Dictiornary-Farsi | تمرین رزمی حقیقی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
live exercise	تمرین رزمی حقیقی


Other Matches

field exercise	تمرین رزمی
combat exercise	تمرین رزمی
combatdrill	تمرین رزمی
combat firing	تمرین تیراندازی رزمی
combatdrill	تمرین حرکات و ارایشهای رزمی
duty with troops	در یکان رزمی خدمت کردن شغل رزمی گرفتن
combat developer	وسیله اموزش دهنده رزمی مربی رزمی
combat team	گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
field services	قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
dry sum	تمرین مشق پای قبضه تمرین بدون تیراندازی
combat power	نیروی رزمی استعداد رزمی
combat orders	دستورات رزمی دستورالعملهای رزمی
combatcommand	فرماندهی رزمی قرارگاه رزمی
realistic deterrence	میخکوب کردن حقیقی استراتژی سد کردن پیشروی کمونیسم در دنیا ممانعت حقیقی از پیشرفت کمونیسم
task force	گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces	گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
emergency drill	تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
combat air patrol	هواپیمای گشتی رزمی گشتی رزمی هوایی
combat cargo officer	افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
combat airlift support	پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
defense readiness condition	وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
genuine	حقیقی
unfeigned	حقیقی
real	حقیقی
truest	حقیقی
veracious	حقیقی
true	حقیقی
actual	حقیقی
intrinsic	حقیقی
efective	حقیقی
truer	حقیقی
real module	ضریب حقیقی
real number	عدد حقیقی
real memory	حافظه حقیقی
down to earth	حقیقی واقعی
down-to-earth	حقیقی واقعی
interpolymer	همبسپار حقیقی
real time	زمان حقیقی
real numbers	اعداد حقیقی
real constant	ثابت حقیقی
real image	تصویر حقیقی
real gas	گاز حقیقی
real function	تابع حقیقی
natural person	شخص حقیقی
absolute magnitude	قدر حقیقی
observed altitude	ارتفاع حقیقی
ohmic valve	مقدارمقاومت حقیقی
true resistance	مقدارمقاومت حقیقی
true or real focus	کانون حقیقی
actual movement	حرکت حقیقی
actual resistivity	مقاومت حقیقی
real power	توان حقیقی
real storage	حافظه حقیقی
real address	آدرس حقیقی
true copolymer	همبسپار حقیقی
true north	شمال حقیقی
truer	حقیقی کردن
true mean	میانگین حقیقی
true	حقیقی کردن
true power	توان حقیقی
true score	نمره حقیقی
true value	مقدار حقیقی
truer	واقعی حقیقی
true variance	پراکنش حقیقی
true wind	باد حقیقی
trueness	بی ریایی حقیقی
truest	واقعی حقیقی
truest	حقیقی کردن
genuine	حقیقی یا درست
true life	حقیقی وصحیح
true heading	سمت حقیقی
true dip	شیب حقیقی
true course	راه حقیقی
true	واقعی حقیقی
true azimuth	گرای حقیقی
genuine	واقعی حقیقی
actual maximum flowline	ماکزیمم خط ابدهی حقیقی
particle density	وزن مخصوص حقیقی
verisimilar	دارای فاهر حقیقی
rightful	حقیقی دارای استحقاق
euciliate	مژه داران حقیقی
real sector	بخش متغیرهای حقیقی
apparent horizon	افق حقیقی نقاط
brake horsepower	توان حقیقی مهاری
real-valued function	تابع حقیقی [ریاضی]
real numbers	اعدد حقیقی [ریاضی]
real number	عدد حقیقی [ریاضی]
axioms	قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
axiom	قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
substantive	دارای ماهیت واقعی حقیقی
real analytic function	تابع تحلیلی [حقیقی] [ریاضی]
true or sternal ribs	دندههای حقیقی اضلاع پیوسته به قص
unsigned real number	عدد حقیقی بدون علامت
true azimuth	سمت حقیقی گرای جغرافیایی
enlightement	روشنی فکر اگاهی حقیقی
dative	حالت مفعولی غیرصریح حقیقی
developed muzzle velocity	سرعت ابتدایی و حقیقی توپ
acoelous	بدون معدهء حقیقی یادستگاه هاضمه
real absolute value function	تابع حقیقی قدر مطلق [ریاضی]
oaf	بچهای که پریان بجای بچه حقیقی بگذارند
anachronism	اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
approximation	خطای ناشی از گرد کردن یک عدد حقیقی
oafs	بچهای که پریان بجای بچه حقیقی بگذارند
anachronisms	اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
approximations	خطای ناشی از گرد کردن یک عدد حقیقی
many valued	دارای دو قیمت یکی حقیقی دیگری دروغین
epics	رزمی
combat	رزمی
epical	رزمی
combated	رزمی
combating	رزمی
epic	رزمی
combats	رزمی
non-combatants	غیر رزمی
combat surveillance	مراقبت رزمی
combat duty	ماموریت رزمی
combat development	توسعه رزمی
combat team	تیم رزمی
combatintelligence	اطلاعات رزمی
combat trains	بنه رزمی
combat troops	عدههای رزمی
combat vehicle	خودروی رزمی
combatcommand	یکان رزمی
combat crew	خدمه رزمی
combat efficiency	کارایی رزمی
fighting patrol	گشتی رزمی
combat , echelon	یکان رزمی
combat , echelon	رده رزمی
combat engineer	مهندسی رزمی
c ration	جیره رزمی
combat patrol	گشتی رزمی
battle casualty	ضایعات رزمی
combat jump	پرش رزمی
combat intelligence	اطلاعات رزمی
battle problems	مشکلات رزمی
battle station	پایگاه رزمی
combat formation	ارایش رزمی
combat power	قدرت رزمی
combat proficiency	شایستگی رزمی
combat proficiency	مهارت رزمی
combat support	پشتیبانی رزمی
readiness	امادگی رزمی
combat duty	امور رزمی
non combatant	غیر رزمی
combat arms	رسته رزمی
combat , elements	یکانهای رزمی
non-combatant	غیر رزمی
field glasses	عینک رزمی
martial arts	ورزشهای رزمی
combat , elements	عناصر رزمی
combat readiness	امادگی رزمی
combat ration	جیره رزمی
combat forces	نیروهای رزمی
nonbattle	غیر رزمی
damage	ضایعات رزمی
combat outpost	پاسدار رزمی
strengths	استعداد رزمی
task organization	سازمان رزمی
tactical support	پشتیبانی رزمی
tactical missile	موشک رزمی
strength	استعداد رزمی
operational route	جاده رزمی
field ration	جیره رزمی
field service	خدمات رزمی
field type	نوع رزمی
fighting load	بار رزمی
herioic verse	شعر رزمی
heroic verse	شعر رزمی
groups	گروه رزمی
group	گروه رزمی
field order	دستورالعمل رزمی
field army	ارتش رزمی
field commands	یکانهای رزمی
field commands	قسمتهای رزمی
field duty	خدمات رزمی
service ammunition	مهمات رزمی
field grade	رده رزمی
field duty	ماموریت رزمی
field gun	توپ رزمی
field manual	دستور رزمی
field officer	افسر رزمی
relative	پاسهای مرتب که به نرم افزارکامپیوترامکان محاسبه زمان حقیقی میدهد
gyrocompass	نوعی قطب نما که همواره شمال حقیقی را نشان میدهد
I give the programme zero [nought] out of ten for reality.	من به این برنامه در رابطه با حقیقی بودنش از ده امتیاز صفر را می دهم.
combat development	پیشرفت اموزش رزمی
field	زمینه رزمی صحرایی
attrition	کاهش توان رزمی
amphibious task force	گروه رزمی اب خاکی
readiness category	درجه امادگی رزمی
readiness category	نوع امادگی رزمی
pioneer unit	یگان مهندسی رزمی
combat pay	فوق العاده رزمی
level of strength	سطح استعداد رزمی
fielded	زمینه رزمی صحرایی
unit strength	قدرت رزمی یکان
combat information center	مرکز اطلاعات رزمی
combat liaison	ربط و ارتباط رزمی
combat load	بار رزمی هواپیما
combat control team	تیم کنترل رزمی
combat operations	مرکز عملیات رزمی