English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 158 (8 milliseconds)
English Persian
kench تغار صندوق
Other Matches
kit تغار
troughs تغار
trough تغار
laver تغار
kneading trough تغار
kier تغار
lye tub تغار
keeve تغار
kits تغار
tubber تغار ساز
wash tub تغار رختشویی
tubs تغار چوبی
bins لاوک تغار
tub تغار چوبی
bin لاوک تغار
runners مجرای اصلی تغار
runner مجرای اصلی تغار
pan- روغن داغ کن تغار
pans روغن داغ کن تغار
pan روغن داغ کن تغار
long tom تغار یا فرف مخصوص طلاشویی
piggin تغار چوبی دسته دار
tub تغار رخت شویی طشت
tubs تغار رخت شویی طشت
case صندوق
water jacket صندوق اب
chest صندوق
chest set صندوق
hutches صندوق
hutch صندوق
coffers صندوق
coffer صندوق
boxes صندوق
box صندوق
chests صندوق
cash office صندوق
funded صندوق
cashing صندوق
lacunar صندوق
cash صندوق
cashed صندوق
cases صندوق
cashes صندوق
fund صندوق
savings bank صندوق پس انداز
provident bank صندوق پس انداز
penny bank صندوق پس انداز
money box صندوق دستگیری
postbox صندوق پست
letter box صندوق پست
letter drop صندوق پست
loan fund صندوق وام
letterbox صندوق پست
letterbox صندوق مراسلات
letterboxes صندوق پست
letterboxes صندوق مراسلات
post-boxes صندوق پست
strongbox گاو صندوق
savings bank صندوق پس انداز
to coffer در صندوق اندوختن
trustee savings bank صندوق پس انداز
money box صندوق اعانه
pension fund صندوق بازنشستگی
cases صندوق جعبه
poor box صندوق اعانه
altar-tomb صندوق مزار
post-box صندوق پست
closeted صندوق خانه
bank of deposit صندوق پس انداز
case پوشانیدن صندوق
aid fund صندوق تعاون
cases پوشانیدن صندوق
closets صندوق خانه
ballot boxes صندوق ارا
ballot box صندوق ارا
bin جازغالی صندوق
crate صندوق مشبک
crates صندوق مشبک
trunks بشکه صندوق
closet صندوق خانه
money-box صندوق اعانه
trunk بشکه صندوق
money-boxes صندوق اعانه
mailbox صندوق پست
closeting صندوق خانه
box caisson صندوق قالب پی
box maker صندوق ساز
cashier's allowance کسر صندوق
cash deficit کسر صندوق
mailboxes صندوق پست
risk money کسر صندوق
cash box صندوق پول
caisson صندوق مهمات
bins جازغالی صندوق
case صندوق جعبه
box type van body بدنه صندوق
cash office دایره صندوق
boot [British E] صندوق چمدان [خودرو]
depositary for a fund سپرده برای یک صندوق
repositories صندوق تابوت فرف
trunk [American E] صندوق چمدان [خودرو]
posts صندوق پست تعجیل
repository صندوق تابوت فرف
posted صندوق پست تعجیل
crate صندوق بزرگ چوبی
post- صندوق پست تعجیل
caisson [محفظه یا صندوق زیرآبی]
crates صندوق بزرگ چوبی
post صندوق پست تعجیل
social insurance fund صندوق بیمههای اجتماعی
gold pool صندوق مشترک طلا
boxy بشکل صندوق مشت زن
safecracker دزد صندوق باز کن
mess treasurer متصدی صندوق باشگاه
boxlike بشکل صندوق یاجعبه
boot locke قفل صندوق عقب
cash registers صندوق پول شمار
orderly bin صندوق زباله در خیابان
cash register صندوق پول شمار
incase در صندوق قرار دادن
trunks چمدان بزرگ صندوق
chested صندوق یا سینه دار
exchanged stabilization fund صندوق تثبیت ارز
yegg دزد صندوق شکن
european monetary fund صندوق پولی اروپا
trunk چمدان بزرگ صندوق
unemployment fund صندوق تامین بیکاری
cash دریافت کردن صندوق پول
international monetary fund صندوق بین المللی پول
community chest صندوق اعانه برای امورخیریه
casket جعبه جواهر صندوق یاتابوت
cashing دریافت کردن صندوق پول
cash register صندوق [محل پرداخت پول]
caskets جعبه جواهر صندوق یاتابوت
cashed دریافت کردن صندوق پول
cashes دریافت کردن صندوق پول
savings and loan association صندوق پس انداز تعاونی ورهنی
feretory [صندوق آثار مقدس کلیسا]
IMF مخفف صندوق بینالمللی پول
pillar box صندوق پستی ستونی شکل
pillar boxes صندوق پستی ستونی شکل
yeggman جانی ولگرد دزد صندوق شکن
funded تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
slop chest صندوق ملبوس وملزومات کارکنان کشتی
raee show نمایش چیزی که در صندوق یا جعبه باشد
fund تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
sales register صندوق پول یا ماشین دخل مغازه
mailbox انباره پیغام های پستی صندوق پست
mailboxes انباره پیغام های پستی صندوق پست
safe deposit صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
humidor صندوق سیگار که هوای انرامرطوب نگاه دارند
letter-box company شرکتی [درپناهگاه مالیاتی] که تنها صندوق پستی دارد
offshore company شرکت صندوق پستی در خارج از کشور [ برای سود در مالیات]
rain box صندوق یا اسباب بازی دیگری که درتماشاخانه صدای باران ازان درمی اورند
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
To cast ones vote. رأی خودرا دادن (به صندوق رأی ریختن )
special drawing rights این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com