English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
rogation تصویب قانون بوسیله مراجعه باراء عمومی
Other Matches
plebiscites مراجعه باراء عمومی
plebiscite مراجعه باراء عمومی
referenda مراجعه بارا عمومی
poll مراجعه به اراء عمومی
polled مراجعه به اراء عمومی
polls مراجعه به اراء عمومی
referendum مراجعه بارا عمومی
referendums مراجعه بارا عمومی
to resort to referendum بافکار عمومی مراجعه کردن
pollsters متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
pollster متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
homologate تصویب نوع اتومبیل بوسیله داوران
reenactment تصویب مجدد قانون
referenda همه پرسی مراجعه به اراء عمومی یادداشتی که از طرف سفیربه دولت متبوع وی ارسال میشود
referendum همه پرسی مراجعه به اراء عمومی یادداشتی که از طرف سفیربه دولت متبوع وی ارسال میشود
referendums همه پرسی مراجعه به اراء عمومی یادداشتی که از طرف سفیربه دولت متبوع وی ارسال میشود
rule of thumb قانون عمومی
bill اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
bills اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
two man rule قانون حضور یاتصویب دونفره یا تصویب به وسیله دونفر برای انجام کار
law of universal gravitation قانون جاذبه عمومی
law of universal gravitation قانون گرانش عمومی
penal code قانون مجازات عمومی
penal codes قانون مجازات عمومی
copyright عمل مجلس برای تصویب قانون حق چاپ و کنترل کپیهای موادی که این حق را دارند
copyrights عمل مجلس برای تصویب قانون حق چاپ و کنترل کپیهای موادی که این حق را دارند
rule of law قانون تساوی افراد در برابرقانون و قابل رسیدگی بودن اعمال مامورین دولت درمحاکم عمومی
republic حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
lobbied تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobbies تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobby تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
huygen's principle قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
approval by acclamation تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
iron law of wage قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
general quarters اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
cross refer از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
introduced بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduce بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
common hardware ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
forced sale فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
legalism رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
code قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
the law is not retroactive قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
general orders دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
general porpose کارهای عمومی مصارف عمومی
declaratory statute قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure قانون اصول محاکمات قانون شکلی
walras law براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت
canons قانون کلی قانون شرع
penal statute قانون جزایی قانون مجازات
canon قانون کلی قانون شرع
say's law قانون سی . براساس این قانون
marginal productivity law قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
consolidated dining facility تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
referrals مراجعه
briefless بی مراجعه
referral مراجعه
recourse مراجعه
look up مراجعه
implied trust امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
without recourse بدون حق مراجعه
lookup table جدول مراجعه
confer مراجعه کردن
conferred مراجعه کردن
conferring مراجعه کردن
references مراجعه رجوع
respect مراجعه احترام
respects مراجعه احترام
lookup function عمل مراجعه
reference مراجعه رجوع
confers مراجعه کردن
refer مراجعه کردن
referable مراجعه کردنی
cross reference مراجعه متقابل
cross-references مراجعه متقابل
cross-reference مراجعه متقابل
refers مراجعه کردن
appellable قابل مراجعه
referred مراجعه کردن
recourse مراجعه کردن به
table look up مراجعه به جدول
sick call مراجعه به بهداری
chain مراجعه کنید به CATENA
chains مراجعه کنید به CATENA
turn to عطف توجه مراجعه
vide supra مراجعه شود به بالا
reference مراجعه و رجوع کردن
vide infra مراجعه شود به زیر
references مراجعه و رجوع کردن
rub out مراجعه شود به GRASG
supra بفوق مراجعه شود
referential مورد مراجعه ارجاعی
haunt خطور مراجعه مکرر
referent مورد مراجعه ارجاعی
res مراجعه شود به Resolation
haunts خطور مراجعه مکرر
referred مراجعه کردن بازدید مجدد
refer مراجعه کردن بازدید مجدد
discs مراجعه مستقیم به دیسک فشرده
refers مراجعه کردن بازدید مجدد
door step selling فروش از طریق مراجعه به خانوارها
disc مراجعه مستقیم به دیسک فشرده
rubber banding مراجعه شود به GLASTIC BANDING
the law does not apply to him او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
sanctioning تصویب
sanctioned تصویب
ratification تصویب
enactment تصویب
sanctions تصویب
enactments تصویب
resolutions تصویب
resolution تصویب
approbation تصویب
okay تصویب
sanction تصویب
ok تصویب
approval تصویب
open court دادگاهی که همه مردم حق مراجعه به ان را دارند
electronically مراجعه به دستورات بااستفاده از روشهای الکترونیکی
dynamic مراجعه به دادهای که میتواند تغییر کند
dynamically مراجعه به دادهای که میتواند تغییر کند
to have approved به تصویب رساندن
act تصویب نامه
acted تصویب نامه
to be approved به تصویب رسیدن
pass تصویب شدن
approving تصویب کردن
passed تصویب شدن
passes تصویب شدن
approve تصویب کردن
allow تصویب کردن
grant تصویب کردن
approves تصویب کردن
to meet the a of به تصویب رسیدن
allows تصویب کردن
allowing تصویب کردن
ratified تصویب کردن
disapprove تصویب نکردن
disapproves تصویب نکردن
ratifying تصویب کردن
ratify تصویب کردن
ratifies تصویب کردن
allow تصویب کردن
resolute تصویب کردن
approbate تصویب کردن
approvable قابل تصویب
sanction تصویب کردن
approval of plan تصویب نقشه
acceptances تصویب یک پیشنهاد
acceptance تصویب یک پیشنهاد
sanctioned تصویب کردن
approved تصویب شده
approvingly تصویب شده
sanctions تصویب کردن
sanctioning تصویب کردن
ratification تصدیق و تصویب
discountenance تصویب نکردن
passed <adj.> <past-p.> تصویب شده
authorised [British] <adj.> <past-p.> تصویب شده
approved <adj.> <past-p.> تصویب شده
disapprobation عدم تصویب رد
indorsation تصویب نمودن
imprimatur تصویب پذیرش
allowed <adj.> <past-p.> تصویب شده
agreed <adj.> <past-p.> تصویب شده
passage تصویب قطعه
authorized <adj.> <past-p.> تصویب شده
subscribe تصویب کردن
meet of approval of به تصویب ..... رسیدن
subscribes تصویب کردن
subscribed تصویب کردن
subscribing تصویب کردن
passages تصویب قطعه
disapproval عدم تصویب
returns آدرس مراجعه شده پس از اتمام تابع فراخوانی
return آدرس مراجعه شده پس از اتمام تابع فراخوانی
returned آدرس مراجعه شده پس از اتمام تابع فراخوانی
referee in case of need داوری که در صورت لزوم می توان به او مراجعه کرد
returning آدرس مراجعه شده پس از اتمام تابع فراخوانی
reference librery کتابخانهای که مردم بدانجارفته بکتابهایی مراجعه میکنند
history یا سایتهایی در اینترنت که مراجعه شده را نگه می دارند
cross reference مراجعه ازفهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
cross-reference مراجعه ازفهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
unshielded twisted pair cable مشابه 10294. مراجعه شود به CATEGORY CABLE
histories یا سایتهایی در اینترنت که مراجعه شده را نگه می دارند
cross-references مراجعه ازفهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
take medical a به پزشک مراجعه کنید باطبیب مشورت نمایید
filing system روش مرتب کردن متن ها برای مراجعه
the royol a تصویب یاصحه همایونی
approval to the treaty معاهدهای را تصویب کردن
subject to your approval موکول به تصویب شما
subject to your approval اگرشما تصویب نمایید
order in council تصویب نامه دولتی
passes گذراندن تصویب شدن
passed گذراندن تصویب شدن
disapprove رد کردن تصویب نکردن
pass گذراندن تصویب شدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com