English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 213 (12 milliseconds)
English Persian
image تصویر الکتریکی
images تصویر الکتریکی
Search result with all words
scanner وسیله مبدل تصویر به سیگنال الکتریکی که قابل ذخیره سازی و نمایش در کامپیوتراست
scanner وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanners وسیله مبدل تصویر به سیگنال الکتریکی که قابل ذخیره سازی و نمایش در کامپیوتراست
scanners وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
optical وسیلهای که تصویر را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند که قابل ذخیره سازی و نمایش روی کامپیوتر هستند
scan وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scanned وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scans وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
adapter در کامپیوتر که حاوی دستورات نرم افزاری مبدل به سیگنالهای الکتریکی است تا گرافیک را در صفحه تصویر متصل به آن نشان دهد
background noise در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
latent electronic image تصویر الکتریکی پنهان
Other Matches
electrostatic ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
PSU مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
image [سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر]
crop کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
tweening محاسبه تصاویر میانی که از تصویر ابتدایی شروع تا تصویر دیگر برسد
images سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر
cropped کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
crops کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
pictured آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picture آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picturing آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictures آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
video متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoed متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videos متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoing متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
acrobats که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
acrobat که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
image [تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود.]
images تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود
flickers تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickered تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flicker تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
spherization جلوه ویژه برنامه گرافیک کامپیوتری که تصویر را به کره تبدیل میکند یا تصویر را حول یک شکل کروی می چرخاند
lossless compression روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
refreshes بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refresh بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
autos الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
refreshed بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
auto الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
persistence مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
hypertext روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
pen drawing تصویر خطی تصویر مدادی
tracings تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
tracing تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
orthographic تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
backgrounds تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
background تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
electrical and otherwise الکتریکی و غیر الکتریکی
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
images نقش کردن تصویر کردن نشان دادن تصویر
raster scan ردیابی افقی محل تصویر پیمایش محل تصویر
image dissector tube لامپ تجزیه کننده تصویر لامپ دیسکتور تصویر
image formation تولید تصویر تصویر
gas electric generating set مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
scan درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scans درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
electrotechnical الکتریکی
electrical الکتریکی
electric الکتریکی
electro erosion فرسایش الکتریکی
engine موتورغیر الکتریکی
electrise الکتریکی کردن
electrovalence فرفیت الکتریکی
flash fuze چاشنی الکتریکی
hot seat صندلی الکتریکی
electrovalency فرفیت الکتریکی
electric shocks شوک الکتریکی
flux فلوی الکتریکی
electromotor موتور الکتریکی
electron bombbardment بمباران الکتریکی
electromigration مهاجرت الکتریکی
air dielectric دی الکتریکی هوا
electromagnet اهنربای الکتریکی
electrolytic iron اهن الکتریکی
electrolytic capacitor خازن الکتریکی
electropathy مداوای الکتریکی
all electric تماما" الکتریکی
capacitance فرفیت الکتریکی
spark erossion فرسایش الکتریکی
electromotor محرک الکتریکی
conduction رسانایی الکتریکی
isolating به صورت الکتریکی
isolates به صورت الکتریکی
isolate به صورت الکتریکی
specific conductance رسانندگی الکتریکی
voltage فشار الکتریکی
voltages فشار الکتریکی
electrical analogue مشابهات الکتریکی
electrolysis تجزیه الکتریکی
transcriptions ضبط الکتریکی
transcription ضبط الکتریکی
electrodes قطب الکتریکی
electrode قطب الکتریکی
tachogenerator دورسنج الکتریکی
electrified الکتریکی کردن
electrifies الکتریکی کردن
electric shock شوک الکتریکی
galvano cautery داغ الکتریکی
voltaism ولتاژ الکتریکی
gasoline electric بنزین الکتریکی
gold contacts اتصالات الکتریکی
gyro compass قطبنمای الکتریکی
conductivity رسانندگی الکتریکی
resistor مقاومت الکتریکی
resistors مقاومت الکتریکی
electroplating ابکاری الکتریکی
electrical سیستم الکتریکی
electrify الکتریکی کردن
electrifying الکتریکی کردن
discharge تخلیه الکتریکی
electrical angle زاویه الکتریکی
electric eye چشم الکتریکی
electric attraction جاذبه الکتریکی
electric balance تعادل الکتریکی
electric brake ترمز الکتریکی
electric break down شکست الکتریکی
electric charge بار الکتریکی
electric circuit مدار الکتریکی
electric arc قوس الکتریکی
magic eye چشم الکتریکی
electric field میدان الکتریکی
charges بار الکتریکی
charge بار الکتریکی
electric wind باد الکتریکی
electric welding جوشکاری الکتریکی
electric apparatus دستگاه الکتریکی
electric clock ساعت الکتریکی
electric drive محرکه الکتریکی
electric resistance مقاومت الکتریکی
electric primer چاشنی الکتریکی
electric machine ماشین الکتریکی
electric potential پتانسیل الکتریکی
electric discharge تخلیه الکتریکی
electric energy انرژی الکتریکی
electric component قطعه الکتریکی
electric connection اتصال الکتریکی
electric constant ثابت الکتریکی
electric contact کنتاکت الکتریکی
electric control کنترل الکتریکی
electric coupling تزویج الکتریکی
electric equipment تجهیزات الکتریکی
electric coupling پیوست الکتریکی
electric traction کشش الکتریکی
circuit جریان الکتریکی
electrical insulator عایق الکتریکی
electric bulb لامپ الکتریکی
electrical connections اتصالات الکتریکی
electric tension فشار الکتریکی
electric heater گرم کن الکتریکی
discharges تخلیه الکتریکی
electric force نیروی الکتریکی
circuit اتصال الکتریکی
electric traction قوه الکتریکی
electrical transcription ضبط الکتریکی
electrical schematic نمودار الکتریکی
electrical resistivity مقاومت الکتریکی
electrical prospecting کاوش الکتریکی
electric wave موج الکتریکی
electric unit واحدهای الکتریکی
electrical model مدل الکتریکی
electrical interface تداخل الکتریکی
circuits اتصال الکتریکی
circuits جریان الکتریکی
electrical degree درجه الکتریکی
electrical conductivity رسانندگی الکتریکی
dielectric power قدرت دی الکتریکی
dielectric strain بار دی الکتریکی
dielectric stress بار دی الکتریکی
dielectric strength پایدار دی الکتریکی
dielectric viscosity لختی دی الکتریکی
electrical breeze وزش الکتریکی
electrical bounding اتصال الکتریکی
electric filter صافی الکتریکی
dielectric polarization قطبش دی الکتریکی
electric flux شار الکتریکی
electrical conductivity هدایت الکتریکی
electrical conduction رسانش الکتریکی
corona discharge تخلیه الکتریکی
static breeze وزش الکتریکی
electrical conductance رسانایی الکتریکی
low loss ceramics سرامیک با تلفات دی الکتریکی کم
line of electric field strength خط شدت میدان الکتریکی
discharge اخراج تخلیه الکتریکی
electric flux density چگالی شار الکتریکی
permitivity نفوذ پذیری الکتریکی
electric horsepower اسب بخار الکتریکی
discharges اخراج تخلیه الکتریکی
pelorus پایه قطبنمای الکتریکی
electric field intensity شدت میدان الکتریکی
oil filled cable کابل روغنی الکتریکی
electric field strength شدت میدان الکتریکی
photoelectric reader خواننده فتو الکتریکی
mechanical energy reservoir منبع انرژی الکتریکی
internal electerical potential پتانسیل الکتریکی داخلی
electro erosion process فرایند فرسایش الکتریکی
contact potential فشار الکتریکی تماسی
collectors جاروی الکتریکی جارو
collector جاروی الکتریکی جارو
dielectric loss angle زاویه اتلاف دی الکتریکی
dielectric loss factor ضریب اتلاف دی الکتریکی
dielectric phase angle زاویه فاز دی الکتریکی
flash fuze ماسوره الکتریکی یا جرقهای
galvano cautery داغ کردن الکتریکی
electrical double layer لایه مضاعف الکتریکی
absolute electrical units واحدهای الکتریکی مطلق
constant voltage فشار الکتریکی ثابت
electro spark process فرایند قوس الکتریکی
electroerosive فرسایش قوس الکتریکی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com