Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 218 (13 milliseconds)
English	Persian
convertible	تغییر پذیر
convertibles	تغییر پذیر
skittish	تغییر پذیر
supple	تغییر پذیر
changeable	تغییر پذیر
variable	تغییر پذیر
variables	تغییر پذیر
mutant	تغییر پذیر
mutants	تغییر پذیر
mutable	تغییر پذیر
susceptible of change	تغییر پذیر
vacillatory	تغییر پذیر
Search result with all words
plastic	تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
postscript	زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
postscripts	زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
alterably	بطور تغییر پذیر
convertible coupe	کوپه تغییر پذیر
inelastic	غیر قابل انعطاف تغییر نا پذیر
Other Matches
educatable	تربیت پذیر تعلیم پذیر
reparable	اصلاح پذیر تعمیر پذیر
ascendible	تفوق پذیر فراز پذیر
mixable	امیزش پذیر امتزاج پذیر
educable	تربیت پذیر تعلیم پذیر
ascendable	تفوق پذیر فراز پذیر
repairable	اصلاح پذیر تعمیر پذیر
end strings	نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked	مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions	عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition	عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
adaptable organism	موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر
hangover	تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangovers	تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
income effect	اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
vary	تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies	تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
adjustable wheel	چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
variable area nozzle	نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
changes	تغییر کردن تغییر دادن
changing	تغییر کردن تغییر دادن
changed	تغییر کردن تغییر دادن
change over	تغییر روش تغییر رویه
change	تغییر کردن تغییر دادن
fm	فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycle	تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles	تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled	تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march	تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet	وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
angular travel	تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
gradient circuit	مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
soluble	حل پذیر
pliable	خم پذیر
solvable	حل پذیر
pi acceptor	پی پذیر
cleavable	رخ پذیر
non return to zero	سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
programmable read only memory	حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
realizable	تحقق پذیر
refornable	اصلاح پذیر
elastic	انعطاف پذیر
definable	تعریف پذیر
sociable	جامعه پذیر
reformable	اصلاح پذیر
deformable	دگردیس پذیر
submissive	سلطه پذیر
mendable	اصلاح پذیر
corrigible	اصلاح پذیر
accident-prone	سانحه پذیر
corruptible	فساد پذیر
countable	شمارش پذیر
criticizable	انتقاد پذیر
deductible	مالیات پذیر
transferable	انتقال پذیر
decidable	تصمیم پذیر
deceivable	فریب پذیر
peaceable	اشتی پذیر
vulnerable	اسیب پذیر
vulnerable	زخم پذیر
bearable	تحمل پذیر
divisible	بخش پذیر
extendable	توسعه پذیر
open cheque	چک انتقال پذیر
expendable	مصرف پذیر
supple	انعطاف پذیر
accident prone	سانحه پذیر
adaptable	انطباق پذیر
sensitive	نفوذ پذیر
distensible	انبساط پذیر
dissoluble	تجزیه پذیر
disputable	اعتراض پذیر
disintegrable	تجزیه پذیر
indissoluble	تجزیه نا پذیر
inexhaustible	خستگی نا پذیر
disciplinable	انضباط پذیر
disciplinable	تعلیم پذیر
dilatable	اتساع پذیر
differentiable	تشخیص پذیر
destructible	انهدام پذیر
shock absorber	ضربه پذیر
doughface	تلقین پذیر
tangibly	پرماس پذیر
tangible	پرماس پذیر
evitable	اجتناب پذیر
evadable	طفره پذیر
enumerable	شمارش پذیر
sufferable	تحمل پذیر
endurable	تحمل پذیر
electron acceptor	الکترون پذیر
defensible	دفاع پذیر
educable	اموزش پذیر
miscible	امیزش پذیر
executable	انجام پذیر
miscible	امتزاج پذیر
palpable	پرماس پذیر
conceivable	امکان پذیر
shock absorbers	ضربه پذیر
impressionable	تاثر پذیر
impressionable	اثر پذیر
exceptionable	اعتراض پذیر
irritable	تحریک پذیر
excitable	تحریک پذیر
inflammable	التهاب پذیر
inflammable	اشتعال پذیر
flammable	اشتعال پذیر
soluble	انحلال پذیر
tolerable	تحمل پذیر
tolerable	مدارا پذیر
reactive	واکنش پذیر
applicable	کاربرد پذیر
applicable	کاربست پذیر
depreciable	استهلاک پذیر
denominable	تسمیه پذیر
demurrable	اعتراض پذیر
inevitable	چاره نا پذیر
avoidable	اجتناب پذیر
curable	علاج پذیر
permeable	نشت پذیر
permeable	نفوذ پذیر
permeable	رطوبت پذیر
reversible	برگشت پذیر
reversible	واگشت پذیر
adaptable	وفق پذیر
proprotionable	تناسب پذیر
adjustable	تنظیم پذیر
adjustable	تعدیل پذیر
tranformable	دگرگونی پذیر
regulable	تنظیم پذیر
trainable	تربیت پذیر
trainable	فرهیخت پذیر
remediable	درمان پذیر
remediable	چاره پذیر
remediable	گزیر پذیر
thinkable	اندیشه پذیر
thermosetting	سختی پذیر
testable	شهادت پذیر
refutable	تکذیب پذیر
reflexible	انعکاس پذیر
reducible	تقلیل پذیر
protean	شکل پذیر
absolvable	بخشش پذیر
proton acceptor	پرتون پذیر
protractile	امتداد پذیر
abatable	کاهش پذیر
vanquishable	شکست پذیر
tuneable	تنظیم پذیر
tunably	تنظیم پذیر
tunable	تنظیم پذیر
reclaimable	ادعا پذیر
transmutable	دگرگونی پذیر
combustible	احتراق پذیر
testable	ازمون پذیر
verifiable	تحقیق پذیر
resolvable	تفکیک پذیر
stainable	لکه پذیر
measurable	سنجش پذیر
spottable	لکه پذیر
spoilable	فساد پذیر
revocable	ابطال پذیر
rotatable	چرخش پذیر
semi solvable	نیم حل پذیر
sequacious	نصیحت پذیر
severable	تفکیک پذیر
detachable	جدایی پذیر
subduable	تسخیر پذیر
subjugable	تسخیر پذیر
superimposable	انطباق پذیر
terminable <adj.>	فسخ پذیر
tensible	کشش پذیر
teachable	تعلیم پذیر
additives	جمع پذیر
inexcusable	عذر نا پذیر
justifiable	توجیه پذیر
additive	جمع پذیر
shapeable	شکل پذیر
acetylable	استیل پذیر
pacifiable	تسکین پذیر
cogitable	اندیشه پذیر
coercible	اجبار پذیر
civilizable	تمدن پذیر
chromophil	رنگ پذیر
chromatophil	رنگ پذیر
estimable	تخمین پذیر
chargeable	اتهام پذیر
perturbable	اشوب پذیر
pervious	نفوذ پذیر
pilable	انحنا پذیر
stretchy	فراخی پذیر
stretchy	کشش پذیر
perfectible	کمال پذیر
colorable	رنگ پذیر
contractile	ترنج پذیر
contractible	انقباض پذیر
consolable	تسلی پذیر
computable	محاسبه پذیر
compressible	تراکم پذیر
commutative	جابجایی پذیر
partible	بخش پذیر
commensurable	تناسب پذیر

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com