English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
orthograph تصویر جبهه ساختمان با خط ها و گوشههای راست
Other Matches
outline assembly drawing نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
image erection راست کردن تصویر
shock front جبهه یا خط جبهه موج انفجار گلوله اتمی
huygen's principle قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
building system اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
rectification تصویر کردن یک عکس مورب هوایی روی یک سطح افقی راست کردن عکس
frontage ملوان جبهه جبهه
frontages ملوان جبهه جبهه
dexiotropous واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
dexiotropic واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
in the recesses of the heart در گوشههای دل
cornering گوشههای رینگ
corner گوشههای رینگ
corners گوشههای رینگ
oxygonal دارای گوشههای تند
ingot corner segregation انفکاک گوشههای شمش
ox frame قابی که گوشههای چلیپایی دارد
bracket نوعی کروشه با گوشههای صاف
rounding با منحنی کردن گوشههای تیز
transit compass الت سنجش گوشههای افقی
attention to port احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
neutral corner گوشههای رینگ بوکس درموقع استراحت
The main road bears to the right. این جاده اصلی به کمی راست [مورب در سمت راست] ادامه دارد.
vertical angles گوشههای روبروی تارک زوایای مقابل به راس
bi directional چاپگری که میتواند حروف را از چپ به راست و از راست به چپ با توجه به حرکت نوک به جلو و عقب روی صفحه چاپ کند.
tirm oval پیست مسابقه اتومبیل رانی به شکل مثلث با گوشههای قوسی
plain dealing معامله راست حسینی راست باز
orthotropous دارای تخمک راست راست اسه
To lead an idle life. راست راست راه رفتن ( ول بیکار )
one two ضربههای چپ و راست ضربه چپ با هوک راست
rear echelon قسمت عقب جبهه عقب جبهه
tweening محاسبه تصاویر میانی که از تصویر ابتدایی شروع تا تصویر دیگر برسد
crop کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
cropped کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
crops کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
image [سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر]
images سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر
picture آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictured آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picturing آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictures آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
acrobat که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
acrobats که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
videoed متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videos متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoing متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
video متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
angle-post [تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
image [تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود.]
images تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود
building material dealer فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
flickered تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flicker تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickers تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
off خارج از محدوده مدافع خط مربوط به سمت راست زمین کریکت سمت راست اسب مسیر خیس و کندکننده سرعت
spherization جلوه ویژه برنامه گرافیک کامپیوتری که تصویر را به کره تبدیل میکند یا تصویر را حول یک شکل کروی می چرخاند
gigantic building ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
dependency [قسمتی از ساختمان های جدا از ساختمان اصلی]
half face نیم به راست راست یانیم به چپ چپ
columnleft فرمان ستون به چپ چپ یا به راست راست
lossless compression روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
civil engineering contractor مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
building enterprise مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
coach-house ساختمان خدمه [در کنار ساختمان اصلی]
refreshed بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
autos الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
auto الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
refreshes بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refresh بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
enterprise network شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
persistence مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
hypertext روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
pen drawing تصویر خطی تصویر مدادی
block structure ساختمان بلاکی ساختمان کندهای
rotundas ساختمان مدور ساختمان گنبددار
double shell constraction ساختمان دو جداره ساختمان دو غلافی
foundation soil شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان
rotunda ساختمان مدور ساختمان گنبددار
constructional feature ترکیب ساختمان کیفیت ساختمان
rotonda ساختمان مدور ساختمان گنبددار
overbuild زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
tracing تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
tracings تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
underhook گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
base shear نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
orthographic تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
deploy جبهه
facade جبهه
fronting جبهه
sinciput جبهه
front view جبهه
face جبهه
fanades جبهه
facades جبهه
flanked جبهه
deploys جبهه
vaward جبهه
flank جبهه
front جبهه
faces جبهه
flanking جبهه
deploying جبهه
background تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
backgrounds تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
water front جبهه رطوبتی
line replacement تعویض خط جبهه
tympanum جبهه کلیسا
tympanon جبهه کلیسا
tympan جبهه کلیسا
superficies نما جبهه
fronting جبهه هوا
battle line خط جبهه ناوها
front جبهه هوا
split از جبهه دورافتادن
liner سرباز خط جبهه
liners سرباز خط جبهه
front lines خط مقدم جبهه
popular front جبهه ملی
wave front جبهه موج
frontage عرض جبهه
frontages عرض جبهه
warmfront جبهه گرم
lines جبهه جنگ
line جبهه جنگ
penetration نفوذ در جبهه
out of line خارج از خط جبهه
right justify هم تراز کردن از راست تنظیم کردن از راست
side step فرمان یک قدم به چپ یا به راست برداشتن یک قدم به چپ یا به راست
raster scan ردیابی افقی محل تصویر پیمایش محل تصویر
images نقش کردن تصویر کردن نشان دادن تصویر
image dissector tube لامپ تجزیه کننده تصویر لامپ دیسکتور تصویر
cold front جبهه هوای سرد
cold fronts جبهه هوای سرد
frontogenesis ایجاد جبهه واحد
popular front جبهه خلق ملی
wave front جبهه امواج رادیویی
fronting منادی جبهه جنگ
lateral control کنترل در عرض جبهه
front منادی جبهه جنگ
pockets پیش رفتگی خط جبهه
pocket پیش رفتگی خط جبهه
warm fronts جبهه هوای گرم
warm front جبهه هوای گرم
front lines خطوط جلو جبهه
in other sectors در قسمتهای دیگر جبهه
linesman سربازخط جبهه خط بان
linesmen سربازخط جبهه خط بان
limited objective هدف نزدیک به جبهه دشمن
strongside مربوط به جبهه قوی زمین
prevent defence جبهه دفاعی با استفاده از نفراضافی
split end گیرنده توپ در انتهای خط جبهه
guide left فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
image formation تولید تصویر تصویر
split t نوعی طرح تهاجمی شبیه به جبهه تی
lateral افقی راهرو زیرزمینی موازی جبهه
extended defense پدافند در جبهه عریض به طور منطقهای
frontolysis زدودن یا معدوم ساختن جبهه هوایی
stationary front جبهه حد فاصل بین دو توده هوای راکد
rimrock صخره پیش امده فلات بشکل جبهه عمودی
d , top concept تدابیر مخصوص رساندن اماداز کارخانه یا سکو تا خط جبهه
half left فرمان نیم به چپ چپ یا نیم به راست راست
guerrilla جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
guerrillas جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
strong side سمتی از زمین که در لحظه معین توپ انجاست سمت جبهه تهاجمی
guerillas جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
scanned درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scan درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scans درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
window تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
beneficial occupancy اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
construction batalion گردان مهندسی ساختمان گردان ساختمان
military testament وصیتنامه فرد نظامی در جبهه جنگ که مشمول قواعد وصیتنامههای عادی نمیباشد و بدون رعایت تشریفات قانونی معتبراست
front de liberation national جبهه ازادی بخش ملی سازمان جنگجویان الجزایرکه در فاصله 4591 تا2691 برای پایان دادن به سلطه فرانسویان در الجزایر
sanctuary منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuaries منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
mach stem جبهه موج حاصل از تلاقی موج برخوردی و منعکس
modular construction ساختمان پیش ساخته ساختمان با بلوک پیش ساخته
line replacement یکان تعویض کننده یکان جبهه
straightest راست
forthrights سر راست
righted راست
rectilineal راست خط
right راست
beeline خط راست
vertically راست
straightforward راست
straighter راست
straightforward رک سر راست
turnabout به راست راست
freehearted رک و راست
pricked راست
plumply سر راست
right back بک راست
pricking راست
pricks راست
erect راست
erects راست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com