Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
eddy current losses
تلفات جریان گردابی
Other Matches
turbulence
جریان گردابی
eddy current
جریان گردابی
rip current
جریان اب گردابی
turbolence chamber
اطاق جریان گردابی
vortices
جریان حلقوی یا گردابی
vortexes
جریان حلقوی یا گردابی
vortex
جریان حلقوی یا گردابی
marking current
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
vortexes
گردابی
swirly
گردابی
vortical
گردابی
vortiginous
گردابی
vortex
گردابی
vortices
گردابی
awhirl
گردابی
abysmal
گردابی
abysmally
گردابی
abyssal
گردابی
whirl
حرکت گردابی
eddy vicosity
لزوجت گردابی
vortex motion
حرکت گردابی
whirls
حرکت گردابی
eddy vicosity
کندروی گردابی
whirling
حرکت گردابی
vorticity
حالت گردابی
whirled
حرکت گردابی
burble
جریانهای گردابی و اشفته درسیال
burbled
جریانهای گردابی و اشفته درسیال
burbles
جریانهای گردابی و اشفته درسیال
burbling
جریانهای گردابی و اشفته درسیال
fatality
تلفات
losses
تلفات
casualty
تلفات
casualties
تلفات
fatalities
تلفات
loss
تلفات
mortality
تلفات
victims
تلفات
victim
تلفات
total loss
تلفات کل
total losses
کل تلفات ابی
magnetic hystersis loss
تلفات هیسترزیس
suffered
تلفات دیدن
battle casualty
تلفات جنگی
low loss construction
ساختمان کم تلفات
casualty radius
شعاع تلفات
casualty
تلفات و ضایعات
lethal area
منطقه تلفات
the losses of the army
تلفات ارتش
kill factor
ضریب تلفات
suffer
تلفات دیدن
tip loss
تلفات نوک
treble our casualties
سه برابر تلفات ما
low loss cable
کابل با تلفات کم
suffers
تلفات دیدن
loss
تلفات ضایعات
low loss coil
بوبین با تلفات کم
insulation power factor
زاویه ی تلفات
mass casualties
تلفات زیاد
casualties
تلفات و ضایعات
corona losses
تلفات کورونا
mortality factor
ضریب تلفات
flow
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
push pull
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
inverting
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
currents
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
amps
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
low loss capacitor
خازن با تلفات دی الکتریک کم
kill probability
احتمال واردکردن تلفات
loss replacement
جایگزینی تلفات و ضایعات
casualty radius
شعاع تولید تلفات
mass casualties
تلفات و ضایعات شدید
loss appraisal
قبول تلفات در جنگ
absorption losses
تلفات ناشی از جذب
no load loss
تلف یا تلفات بی باری
low loss ceramics
سرامیک با تلفات دی الکتریکی کم
interphase transformer loss
تلفات پیچک صنعتی
vulnerability
در معرض تلفات بودن
heterodyne
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
tolling
تعداد تلفات جنگی ضایعه
escaped water
تلفات اب هنگام بهره برداری
loss
تلفات جنگی ضایعات رزمی
to take toll of any one
تلفات زیادبرکسی وارد اوردن
toll
تعداد تلفات جنگی ضایعه
inflict casualty
تلفات وارد کردن بدشمن
tolls
تعداد تلفات جنگی ضایعه
casualty agent
عامل ایجاد تلفات و ضایعات
gear friction losses
تلفات اصطکاکی جعبه دنده
the army lost heavily
ارتش تلفات سنگین داد
constrictor
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
inflicting
وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
kills
تلفات منفجر کردن از بین بردن
kill
تلفات منفجر کردن از بین بردن
inflicts
وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
dielectric loss factor meter
دستگاه اندازه گیری ضریب تلفات
inflict
وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
inflicted
وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
constant current
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
counter current
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
induction current
جریان القاء شده جریان تحریک
allowance for anticipated
سهمیه مجاز تلفات پیش بینی شده اماد
Vistory was dearly bought .
پیروزی بقیمت گرانی بدست آمد ( تلفات جانی فراوان )
decimates
از هرده نفر یکی را کشتن تلفات زیاد وارد کردن
decimated
از هرده نفر یکی را کشتن تلفات زیاد وارد کردن
decimate
از هرده نفر یکی را کشتن تلفات زیاد وارد کردن
decimating
از هرده نفر یکی را کشتن تلفات زیاد وارد کردن
runoff coefficient
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
three phase current
جریان سه فاز جریان دوار
current compensation
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
current flow
سیلان جریان فلوی جریان
parasitic current
جریان نشتی جریان خارجی
vortex separation
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
spray attack
پخش مواد شیمیایی وبیولوژیکی از راه هوا برای تولید تلفات
gresham's law
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
vortex ring state
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
casualty attack
تک غافلگیری که به منظورتولید تلفات انجام میشود تک غافلگیری ش م ر
casualty board
تابلوی نمودار ضایعات یکان تابلوی تلفات
d.c. machine
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternators
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. transformer
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
alternator
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
kill area
منطقه خطر منطقه تلفات
loss angle
زاویه تلف زاویه تلفات
isotach
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
heavy current engineering
مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
anticipated stock losses
تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
conducts
جریان
inset
جریان
conducting
جریان
line of flow
خط جریان
rede
جریان
income
جریان
flushes
جریان
actions
جریان
gush
جریان
action
جریان
flush
جریان
flushing
جریان
courses
جریان
coursed
جریان
flow line
خط جریان
flow limit
حد جریان
tide
جریان
afflux
جریان
rheostome
جریان بر
affluxion
جریان
against the stream
بر ضد جریان اب
fluor
جریان
conduct
جریان
processes
جریان
conducted
جریان
insets
جریان
course
جریان
process
جریان
flowline
خط جریان
circulation
جریان
circulations
جریان
in the air
<idiom>
جریان
stream
جریان
stream
جریان اب
streamed
جریان
current
جریان
streamed
جریان اب
streams
جریان
streams
جریان اب
afoot
در جریان
going
جریان
currents
جریان
in hand
در جریان
gushed
جریان
total current
جریان کل
flows
جریان
proceeding
جریان
effluvium
جریان
gushes
جریان
runoff
جریان
twayblade
جریان
flow
جریان
flowed
جریان
fluidmeter
جریان سنج
induction current
جریان القائی
ground water runoff
جریان زیرزمینی
fusing current
جریان ذوب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com