English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 131 (7 milliseconds)
English Persian
depression تنزل ناصافی
depressions تنزل ناصافی
Other Matches
exchange depareciation تنزل ارزش پول خارجی تنزل قیمت ارز
haze ناصافی یاتیرگی هوا
abates تنزل
fall تنزل
reductions تنزل
reduction تنزل
depreciation تنزل
degression تنزل
contractions تنزل
abate تنزل
abated تنزل
declining تنزل
declines تنزل
declined تنزل
decline تنزل
set back تنزل
decadency تنزل
abating تنزل
contraction تنزل
decreases تنزل
regression تنزل
decadence تنزل
decrease تنزل
decreased تنزل
degradation تنزل
regress تنزل
step backwards تنزل
lowering تنزل دادن
pejorative تنزل دهنده
reduces تنزل دادن
degrades تنزل دادن
degrades تنزل کردن
degrade تنزل دادن
degrade تنزل کردن
lower تنزل دادن
cut rate تنزل قیمت
fall تنزل کرد ن
active تنزل بردار
degradation تنزل رتبه
forfeiture تنزل ارزش
mark down تنزل قیمت
lowered تنزل دادن
reducing تنزل دادن
degradation تنزل درجه
fall تنزل کردن
to come down with a run تنزل کردن
to go backward تنزل کردن
depression تنزل افسردگی
lowers تنزل دادن
depressions تنزل افسردگی
retrograde تنزل کننده
devaluation تنزل نرخ
graceful degradation تنزل مطبوع
decays خرابی تنزل
fall off <idiom> تنزل کردن
decaying خرابی تنزل
decayed خرابی تنزل
decay خرابی تنزل
reduce تنزل دادن
deflation تنزل قیمت
demotion تنزل رتبه
magnetic declination تنزل مغناطیسی
depreciative تنزل دهنده
depreciator تنزل دهنده
magnetic decay تنزل مغناطیسی
declining economy اقتصاددر حال تنزل
fluctuable مستعد ترقی و تنزل
demonetize تنزل پیدا کردن
demotes تنزل رتبه دادن
roll back عمل تنزل دادن
a pejorative term عبارتی تنزل دهنده
currency depreciation تنزل ارزش پول
declining industry صنعت درحال تنزل
declining تنزل کردن کاستن
demoted تنزل رتبه دادن
demote تنزل رتبه دادن
devaluing تنزل قیمت دادن
devalues تنزل قیمت دادن
devalued تنزل قیمت دادن
devalue تنزل قیمت دادن
devaluate تنزل قیمت دادن
comedown تنزل رتبه ومقام
to sink in the scale در مقام تنزل کردن
degrade تنزل رتبه دادن
degrades تنزل رتبه دادن
declines تنزل کردن کاستن
declined تنزل کردن کاستن
decline تنزل کردن کاستن
fluctuation ترقی و تنزل نوسان
devaluation تنزل قیمت پول
demoting تنزل رتبه دادن
playdown تنزل دادن کوچک کردن
to be reduced to the ranks بپایه سربازی تنزل یافتن
undulation صعودو نزول ترقی و تنزل
To decrease. To lower. پایین رفتن ( تنزل وکاهش )
decays فاسد شدن تنزل کردن
decay فاسد شدن تنزل کردن
downswing تنزل کارهای تجارتی وغیره
decayed فاسد شدن تنزل کردن
decaying فاسد شدن تنزل کردن
bond discount تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
nose dive ناگهان شیرجه رفتن یا تنزل کردن
write down تنزل دادن بهای اسمی سهام
devaluation تنزل نرخ برابری پول تضعیف پولی
declassified تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassify تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassifying تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassifies تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
bathos تنزل از مطالب عالی به چیزهای پیش پا افتاده
demonetization تنزل ارزش پول نسبت به قیمت قانونی خود
write down یادداشت کردن تنزل دادن بهای اسمی سهام
regressive tax مالیاتی که به نسبت کم شدن مبلغ پایه مالیات تنزل کند
seller's option to duble خیار بایع در مورد این که درصورت تنزل ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
exchange of full powers رسمیت یافتن تنزل نرخ ارز مبادله اسناد مربوط به تفویض اختیارات تام
put option خیار بایع در مورد بالا بردن قیمت قبل از تسلیم مبیع ارزش پول تنزل کند
put in more عمل یا بیع خیاری که در ان خیار فسخ در صورت تنزل ارزش پول پیش بینی شده باشد
nose dive شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
sags یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sagged یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sag یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
bears کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bear کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
business cycle دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
reduces تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
exchange devaluation تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
exchanged stabilization fund مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
roasting reduction method روش کاهش تشویهای روش تنزل تشویهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com