English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
English Persian
control grid توری کنترل
Search result with all words
bolster کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolstered کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolsters کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
Other Matches
cascade control چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
token بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tasks نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
electronic مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
tokens بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
task نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
apt زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
control panel صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
processor پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
loops عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executives دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loop عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executive دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
real time سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
control and reporting center تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
looped عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
circulation control کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
radio control کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
rolleron کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
hairnet توری سر
hairnets توری سر
grid توری
grids توری
nett توری
nets توری
net توری
lace توری
filters توری
filter توری
lacing توری
gratings توری
grating توری
laces توری
mesh توری
meshes توری
meshing توری
IRQ سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
screen grid توری غربال
imitation lace توری بدل
ruche پارچه توری
ruching پارچه توری
scramble net پله توری
reflection grating توری بازتاب
imitation lace توری نما
mantle burner چراغ توری
wire gauze توری سیمی
jet blast deflector توری محافظ
network شبکه توری
networks شبکه توری
mantle lamp چراغ توری
meat safe قفسه توری
incandescent mantle توری چراغ
mesh connection اتصال توری
meshwork توری بافی
diffraction grating توری پراش
lattices توری منظم
lantern چراغ توری
lanterns چراغ توری
Flugelaltar توری کاری
netting توری دوزی
mantle کلاه توری
mantles توری چراغ
mantles کلاه توری
mantle توری چراغ
brass screen توری برنجی
fancywork توری دوزی
lattice توری منظم
controls سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
control سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
gauze نوعی بافت توری
Lattice [order] توری [ترتیب] [ریاضی]
tat توری حاشیه بافتن
tat حاشیه توری گذاشتن
fan tracery طاق توری کاری
macrame knot گره توری بافی
lattice network شبکه توری منظم
metal gauze بافت توری فلزی
wire netting بافت توری سیمی
tatting توری حاشیه لباس
star thistle قنطوریون ستارهای گل توری
drawnwork حاشیه توری پارچه
guipure پارچه توری گلدار
flashback screen توری مانع شعله
gauze brush زغال توری شکل
tiffany پارچه توری ابریشمی نازک
the drop the veil توری یانقاب خودراپایین انداختن
penicillate دارای شبکه توری فریف
to raise the v توری یانقاب ازروی برداشتن
caul نوعی روسری مشبک توری
picot حلقه زینتی توری بافی
racks توری مشبک اشغال گیر
tat دارای حاشیه توری کردن
filet توری دارای اشکال مربع
macrame توری ضخیم و ریشه دار
wracks توری مشبک اشغال گیر
bobbinet نوعی توری نخی یا ابریشمی
wracked توری مشبک اشغال گیر
racked توری مشبک اشغال گیر
rack توری مشبک اشغال گیر
trampoline توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
trampolines توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
lattic-moulding [ابزار بند مشبک یا توری مانند]
live bag توری که ماهی را در زیر اب زنده نگهمیدارد
screens تور سیمی پنجره توری دار
goffer اهنی که باان توری راچین میدهند
screening, screenings تور سیمی پنجره توری دار
screened تور سیمی پنجره توری دار
screen تور سیمی پنجره توری دار
grillage زمینه و طرح مشبک توری و غیره
ctrl کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control sheet صفحه کنترل چارت کنترل
control statement حکم کنترل دستور کنترل
block plot صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
ruche یقه باریک توری وحاشیه دار زنانه
mechlin توری فریف مخصوص کلاه وتوری دوزی
ruching یقه باریک توری وحاشیه دار زنانه
racking تمیز کردن شبکه توری اشغال گیر
batting cage حصار توری برای تمرین بیس بال
mignonette یکجور توری فریف سبز مایل به سفید
control stick سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
centaury گیاه سن توری که از ریشه آن رنگینه زرد به دست می آید
decoyed طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoying طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
tulle پارچه توری ابریشمی نازک مخصوص روسری ولباس زنانه
decoys طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoy طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
controlled fragmentation مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
jobot توری یا چین چینی که برای ارایش درسینه بند زنانه میگذارند
subroutine تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
remote control کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
climb mode روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
control officer افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
simple network management protocol سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basics توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
go around mode روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
quality control tests ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
flight control دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
conservatism عقیده معتقدین به حفظ وضع موجود روش فکری احزاب " توری " درانگلستان که محتوای عقایدشان محافظه کارانه بوده است
net ball یکجور توپ بازی که توپ بایداز حلقهای که توری درزیران گذاشته اندردشود
airlift control element عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
custody مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
traffic post پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
controlled net شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
tactical air control center مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
fire control کنترل کردن اتش کنترل اتش
Conservative Party یکی از دوحزب مهم سیاسی انگلستان که جانشین حزب " توری "است که حزب اخیر در قرن 81 و 91 در انگلستان فعالیت داشته
periodic stock check کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
field control نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
check-ups کنترل
controlling کنترل
check-up کنترل
line control کنترل خط
control code کد کنترل
control کنترل
minor control کنترل کم
controls کنترل
rein کنترل
field control کنترل میدان
grid control کنترل شبکه
fighter control کنترل شکاریها
zapper [coll.] کنترل از دور
control cards کارتهای کنترل
control card کارت کنترل
pulpit میز کنترل
pulpits میز کنترل
external control کنترل خارجی
exchange control کنترل ارزی
Quality Control کنترل کیفیت
image control کنترل تصویر
ignition control کنترل احتراق
check-up کنترل کردن
remote control کنترل از دور
hydraulic tracer control کنترل پیستونی
hoo heap کنترل نفس
control circuit مدار کنترل
control character دخشه کنترل
exchange control کنترل ارز
experimental control کنترل ازمایشی
government control کنترل دولتی
teleguidance کنترل از دور
control rod میله کنترل
flight control کنترل پرواز
full command کنترل کامل
control block بلوک کنترل
control area منطقه کنترل
frequency control کنترل فرکانس
flow control کنترل جریان
fly control برج کنترل
frequency check کنترل فرکانس
forms control کنترل فرم ها
channel changer [rare for: remote control] کنترل از دور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com