Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
spectroheliogram
تصویر یک رنگ طیف نمای خورشید
Other Matches
spectroheliograph
تصویریک رنگ طیف نمای خورشید
display image
نمای تصویر
display foreground
پیش نمای تصویر
heliocentric
دارای مرکز در خورشید دوار بدور خورشید
azimuth circle
قطب نمای نجومی هواپیما زاویه یاب نجومی صفحه قطب نمای کشتی
close up view
نمای درشت نمای نزدیک عکس درشت
crop
کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
image
[سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر]
crops
کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
cropped
کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
images
سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر
tweening
محاسبه تصاویر میانی که از تصویر ابتدایی شروع تا تصویر دیگر برسد
picture
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picturing
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictured
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictures
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
video
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
acrobat
که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
acrobats
که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
videoing
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videos
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoed
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
images
تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود
image
[تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود.]
flicker
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickered
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickers
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
spherization
جلوه ویژه برنامه گرافیک کامپیوتری که تصویر را به کره تبدیل میکند یا تصویر را حول یک شکل کروی می چرخاند
lossless compression
روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
refresh
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshes
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshed
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
auto
الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
autos
الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
persistence
مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
hypertext
روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
pen drawing
تصویر خطی تصویر مدادی
tracings
تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
tracing
تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
orthographic
تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
background
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
backgrounds
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
suns
خورشید
daystar
خورشید
day star
خورشید
the greater lumen
خورشید
sunned
خورشید
sun
خورشید
phoebus
خورشید
sol
خورشید
sunning
خورشید
images
نقش کردن تصویر کردن نشان دادن تصویر
image dissector tube
لامپ تجزیه کننده تصویر لامپ دیسکتور تصویر
raster scan
ردیابی افقی محل تصویر پیمایش محل تصویر
parhelion
عکس خورشید
titans
خدای خورشید
parhelion
خورشید کاذب
corona
خرمن خورشید
perihelion
حضیض خورشید
macule
لکه خورشید
mock sun
عکس خورشید
coronas
خرمن خورشید
titan
خدای خورشید
solar eclipse
گرفت خورشید
sol
الهه خورشید
sunlight
نور خورشید
sun's disk
قرص خورشید
air thread
لعاب خورشید
actinometre
پرتوسنج خورشید
actinometer
پرتوسنج خورشید
helium
گاز خورشید
d. of the sun
انحراف خورشید
samson
اهل خورشید
declination
میل خورشید
heliometer
خورشید سنج
eclipse of the sun
خورشید گرفتگی
hour angle
زاویه ساعتی خورشید
parheliacal
مانند عکس خورشید
opposition jupiter to the sun
تقابل بر جیس با خورشید
coronal
هاله خورشید وغیره
chromatosphere
هاله سرخ خورشید
the setting of the sun
غروب کردن خورشید
helios
دارگونه خورشید خورشیدخدا
heliocentric system
دستگاه خورشید مرکزی
sunspot
لکه روی خورشید
sunglow
فلق و شفق خورشید
spectrohelioscope
طیف بین خورشید
anthelion
هاله رو به روی خورشید
first light
اولین طلیعه خورشید
coronel
هاله خورشید وغیره
image formation
تولید تصویر تصویر
perihelion
نزدیکترین نقطه مدار به خورشید
photoheliograph
دوربین مخصوص عکسبرداری از خورشید
pyrheliometer
گرماسنج ونیرو سنج خورشید
The earth moves round the sun.
زمین دوز خورشید می چرخد
solar flare
تشعشع ناگهانی نیروی خورشید
The earth moves round the sun .
زمین بدور خورشید می گردد
heliometer
الت پیمایش قطر خورشید
sunrise
طلوع خورشید تیغ افتاب
sunrises
طلوع خورشید تیغ افتاب
gossamery
لعاب خورشید پارچه بسیارنازک
midnight sun
خورشید بالای افق در نیمه شب تابستان
actinogram
ثبت تغییرات نیروی اشعهء خورشید
solunar
حاصله در اثر خورشید و ماه باهم
Plants store up the sun's energy.
گیاهان انرژی خورشید را ذخیره میکنند.
aureola
هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
aureole
هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
snowblink
انعکاس نور خورشید بر روی برف یا یخ
to screen one's eyes from the sun
از چشمهای خود از خورشید محافظت کردن
sunlight
تابش افتاب انعکاس نور خورشید
facades
نمای سر در
facade
نمای سر در
fanades
نمای سر در
flocculus
دسته کوچکی از الیاف پشمی کلف خورشید
actinochemistry
مبحث دانش شیمی راجع به نیروی خورشید
shoot
رصد کردن خورشید یاستارگان باارتفاع سنج
reversing layer
لایه نازکی در قسمت پایینی اتمسفر خورشید
shoots
رصد کردن خورشید یاستارگان باارتفاع سنج
parhelic
وابسته به عکس خورشیدیاشمس کاذب مانندعکس خورشید
downstream face
نمای پایاب
front view
نمای جلویی
fore front
نمای اصلی
sectional view
نمای برشی
mantelpiece
نمای بخاری
moment index
نمای گشتاور
outside view
نمای خارجی
close up view
نمای کلوزاپ
end gable
نمای جانبی
contour
نمای کرانی
auxiliary view
نمای کمکی
brick facing
نمای اجری
frontispiece
نمای سردر
east elevation
نمای غربی
rear sight
نمای پشت
front view
نمای جلو
incrustment
نمای مرمر
incrustation
نمای مرمر
inclined face of dam
نمای مایل سد
facade
نمای خارجی
partial view
نمای جزیی
chimneypiece
نمای بخاری
mantelpieces
نمای بخاری
mantlepieces
نمای بخاری
facades
نمای خارجی
fanades
نمای خارجی
frontages
نمای ساختمان
frontage
نمای ساختمان
aerial perspective
نمای هوایی
alternating perspective
نمای متناوب
full view
نمای روبرو
plan view
نمای بالا
full view
نمای تمام رخ
linear perspective
نمای خطی
landscaping
نمای زمین
theoretical mode
نمای نظری
front
نمای ساختمان
landscapes
نمای زمین
face
نمای خارجی
faces
نمای خارجی
fronting
نمای ساختمان
top view
نمای فوقانی
landscaped
نمای زمین
landscape
نمای زمین
facade
نمای خارجی
city view
نمای شهر
waterproofing upstream face
پوشش نمای سر اب
upstream face
نمای سراب
two tower facade
نمای دو برجی
fronting
نمای جلو
outlining
نمای کلی
front
نمای جلو
outlined
نمای کلی
side view
نمای جانبی
outline
نمای کلی
side view
نمای پهلویی
outlines
نمای کلی
side view
نمای جنبی
frontispieces
نمای سردر
front
نمای ساختمان
autumnal equinox
نقطه عبور خورشید ازاستوای نجومی در اول پاییز
heliometry
پیمایش قوسهای اسمانی یافاصلههای ستارگان قطرپیمایی خورشید
camera lucida
[ابزاری که نور خورشید را بوسیله منشور منعکس می کند.]
actinograph
دستگاهی که تغییرات نیروی اشعهء خورشید را ثبت میکند
mithra
نام دارگونه روشنایی یا خورشید در میان ایرانیان باستانی
marble facing
نمای سنگ مرمری
inclined face of dam
نمای شیبدار بند
tableaux
دور نمای نقاشی
tableaus
دور نمای نقاشی
face
[نمای خارج ساختمان]
tableau
دور نمای نقاشی
shadow tuning indicator
میزان نمای سایهای
sea front
نمای دریایی شهر
georama
جهان نمای پوک
induction compass
قطب نمای القائی
magnetic compass
قطب نمای مغناطیسی
sea fiont
نمای دریایی شهر
to front a house with marble
نمای خانهای رابامرمرساختن
program flowchart
روند نمای برنامه
planisphere
جهان نمای مسطح
accelerometer
سرعت نمای هواپیما
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com