Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
segregation
تفکیک ذرات بتن
Other Matches
merry dancers
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
intermoleculary
بین ذرات در داخل ذرات
part
تفکیک کردن تفکیک شدن
ingredient
ذرات
ingredients
ذرات
radioactive rays
ذرات رادیواکتیو
planetesimal
ذرات سیارهای
fundamental particles
ذرات بنیادی
molecular attracticm
جاده ذرات
metal foulings
ذرات فلز
roily
پر از ذرات رسوبی
denseness
تراکم ذرات
intermolecular
در داخل ذرات
intermolecular
بین ذرات
elementary particles
ذرات بنیادی
cosmic particles
ذرات کیهانی
barrier penetration by particles
نفوذ ذرات در سد
blood corpuscles
ذرات خون
sand blasting
ذرات سنگ
particle physics
فیزیک ذرات
weight of solids
وزن ذرات
allergen
ذرات الرژی زا
nebulize
تبدیل به ذرات کردن
absorption of charged particles
جذب ذرات باردار
particle physics
فیزیک ذرات اتمی
particulate
دارای ذرات ریز
planetesimal hypothesis
فرضیه ذرات سیارهای
thershold temperature
استانه دمای ذرات
scattering of alpha particles
پراکندگی ذرات الفا
effective size of grain
قطر موثر ذرات
emulsion
ذرات چربی دراب
emulsioned
ذرات چربی دراب
cascade impactor
دستگاه جداسازی پی در پی ذرات
emulsioning
ذرات چربی دراب
emulsions
ذرات چربی دراب
pollinium
توده ذرات گرده گل
emulsify
بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
emulsified
بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
emulsifying
بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
fall out
ذرات رادیواکتیوی که از جو بزمین میریزد
emulsifies
بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
polymerization
ترکیب و تراکم ذرات پلیمریزاسیون
leucocytosis
افزودگی ذرات سفید خون
granulate
دارای ذرات ریز کردن
cohesion
التصاق یا قوه جاذبه ذرات
isometrics
دارای ذرات ریز متساوی
isometric
دارای ذرات ریز متساوی
dispersion
متلاشی شدن خاکدانه ها به ذرات
cohesion
نیروی جاذبه بین ذرات همگن
achondrite
سنگ الماس بدون ذرات گرد
nucleon
ذرات اتم مثل نوترون وپروتون
suspensoid
محلول سریشمی دارای ذرات معلق
kinetic theory
فرضیه حرکت ذرات کوچک اجسام
vacuist
کسیکه معتقدبوجودخلادرمیان ذرات ماده میباشد
segregation
تفکیک
break down
تفکیک
demodulation
تفکیک
dissociation
تفکیک
separations
تفکیک
denotation
تفکیک
secession
تفکیک
separating
تفکیک
separation
تفکیک
severance
تفکیک
disjunction
تفکیک
disintegration
تفکیک
breakdowns
تفکیک
removal
تفکیک
break
تفکیک
breaks
تفکیک
resolutions
تفکیک
partings
تفکیک
breakdown
تفکیک
differentiation
تفکیک
secernment
تفکیک
resolution
تفکیک
analysis
تفکیک
parting
تفکیک
protoxide
ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
dispersoid
پخش کامل ذرات جسمی درجسم دیگر
schiller
تلالو وزرق وبرق ذرات سنگ معدنی
grain orientation
طرز قرار گرفتن ذرات نسبت به یکدیگر
grain size classification
طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
lenticulate
ذرات ریز وعدسکهای کوچک در فیلم نمودارکردن
micronize
بصورت ذرات ریز وپودر ماننددر اوردن
severable
تفکیک پذیر
degree of dissociation
درجه تفکیک
separator
تفکیک کننده
disjunct
وجه تفکیک
discriminator
تفکیک کننده
split risk
تفکیک خطر
diacritical
تفکیک کننده
diacritic
تفکیک کننده
separability
تفکیک پذیری
self dissociation
خود تفکیک
detachable bottom
کف قابل تفکیک
demodulator
تفکیک کننده
detachable
قابل تفکیک
predissociation
پیش تفکیک
knocked down
تفکیک شده
low resolution
تفکیک پایین
optical resolution
تفکیک نوری
division of powers
تفکیک قوا
dissociation energy
انرژی تفکیک
dissociation curve
منحنی تفکیک
dissociation constant
ثابت تفکیک
photodissociation
تفکیک نوری
parcelling
تفکیک زمین
dissociation
تفکیک گسستگی
racial segregation
تفکیک نژادی
resolution power
توان تفکیک
resolvable
تفکیک پذیر
resolving power
قدرت تفکیک
response differentiation
تفکیک پاسخ
thermal dissociation
تفکیک گرمایی
ionic dissociation
تفکیک یونی
separates
تفکیک کردن
separates
جدایی تفکیک
partitions
تفکیک کردن
separations
تفکیک کردن
separations
تفکیک متارکه
separation
تفکیک کردن
separation
تفکیک متارکه
segregation
تفکیک کردن
partition
تفکیک کردن
dissociate
تفکیک نمودن
dissociates
تفکیک نمودن
dissociating
تفکیک نمودن
detach
تفکیک کردن
detaches
تفکیک کردن
detaching
تفکیک کردن
separable
قابل تفکیک
detachments
جداسازی تفکیک
separated
جدایی تفکیک
separated
تفکیک کردن
centrifuge
تفکیک کردن
color separation
تفکیک رنگ
centrifuges
تفکیک کردن
detachment
جداسازی تفکیک
break up
تفکیک کردن
separable
تفکیک پذیر
break down of negotiation
تفکیک مذاکرات
separate
جدایی تفکیک
resolutions
تفکیک پذیری
separate
تفکیک کردن
resolution
تفکیک پذیری
inseparable
تفکیک ناپذیر
break bulk
تفکیک محصولات
kinetic theory of heat
عقیده نظری نسبت باینکه گرماازجنبش ذرات پیدامیشود
atomized
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomize
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomizes
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
emulsioned
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
atomises
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomised
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
haze
غبارها یا ذرات ریزی که دراتمسفر پراکنده شده اند
synchrotron
دستگاه تقویت وتسریع ذرات بار دار الکترونی
texture
طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
textures
طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
atomising
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomizing
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
amylose
مادهء قندی که داخل ذرات نشاستهای را تشکیل میدهد
mists
کاهش قابلیت دید به 1 تا 01کیلومتر توسط ذرات کوچک اب
mist
کاهش قابلیت دید به 1 تا 01کیلومتر توسط ذرات کوچک اب
electrophoresis
حرکت ذرات معلق مایع بوسیله نیروی برق
emulsions
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
emulsioning
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
diatomite
ذرات فریف و ریزسیلیسی که از بقایای گمزادان بدست می اید
emulsion
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
charge neutrality
تساوی تقریبی ذرات مثبت ومنفی در شارههای متراکم
inseparable
غیر قابل تفکیک
work breakdown structure
ساختار تفکیک کار
desegregate
تفکیک زدایی کردن
break bulk cargo
محمولات تفکیک شده
desegregated
تفکیک زدایی کردن
partitions
وسیله یا اسباب تفکیک
desegregates
تفکیک زدایی کردن
resolution
تفکیک پذیری رفع
desegregating
تفکیک زدایی کردن
separatism
تفکیک تجزیه طلبی
separably
بطور قابل تفکیک
principle of separation of powers
اصل تفکیک قوا
segregates
جدا سازی تفکیک
preesolved
پیش تفکیک شده
break bulk agent
عامل تفکیک محصولات
low resolution
تفکیک پذیری پایین
resolutions
تفکیک پذیری رفع
modem
تلفیق و تفکیک کننده
partition
وسیله یا اسباب تفکیک
segregating
جدا سازی تفکیک
segregate
جدا سازی تفکیک
resolving agent
عامل تفکیک کننده
denominationalism
اعتقاد به تفکیک و تقسیم
resolving power
توان تفکیک تلسکوپ
bond dissociation energy
انرژی تفکیک پیوند
atomizers
دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com