Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
English
Persian
creep
تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
creeps
تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
Other Matches
hangover
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangovers
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
fluctuated
تغییر مداوم
fluctuates
تغییر مداوم
fluctuate
تغییر مداوم
graduating
تغییر تدریجی کردن
graduates
تغییر تدریجی کردن
graduate
تغییر تدریجی کردن
frequency drift
تغییر تدریجی فرکانس یک فرستنده یا اسلاتور
mordant
ماده ثابت کننده
flat
ثابت یا تغییر نکردنی
flattest
ثابت یا تغییر نکردنی
react
تغییر به علت وجود یک ماده
reacts
تغییر به علت وجود یک ماده
rheological
<adj.>
علم مطالعه تغییر شکل و جریان ماده
reacted
تغییر به علت وجود یک ماده
reacting
تغییر به علت وجود یک ماده
rheology
علم جریان و تغییر شکل ماده
leap frog test
استاندارد که از یک محل ثابت و نه تغییر در حافظه استفاده میکند
switching
بهنگام سازی ثابت اطلاعات بین تغییر مبدا و مقصد در شبکه
roll back
به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
variable displacement pump
پمپ سیالی که برونده ان درطیف وسیعی با ثابت ماندن سرعت چرخش تغییر میکند
to transubstantiate
تغییر دادن ماده
[نان و شراب مربوط به عشاربانی]
به بدن و خون عیسی مسیح
[دین]
sustained rate
سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
phased
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
phase
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
phases
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
variable ratio
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
away
پیوسته بطور پیوسته
static employment
کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
thermite
ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset
ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
photoresist
ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
materialism
فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
static test
ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
fixed capital
سپرده ثابت اموال ثابت یکان
gunk
ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
coolants
ماده سرماساز ماده خنک کننده
coolant
ماده سرماساز ماده خنک کننده
dopes
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
dope
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
female connector
دوشاخه ماده متصل کننده ماده
running
مداوم
continuous
مداوم
constant
مداوم
constants
مداوم
unremitting
مداوم
ongoing
مداوم
sequential
مداوم
cyclic
مداوم
continuing
مداوم
standing order
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing orders
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
durably
بطور مداوم
persistent inflation
تورم مداوم
steadied
پی درپی مداوم
discontinuous
غیر مداوم
steadiest
پی درپی مداوم
life long education
اموزش مداوم
endurance time
سرعت مداوم
drum rolls
ضربات مداوم
steadies
پی درپی مداوم
drum roll
ضربات مداوم
halting
غیر مداوم
continuous fire
اتش مداوم
running fire
اتش مداوم
continuous illumination
روشنایی مداوم
sustained rate
نواخت مداوم
steadying
پی درپی مداوم
persistent
پایا مداوم
sustaining growth
رشد مداوم
stand
دفاع مداوم
sustained illumination
روشنایی مداوم
sustained fire
تیر مداوم
sustained fire
اتش مداوم
steady
پی درپی مداوم
steady state growth
رشد مداوم
end strings
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
pigments
ماده رنگی ماده ملونه
pigment
ماده رنگی ماده ملونه
fuels
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled
ماده انرژی زا ماده کارساز
fueled
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel
ماده انرژی زا ماده کارساز
unclocked
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
continuous duty
کار مداوم یکنواخت
stable
مداوم محک کردن
assiduity
توجه و دقت مداوم
steady state
وضعیت بارشد مداوم
endurance time
سرعت حداکثر مداوم
stables
مداوم محک کردن
straight pool billiard
بازی مداوم 1/41 بیلیاردکیسهای
income effect
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
vary
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
one-night stand
رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
yak
: بطور مداوم حرف زدن
uninterrupted duty
کار مداوم غیر یکنواخت
one-night stands
رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
ribbon switch
مبدل فشار مداوم به الکتریسیته
yaks
: بطور مداوم حرف زدن
Constant dripping wear away the stone .
<proverb>
قطرات مداوم آب سنگ را مى ساید.
continuation
حرکت مداوم بسوی سبد
continuously pointed fire
اتش روانه شده مداوم
imperceptible
تدریجی
step wise
تدریجی
step by step
تدریجی
gradatory
تدریجی
gradual
تدریجی
gradational
تدریجی
slow
تدریجی
step-by-step
تدریجی
piecemeal
تدریجی
slower
تدریجی
slows
تدریجی
progressive
تدریجی
slowing
تدریجی
slowed
تدریجی
slowest
تدریجی
memory sniffing
ازمایش مداوم حافظه به هنگام پردازش
continuous strip camera
دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
instillation
ریزش تدریجی
piecemeal
بتدریج تدریجی
insti
تلقین تدریجی
erosion
تحلیل تدریجی
corrosion
فساد تدریجی
piecemeal
بطور تدریجی
scale down
کاهش تدریجی
step by step excitation
تحریک تدریجی
fail softly
با خرابی تدریجی
delelopment
تکامل تدریجی
gradation
انتقال تدریجی
gradations
انتقال تدریجی
living death
مرگ تدریجی
evanescence
زوال تدریجی
fail soft
با خرابی تدریجی
fail soft
تخریب تدریجی
partial shipment
حمل تدریجی
glaucoma
کوری تدریجی
insti
ریزش تدریجی
quantizer
تدریجی کننده
gradualness
تدریجی بودن
graduality
تدریجی بودن
progressive assambly
نصب تدریجی
progress payments
پرداخت تدریجی
progressive burning
سوزش تدریجی
evolution
تکامل تدریجی
progressive relaxation
ارمیدگی تدریجی
progressive paralysis
فلج تدریجی
quantize
تدریجی کردن
plastic
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
sampled
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sample
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
lindy
رقص دارای حرکات سریع وجهشهای مداوم
progressional
دارای پیشرفت تدریجی
gas degeneration
فساد تدریجی گازی
intergradation
محو سازی تدریجی
gradual
شیب تدریجی واهسته
progressive burning
سوختن تدریجی خرج
evolution
تحول تکامل تدریجی
instilment
ریزش و تلقین تدریجی
evanescence
فقدان تدریجی ناپایداری
processes
پیشرفت تدریجی ومداوم
insinuation
نفوذ دخول تدریجی
process
پیشرفت تدریجی ومداوم
continuous strip photography
عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
abklingen
محو شدن تدریجی احساس
evolutionism
اصول ترقی و تکامل تدریجی
lysis
سقوط وزوال تدریجی مرض
progressive cookery
پخت تدریجی غذای یکان
variable area nozzle
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
atmospheric corrosion
فساد تدریجی در اثر مجاورت با هوا
lysate
محصول زوال وفساد تدریجی سلول
striptease
رقص همراه با برهنگی تدریجی رقاصه
changed
تغییر کردن تغییر دادن
changing
تغییر کردن تغییر دادن
change over
تغییر روش تغییر رویه
changes
تغییر کردن تغییر دادن
change
تغییر کردن تغییر دادن
standing
ثابت دستورالعمل ثابت
escalation
افزایش تدریجی شدت و وسعت میدان جنگ
winder
گرم شدن تدریجی بدن و افزودن برسرعت
gynandromorph
جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
lamb's tongue
[کاهش تدریجی نرده پله ها شبیه انتهای زبان]
accrual
افزایش تدریجی مقدار یا ارزش چیزی بخصوص پول
to be exposed to a constant stream of something
در معرض چیزی به طور مداوم بودن
[بدون اینکه مستقیمآ به آن چیز توجه شود]
automatic terminal information service
ارسال مداوم اطلاعات غیرکنترلی ثبت شده در مناطق ترمینالهای دذارای ترافیک سنگین
steadiest
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
seen fire
اتش مداوم و دیدبانی شده پدافند هوایی که روی سبقت معین در جلوی هواپیما اجرامیشود
oogamete
سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
everywhen
پیوسته
ceaselessly
پیوسته
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com