Total search result: 201 (15 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
bronchial asthma |
تنگی نفس که بعلت انقباض عضلات جدارقصبه الریه ایجاد میشود |
|
|
Other Matches |
|
kymograph |
انقباض عضلات و غیره |
tic |
انقباض غیر عادی عضلات |
tics |
انقباض غیر عادی عضلات |
cramps |
گرفتگی عضلات انقباض ماهیچه در اثر کارزیاد |
cramp |
گرفتگی عضلات انقباض ماهیچه در اثر کارزیاد |
achalasia |
عدم انبساط عضلات مجاری بدن و باقی ماندن انها در حال انقباض دائم |
q fever |
تب کیو که باعث ذات الریه میشود |
season cracking |
ترکی که بعلت عمر زیاد دروسایل یا مهمات تولید میشود |
parkinsonism |
اختلال مزمن عصبی که با سختی عضلات بدن ولرزش مشخص میشود |
phototransistor |
نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود |
cenogenesis |
ایجاد میشود نسل جدید |
calenture |
تب نواحی حاره که دراثرگرمازدگی ایجاد میشود تب کردن |
chine |
درز شیارابی که دراثرحرکت کشتی ایجاد میشود |
solid |
خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود |
solids |
خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود |
smog |
مه غلیظی که در اثر دود یا بخارهای شیمیایی ایجاد میشود |
substrate |
ماده اصلی که روی آن یک مدار مجتمع ایجاد میشود |
jake leg |
فلجی که به علت استعمال مشروبات الکلی ایجاد میشود |
turtle |
تصویر گرافیکی که توسط یک turtle و مجموعه دستوراتی ایجاد میشود |
turtles |
تصویر گرافیکی که توسط یک turtle و مجموعه دستوراتی ایجاد میشود |
word |
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود |
worded |
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود |
cells |
خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود |
form utility |
در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود |
playback rate scale factor |
و توسط برنامه دیگری هدایت میشود تا جلوه ویژهای ایجاد کند. 2- |
voltages |
خیر زمانی دو وسیله که با هم تنظیم می شوند یا به علت اختلال در خط ایجاد میشود |
voltage |
خیر زمانی دو وسیله که با هم تنظیم می شوند یا به علت اختلال در خط ایجاد میشود |
mechanical mouse |
وسیله چاپ که با حرکت دادن آن روی سطح صاف ایجاد میشود |
cell |
خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود |
countervailing power |
مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود |
bell character |
کد کنترلی که باعث میشود ماشین یک سیگنال قابل شنیدن ایجاد کند |
generations |
مسافت بین فایل و گونه اصلی آن که در حین ایجاد پشتیبان استفاده میشود |
value added |
اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود |
catastrophic error |
مشکلی که باعث ایجاد آسیب در برنامه یا پاک شدن ناگهانی فایل ها میشود |
switching |
خط و مدار ارتباطی که در صورت نیاز ایجاد میشود و تا زمان لازم باقی می ماند |
generation |
مسافت بین فایل و گونه اصلی آن که در حین ایجاد پشتیبان استفاده میشود |
bad break |
مشکلی که گاهی در نرم افزار کلمه پرداز با اعمال خودکار فاصله ایجاد میشود |
electromagnetic wave |
موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود |
thermal wax transfer printer |
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود |
thermal wax |
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود |
thermal transfer |
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود |
pitting corrosion |
سوراخهائی که در سطح بتن یا فلز در اثر خوردگی ایجاد میشود و به کرم خوراکی معروف است |
terminator |
ثباتی که در آخرین وسیله SCSI قرار می گیرد در یک زنجیره و باعث ایجاد جریان اکتریکی میشود |
reflexes |
یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود |
transputer |
- بیتی که سرعت حدود Mips دارد. که بهم وصل میشود تا سیستم پردازش موازی ایجاد کند. |
worded |
موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است |
word |
موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است |
reflex |
یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود |
glitch |
یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد |
glitches |
یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد |
jaggies |
لبههای دندانه دار که در امتداد خط وط منحنی ایجاد میشود که به علت اندازه هر پیکس است و روی صفحه نمایش دیده نمیشود |
quotation marks |
کاماس برعکس , که در ابتدا و انتهای متن چاپ گرفتنی ایجاد میشود تا مشخس شود از منبع دیگر جدا شده است |
glitch |
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود |
glitches |
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود |
air vessel |
قصبه الریه |
pneumonia |
ذات الریه |
weasand weazand |
قصبه الریه |
windpipe |
قصبته الریه |
trachea |
قصبه الریه |
tracheae |
قصبه الریه |
windpipes |
قصبته الریه |
pulmonitis |
ذات الریه |
bronchial tube |
قصبه الریه |
peripeneumony |
ذات الریه |
tracheas |
قصبه الریه |
tare and tret |
وزن بسته یا لفاف یا جعبه محموله و مقدار کمبود وزنی که در نتیجه حمل و نقل درمحموله ایجاد میشود وقابل قبول است |
spanning tree |
روش ایجاد توپولوژی شبکه که حلقهای ندارد و در صورت شکل یا خطای شبکه باعث افزونگی میشود |
write protect tab |
حفافت دیسک لغزان از نوشته شدن اطلاعات جدید به وسیله یک شکاف که روی دیسک ایجاد میشود |
weasand |
حلق قصبه الریه |
weazand |
حلق قصبه الریه |
tracheate |
دارای قصبه الریه |
trachean |
مربوط به قصبه الریه |
drummed |
رسانه خروجی کامپیوتر که حاوی یک قطعه متحرک و یک کاغذ است که می چرخد و باعث ایجاد الگوهاو متن هایی میشود وقتی که هر دو در جهت مختلف می چرخند |
viewers |
امکانی که کاربر داده میشود تا محتوای یک تصویر یا فایل متن فرمت شده را ببیند بدون نیاز به اجرای برنامهای که آنرا ایجاد کرده بود |
viewer |
امکانی که کاربر داده میشود تا محتوای یک تصویر یا فایل متن فرمت شده را ببیند بدون نیاز به اجرای برنامهای که آنرا ایجاد کرده بود |
drum |
رسانه خروجی کامپیوتر که حاوی یک قطعه متحرک و یک کاغذ است که می چرخد و باعث ایجاد الگوهاو متن هایی میشود وقتی که هر دو در جهت مختلف می چرخند |
card |
مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود. |
cards |
مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود. |
no drop image |
[تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.] |
smiley |
فاهری که با حروف متن ایجاد میشود که به پیام پست الکترونیکی معنای واقعی دهد مثلاگ به معنای خنده و - غیگین است |
ymck |
تعریف رنگ بر پایه چهار رنگ که در نرم افزار DTP هنگام ایجاد فیلم رنگی مختلف برای چاپ استفاده میشود |
bronchus |
یکی ازانشعابات فرعی نای یاقصبه الریه |
zone |
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود |
zones |
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود |
hologram |
تصویر سه بعدی که توسط الگوهای میانی ایجاد میشود وقتی که بخشی از منبع نور مثل لیزر از یک شی منعکس شود و با اشعه اصل ترکیب شود |
holograms |
تصویر سه بعدی که توسط الگوهای میانی ایجاد میشود وقتی که بخشی از منبع نور مثل لیزر از یک شی منعکس شود و با اشعه اصل ترکیب شود |
telephony |
مجموعه استانداردها که نحوه کار کامپیوترها باسیستم تلفن را بیان میکند که باعث ایجاد پست الکترونیکی صوتی , پاسخ به تلفن و سرویس فکس میشود |
virtual |
حافظه اصلی خیالی بزرگ که با بارکردن صفخات کوچک تر از حافظه پشتیبان به حافظه موجود ایجاد میشود فقط وقتی که نیاز باشد |
avalanche |
هر یک از چند پروسهای که در ان برخورد یونها یاالکترونها سبب ایجاد یونها یاالکنرونهای جدید میشود که این ذرات خود سبب برخوردهای هر چه بیشترخواهند شد |
avalanches |
هر یک از چند پروسهای که در ان برخورد یونها یاالکترونها سبب ایجاد یونها یاالکنرونهای جدید میشود که این ذرات خود سبب برخوردهای هر چه بیشترخواهند شد |
ActiveX |
سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک |
owing to |
بعلت |
on account of |
بعلت |
due to |
بعلت |
by reason of |
بعلت |
Viewdata |
سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود |
zipping |
خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است |
zipped |
خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است |
zip |
خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است |
zips |
خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است |
on |
بعلت بطرف |
whenas |
بعلت اینکه |
disassembler |
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند |
flabby |
دارای عضلات شل |
dystaxia |
رعشه عضلات |
catalepsy |
جمود عضلات |
tetany |
کزاز عضلات |
skeletal muscles |
عضلات مخطط |
relaxation |
شل کردن عضلات |
contralateral muscles |
عضلات مخالف |
contralateral muscles |
عضلات مقابل |
antigravity muscles |
عضلات ضد گرانش |
deletion |
روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد |
top |
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی |
posteriori |
با پی بردن ازمعلول بعلت |
guardian by nurture |
قیم بعلت پرورش |
vaginismus |
گرفتگی عضلات مهبل |
charleyhorse [American] [colloquial] |
گرفتگی عضلات پا [پزشکی] |
vaginism |
گرفتگی عضلات مهبل |
ligamentary |
مربوط به رباط عضلات |
guiding |
عضلات کمکی مجاور |
cramp in the calf |
گرفتگی عضلات پا [پزشکی] |
Firm muscles ( flesh ) . |
عضلات (گوشت ) محکم |
charley horse [American] [colloquial] |
گرفتگی عضلات پا [پزشکی] |
cramp in the leg |
گرفتگی عضلات پا [پزشکی] |
systremma [leg cramps] |
گرفتگی عضلات پا [پزشکی] |
tightness |
تنگی |
drouth |
تنگی |
narrowness |
تنگی |
stricture |
تنگی |
strictures |
تنگی |
desolation |
تنگی |
gloom |
دل تنگی |
scantiness |
تنگی |
constriction |
تنگی |
coarctation |
تنگی |
straitenced circumstances |
تنگی |
constrictions |
تنگی |
conk out <idiom> |
بعلت خستگی به خواب رفتن |
time honored |
مورد احترام بعلت قدمت |
pleurodynia |
درد پهلوو عضلات سینه |
pleuralgia |
درد پهلوو عضلات سینه |
catalepsy |
تصلب وسخت شدن عضلات |
hamstring |
عضلات عقب ران زردپی |
hamstrings |
عضلات عقب ران زردپی |
hamstrung |
عضلات عقب ران زردپی |
hamstringing |
عضلات عقب ران زردپی |
extrinsic eye muscles |
عضلات برون چرخشی چشم |
abasia |
عدم همکاری عضلات محرکه |
time trouble |
تنگی وقت |
necking |
تنگی مقطع |
niggardiness |
چشم تنگی |
in low water |
در تنگی مالی |
antasthmatic |
ضد تنگی نفس |
stenosis |
تنگی مجرا |
coarctation |
تنگی مهبل |
narrow minddedness |
نظر تنگی |
narrow circumstances |
تنگی سختی |
dyspnea |
تنگی نفس |
asthma |
تنگی نفس |
asthma |
نفس تنگی |
pursiness |
تنگی نفس |
seizes |
گیرکردن پیستون بعلت حرارت زیاد |
seized |
گیرکردن پیستون بعلت حرارت زیاد |
seize |
گیرکردن پیستون بعلت حرارت زیاد |
finality |
اعتقاد بعلت نهایی در گیتی قطعیت |
neuromuscular |
وابسته باعصاب و عضلات عصبی و عضلانی |
sweeny |
از کار افتادگی یا فلج عضلات کتف |
sweeney |
ازکار افتادگی یا فلج عضلات کتف |
iam in bad |
خیلی در تنگی هستم |
narrow mindedly |
از روی نظر تنگی |
drought |
خشک سالی تنگی |
antasthmatic |
دوای تنگی نفس |
short winded |
دارای تنگی نفس |
droughts |
خشک سالی تنگی |
stenosed |
مبتلا به تنگی نفس |
phimosis |
تنگی غلاف حشفه |
phimosis |
تنگی ختنه گاه |
antasthmatic |
دافع تنگی نفس |
to stint oneself |
تنگی بخود دادن |
to be put to it |
در فشار یا تنگی واقع شدن |
asthmatic |
دچار تنگی نفس اسمی |
stenosed |
دچار هرگونه تنگی مجرا |
asthmatics |
دچار تنگی نفس اسمی |
sector |
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |
sectors |
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |
universal |
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود |
blows |
ناتوانی بعلت فشار مسابقه اتومبیلرانی یا نقص فنی |
blow |
ناتوانی بعلت فشار مسابقه اتومبیلرانی یا نقص فنی |
cenogenesis |
تغییراتی که بعلت عادت به محیط وهمزیستی درجنس یانژاد |
hydrogen embrittleness |
فقدان چقرمگی بعلت وجودهیدروژن در داخل جسم میباشد |
take over |
بدست اوردن توپ از چنگ حریف بعلت خطا |
power play |
وضع یک تیم نسبت به حریف بعلت عده بیشتر |
aphonia |
فقدان صدا یا خفگی ان بعلت فلج تارهای صوتی |
aposteriori |
از معلول بعلت رسیده از مخلوق بخالق پی برده استنتاجی |
knee flexion and extension machine |
دستگاه بدن سازی برای تقویت عضلات ساق پا |
muscle bound |
دارای عضلات سفت وسخت غیر قابل ارتجاع |
nominative subject |
اسم یا ضمیری که بعلت میندبودن حالت فاعلی داشته باشد |
attaint |
محکومیت قاضی یا عضوهیئت منصفه بعلت دادن رای غلط |
nominative appositive |
اسمی که بعلت بدل شدن حالت فاعلیت پیدا کند |