Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
range correction
تصحیح برد تیراندازی
Other Matches
range disk
صفحه تصحیح برد طبله تصحیح مسافت
firing position
موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
firing range
برد تیراندازی مسافت تیراندازی
rifle clasp
نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی
wind correction
تصحیح مربوط به باد تصحیح گلوله از نظر باد
correction index
جدول تصحیح خطای توپ جدول تصحیح یا تصحیحات
fire lane
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
superelevation
تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
live fire
تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
swinging the compass
تصحیح انحراف قطب نما تصحیح خطای قطب نما
corrector
وسیله تصحیح کننده ماسوره وسیله تصحیح ماسوره
shelling report
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
Bose Chandhuri Hocquenghem code
کد تصحیح
amendments
تصحیح
correction
تصحیح
editing
تصحیح
rectification
تصحیح
amendment
تصحیح
It was corrected.
تصحیح شد.
compensation
تصحیح
compensations
تصحیح
pops
تیراندازی
archery
تیراندازی
popped
تیراندازی
pop
تیراندازی
musketry
تیراندازی
gunnery
تیراندازی
shooting
تیراندازی
gunning
تیراندازی
shootings
تیراندازی
red pencil
تصحیح کردن
error correcting code
کد تصحیح خطا
sag correction
تصحیح انحراف
refine
تصحیح کردن
rectified
تصحیح کردن
checking
کد تصحیح خطا
magnetic compensatory
مغناطیس تصحیح
frequency correction
تصحیح فرکانس
bugs
تصحیح یک برنامه
compensating magnet
مغناطیس تصحیح
skew correction
تصحیح گوشهای
patches
تصحیح در یک برنامه
corrected
تصحیح شده
up-to-date
تصحیح شده
rectify
تصحیح کردن
up to date
تصحیح شده
attenuation compensation
تصحیح اعوجاج
redresses
تصحیح التیام
rectifies
تصحیح کردن
redress
تصحیح التیام
refines
تصحیح کردن
program correctness
تصحیح برنامه
patch
تصحیح در یک برنامه
error correction
تصحیح خطا
bug
تصحیح یک برنامه
bugging
تصحیح یک برنامه
redressed
تصحیح التیام
gamma correction
تصحیح گاما
compensation of compass
تصحیح قطبنما
correction
تصحیح می کنم
proofreads
تصحیح کردن
correction thermometer
دماسنج تصحیح
correctable
قابل تصحیح
emendable
قابل تصحیح
proofread
تصحیح کردن
correct
تصحیح کردن
proofreading
تصحیح کردن
corrects
تصحیح کردن
correction coefficient
ضریب تصحیح
tam quam
تصحیح حکم
reformed
تصحیح شده
correcting
تصحیح کردن
temperature correction
تصحیح دمایی
correction factor
ضریب تصحیح
emendate
تصحیح کردن
deflection correction
تصحیح سمت
fire
تیراندازی کردن
methode of fire
روش تیراندازی
guns
تیراندازی کردن
fired
تیراندازی کردن
fire bay
دهلیز تیراندازی
fires
تیراندازی کردن
delivery error
اشتباه در تیراندازی
horseback archery
تیراندازی سواره
scheme of fire
طرح تیراندازی
firing line
خط شروع تیراندازی
firing area
منطقه تیراندازی
firing table
جدول تیراندازی
gun
تیراندازی کردن
school shooting
تیراندازی در مدرسه
shoot
تیراندازی کردن
handbow
کمان تیراندازی
fire power
قدرت تیراندازی
gunning
تمرین تیراندازی
shoots
تیراندازی کردن
gunnery
قوانین تیراندازی
offhand
تیراندازی ایستاده
fire trench
سنگر تیراندازی
ready position
حاضربه تیراندازی
riflery
تیراندازی تفنگداری
the butts
میدان تیراندازی
field archery
تیراندازی صحرایی
dry sum
مشق تیراندازی
conduct of fire
هدایت تیراندازی
lived
تیراندازی جنگی
verification fire
تیراندازی ازمایشی
conduct of fire
اجرای تیراندازی
combat firing
تیراندازی جنگی
automatic fire
تیراندازی خودکار
live
تیراندازی جنگی
order of fire
روش تیراندازی
stevenson schomaker correction
تصحیح استیونس- شوماکر
rectifiable
قابل تصحیح یا جبران
complementary angle of site
تصحیح تکمیلی تراز
range correction
تصحیح برد سلاح
compass compensation
تصحیح قطب نما
incorrect
تصحیح نشده معیوب
deflection board
تابلو تصحیح سمت
errata sheet
برگ تصحیح اشتباه
gun displacement
تصحیح جای توپ
copyreader
تصحیح کننده مقاله
corrected azimuth
گرای تصحیح شده
pincushion magnets
مغناطیسهای تصحیح بالشتک
ARQ
سیستم تصحیح خطا
corrected defelection
سمت تصحیح شده
adjusted valve
مقدار تصحیح شده
layers
ل تصحیح خطا باشد
impluse correction
تصحیح ضربه جریان
layer
ل تصحیح خطا باشد
range k
ضریب تصحیح برد
chart correction card
کارت تصحیح نقشه
range disk
میز تصحیح مسافت
field arrow
تیرهای تیراندازی صحرایی
firing line
خط تیراندازی مدار اتش
firing data
عناصر مربوط به تیراندازی
firing battery
اتشبار تیراندازی کننده
absolute error
اشتباه مطلق تیراندازی
combat firing
تمرین تیراندازی رزمی
recoil
دفع ضربت تیراندازی
field round
یک دور تیراندازی صحرایی
expert badge
نشان مهارت در تیراندازی
field roving course
مسابقه تیراندازی جنگلی
dwell at
به تیراندازی ادامه دادن
columbia round
تیراندازی مخصوص زنان
gun fire
توپ بامدادیاشام تیراندازی
passives
دفاع بدون تیراندازی
passive
دفاع بدون تیراندازی
shots
تیراندازی تیرانداز ماهر
archery
تیراندازی با تیر و کمان
trap shoot
تیراندازی به هدفهای متحرک
qualification badge
نشان مهارت در تیراندازی
range firing
تیراندازی در میدان تیر
time fire
تیراندازی با گلوله زمانی
target arrow
تیر مخصوص تیراندازی
squatting position
وضعیت چمباتمه در تیراندازی
set up
اماده تیراندازی کردن
shootoff
مسابقه اضافی تیراندازی
shots
گلوله تیراندازی شده
pit detail
کمک مربی تیراندازی
recoils
دفع ضربت تیراندازی
recoiling
دفع ضربت تیراندازی
recoiled
دفع ضربت تیراندازی
shooting gallery
میدان تیراندازی تمرینی
shooting galleries
میدان تیراندازی تمرینی
squeeze off
تیراندازی با فشار ماشه
shot
تیراندازی شده تیرخورده
shot
گلوله تیراندازی شده
main fire
سیستم تیراندازی اصلی
methode of fire
روش اجرای تیراندازی
shot
تیراندازی تیرانداز ماهر
shots
تیراندازی شده تیرخورده
open fire
شروع به تیراندازی کردن
skeet
انداختن تمرین تیراندازی
range k
ضریب تصحیح کای برد
negative altitude
ارتفاع هواپیما را تصحیح کنید
k , transfer
ضریب تصحیح برد توپ
shooting position
حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
wingshooting
تیراندازی به پرنده در حال پرواز
plane of fire
سطح مبنای مسیر تیراندازی
skeet gun
تفنگ مخصوص تیراندازی 8وضعی
firing mechanism
چاشنی مین مکانیسم تیراندازی
natural form
وضع بدن هنگام تیراندازی
gun shy
کسی که از صدای تیراندازی می ترسد
plinking
تیراندازی تفریحی بسوی اشیاء
point bland
تیراندازی بدون نشانه روی
sector of fire
قطاع اتش منطقه تیراندازی
string walking
تمرین تیراندازی با تیر وکمان
repeat range
با همین مسافت تیراندازی کنید
target round
یک دور تیراندازی با تیر وکمان
toxophily
علم تیراندازی باتیر وکمان
power head
نوک نیزه تیراندازی به ماهی
step through method
تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
x ring
دایره مرکزی هدف تیراندازی
power form
تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
target rifle
تفنگ مخصوص تیراندازی به هدف
port
حمل کردن مزغل تیراندازی
string
یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
air and naval gunfire
تیراندازی توپخانه دریایی وهوایی
map k
ضریب تصحیح عوامل یاعناصر نقشهای
edited
تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com