Total search result: 201 (3 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
power of alternating current |
توان جریان متناوب |
|
|
Other Matches |
|
alternators |
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب |
alternator |
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب |
all mains receiver |
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری |
inverts |
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن |
inverting |
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن |
invert |
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن |
heterodyne |
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور |
watts |
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود |
watt |
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود |
intermittent current |
جریان متناوب |
alternative current |
جریان متناوب |
alternating current |
جریان متناوب |
alternators |
دینام جریان متناوب |
alternators |
مولد جریان متناوب |
alternating current circuit |
مدار جریان متناوب |
three phase alternating current |
جریان متناوب سه فازه |
alternating current magnet |
مغناطیس جریان متناوب |
alternator |
دینام جریان متناوب |
alternating current motor |
موتور جریان متناوب |
industrial alternating current |
جریان متناوب صنعتی |
alternator |
مولد جریان متناوب |
alternating current generator |
مولد جریان متناوب |
single phase alternating current |
جریان متناوب یک فازه |
diagonal flow compressor |
کمپرسور با جریان متناوب |
alternating current instrument |
سنجه جریان متناوب |
free alternating current |
جریان متناوب هرز |
magnitude of alternating current |
دامنه جریان متناوب |
forced alternating current |
جریان متناوب فشرده |
rectification of an alternating current |
یکسوکنندگی جریان متناوب |
impedance |
مقاومت جریان متناوب امپدانس |
magneto bell |
زنگ اخبار جریان متناوب |
high frequency alternating current |
جریان متناوب فرکانس بالا |
multiphase alternating current |
جریان متناوب چند فازه |
synchronous alternator |
مولد جریان متناوب سنکرون |
welding altrnator |
مولد جوش جریان متناوب |
initial alternating short circuit curren |
جریان متناوب اتصال کوتاه ضربهای |
inverter |
وسیلهای که جریان متناوب را به مستقیم با برعکس تبدیل میکند |
invisible |
مداری که تامین کننده منبع جریان متناوب است از باتری DC |
maximum power point current |
جریان در نقطه توان حداکثر |
all mains set |
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال |
ac dc set |
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال |
volt |
واحد SI توان الکتریکی که به عنوان ولتاژ یک مقاومت یک اهمی که جریان یک آمپر از آن می گذرد و تعریف میشود |
volts |
واحد SI توان الکتریکی که به عنوان ولتاژ یک مقاومت یک اهمی که جریان یک آمپر از آن می گذرد و تعریف میشود |
alternate |
متناوب کردن متناوب بودن |
alternated |
متناوب کردن متناوب بودن |
alternates |
متناوب کردن متناوب بودن |
marking current |
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار |
power meter |
دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر |
eight bit system |
کم توان که CPU آن می توان کلمات هشت بیتی را پردازش کند |
leakage current |
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی |
ratings |
توان نامی توان قدرت |
rating |
توان نامی توان قدرت |
lsb |
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است |
A jars mouth may be stopped ,a mans cannot. <proverb> |
در کوزه را مى توان بست اما دهان آدمى را نمى توان بست. |
volt ampere meter |
دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج |
mini |
کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست |
periodic stock check |
کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب |
flow |
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل |
flows |
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل |
flowed |
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل |
push pull |
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد |
room circuit |
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز |
currents |
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد |
current |
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد |
amp |
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد |
ampere |
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد |
amps |
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد |
genemotor |
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور |
constrictor |
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد |
induction current |
جریان القاء شده جریان تحریک |
counter current |
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب |
constant current |
جریان مستقیم جریان ثابت باطری |
spotty |
متناوب |
intremittent |
متناوب |
periodic |
متناوب |
continual |
متناوب |
intermittent |
متناوب |
intermissive |
متناوب |
altern |
متناوب |
alternating |
متناوب |
interrupted |
متناوب |
runoff coefficient |
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد |
reynold's number |
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد |
current compensation |
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان |
current flow |
سیلان جریان فلوی جریان |
parasitic current |
جریان نشتی جریان خارجی |
three phase current |
جریان سه فاز جریان دوار |
off and on |
بطور متناوب |
flow |
حرکت متناوب |
flowed |
حرکت متناوب |
interchange |
متناوب ساختن |
AC |
برق متناوب |
periodic duty |
کار متناوب |
interchanged |
متناوب ساختن |
intermittent reception |
موجگیری متناوب |
keying |
قطع متناوب |
gating |
قطع متناوب |
interchanging |
متناوب ساختن |
flows |
حرکت متناوب |
intermitter |
متناوب کننده |
interval exercises |
تمرینهای متناوب |
intermittent error |
خطای متناوب |
interchanges |
متناوب ساختن |
intermittently |
بطور متناوب |
differential compaction |
تراکم متناوب |
alternating load |
بار متناوب |
alternating field |
میدان متناوب |
work interval |
کار متناوب |
alternators |
متناوب ساز |
staggering |
متناوب تردیدداشتن |
staggers |
متناوب تردیدداشتن |
alternator |
متناوب ساز |
pealing |
طنین متناوب |
alternating copolymer |
همبسپار متناوب |
stagger |
متناوب تردیدداشتن |
pealed |
طنین متناوب |
alternating arc |
قوس متناوب |
alternates |
تعویض متناوب |
jerky |
تشنجی متناوب |
fluctuating load |
بار متناوب |
periodic |
متناوب پریودیک |
alternative reinforcement |
تقویت متناوب |
relief interval |
استراحت متناوب |
alternate |
تعویض متناوب |
alternating stress |
تنش متناوب |
spasmodic efforts |
کوشش متناوب |
alternating quantity |
کمیت متناوب |
peals |
طنین متناوب |
alternated |
تعویض متناوب |
alternating perspective |
نمای متناوب |
peal |
طنین متناوب |
alternate track |
شیار متناوب |
intermittent rating |
کار اسمی متناوب |
variations |
نوسان متناوب پراکندگی |
variation |
نوسان متناوب پراکندگی |
intermittent rain |
بارش متناوب باران |
alternates |
یک درمیان امدن متناوب |
alternated |
یک درمیان امدن متناوب |
reciprocating |
دارای حرکت متناوب |
load reversal |
دوره بارگذاری متناوب |
alternate |
یک درمیان امدن متناوب |
alternating stress test |
ازمایش تنش متناوب |
alternating axis of symmerty |
محور تقارن متناوب |
implusive discharge |
تخلیه غیر متناوب |
cycle |
بصورت متناوب فاهر شدن |
cycled |
بصورت متناوب فاهر شدن |
cycles |
بصورت متناوب فاهر شدن |
symmetrical alternating quantity |
کمیت متناوب متقارن نامتوازن |
gresham's law |
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند |
unstart |
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است |
circuitry |
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق |
idle current meter |
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور |
systaltic |
منقبض ومنبسط شونده بصورت متناوب |
alternators |
دستگاه تولید برق متناوب الترناتور |
alternator |
دستگاه تولید برق متناوب الترناتور |
torose |
استوانهای شکل ودارای برجستگیهای متناوب |
impedance |
مقاومت صوری برق در برابرجریان متناوب |
vortex ring state |
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد |
clock |
دوره زمانی بین دو باس ساعت متناوب |
clocks |
دوره زمانی بین دو باس ساعت متناوب |
interlaminate |
در بین ورقه ها یا طبقات متناوب قرار دادن |
inter laminate |
[در بین ورقه ها یا طبقات متناوب قرار دادن] |
fet |
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت |
d.c. transformer |
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم |
d.c. machine |
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم |
electromagnetism |
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق |
capacitor start induction motor |
موتور متناوب که رتور ان توسط ولتاژ القاء شده از سیم پیچ میدان تحریک میشود |
stroboscope |
وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب |
satelloid |
ماهوارهای که مدار گردش ان داخل اتمسفر سیارهای بوده و بنابراین احتیاج به تراست پیوسته یا متناوب دارد |
orthoferrite |
یک ماده که به صورت طبیعی وجود دارد و از نواحی متناوب مارپیچ با پلاریته مغناطیسی متضاد تشکیل یافته است |
throughput |
توان |
potency |
توان |
p |
توان |
powering |
توان |
ambidextrous |
دو سو توان |
vigour |
توان |
powers |
توان |
exponents |
توان |
ambidextral |
دو سو توان |
potential |
توان |
capacitance |
توان |
exponent |
توان |
equipotent |
هم توان |
powered |
توان |
vigor |
توان |
high-powered |
پر توان |
low power |
توان کم |
power |
توان |
isoelectric |
هم توان |
vim |
توان |
oligotrophic |
کم توان |
capacity range |
حیطه توان |
purchasing power |
توان خرید |
true power |
توان واقعی |
real power |
توان موثر |
power |
توان [ریاضی] |
apparent power |
توان فاهری |
brake horsepower |
توان مفید |
received power |
توان دریافتی |
indicated horsepower |
توان فاهری |