گرهای در شبکه
VRAM حافظه سریع با دستیابی تصادفی برای ذخیره تصاویر تولید شده در کامپیوتر یا دیجیتالی
conventional RAM در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
conventional memory در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
pseudo random سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده اعداد تصادفی
random number روش ایجاد یک ترتیبی از اعداد تصادفی به طوری که هیچ عددی بیشتر از اعداد دیگر رخ نمیدهد
instantaneous access زمان دستیابی کوتاه به رسانه با دستیابی تصادفی
noise سیگنال تصادفی آماده اضافه بر هر سیگنال درخواستی
noises سیگنال تصادفی آماده اضافه بر هر سیگنال درخواستی
best fit 1-آنچه که تط ابق بیشتری با یک نیاز دارد 2-تابعی که کوچکترین تصادفی موجود در حافظه اصلی را انتخاب میکند برای یک صفحه مجازی در خواست شده
scramblers وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
scrambler وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
fortuitous event حادثه جبری حادثه تصادفی
poisson distribution این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
random access memory حافظه با دستیابی تصادفی حافظه دستیابی مستقیم
direct access storage device اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
to let somebody treat you like a doormat <idiom> با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharge اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capturing اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capture اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifying مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoots جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoot جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
cross examination تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
orient جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
to temper [metal or glass] آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
orienting جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orients جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveyed براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
tae پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
to appeal [to] درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
serve نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
served نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
serves نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
assigns مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to inform on [against] somebody کسی را لو دادن [فاش کردن] [چغلی کردن] [خبرچینی کردن]
buck up پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
concentrating غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assigning مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigned مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrates غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assign مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com