Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English
Persian
he looked me in the face
توی صورت من نگاه کرد
Search result with all words
surf
جستجوی وب سایت با نگاه کردن به صفحات وب به صورت نا مرتب ولی حرکت ساده بین صفحات با استفاده از اتصالات
to save ones face
ابروی خودراحفظ کردن صورت خودرابسیلی سرخ نگاه داشتن
Other Matches
inventory
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
gloat
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloats
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloating
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
keek
باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
look at me
بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
locals
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
glance
نگاه نگاه مختصر
glanced
نگاه نگاه مختصر
glances
نگاه نگاه مختصر
printers
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packets
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
barrage jamming
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watts
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
rom
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
chargeable accessions
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
look
نگاه
looks
نگاه
ganders
: نگاه
regards
نگاه
regarded
نگاه
look here
نگاه کن
looked
نگاه
gander
: نگاه
regard
نگاه
by sight
از نگاه
i say
نگاه کن
glimpsing
نگاه کم
glimpsed
نگاه کم
glimpse
نگاه کم
observantion
نگاه
gloatingly
با نگاه
glimpses
نگاه کم
leering
نگاه چپ
slanted
نگاه کج
slants
نگاه کج
leer
نگاه کج
leer
نگاه چپ
leered
نگاه کج
leered
نگاه چپ
view
نگاه
leering
نگاه کج
leers
نگاه کج
slant
نگاه کج
leers
نگاه چپ
basic
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basics
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
approach formation
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
i say
نگاه کنید
shim
نظر یک نگاه
to keep in
نگاه داشتن
sheep's eyes
نگاه عاشقانه
squinted
چپ نگاه کردن
retrospection
نگاه به قهقرا
squints
چپ نگاه کردن
peeked
نگاه دزدانه
sheep's eye
نگاه دزدکی
oeillade
نگاه عاشقانه
sheep's eye
نگاه عاشقانه
preservatize
نگاه داشتن
glimpse
نگاه سریع
to hang up
نگاه داشتن
pryingly
با نگاه دقیق
to dwell on
نگاه کردن
retrospectively
با نگاه بگذشته
to catch a glimpse of
نگاه مختصرکردن
peek
نگاه دزدانه
peeks
نگاه دزدانه
peeper
نگاه کننده
to give support to
نگاه داشتن
peeking
نگاه دزدانه
squinny
کج کج نگاه کردن
to keep any one waiting
نگاه داشتن
parthian glance
اخرین نگاه
glimpse
نگاه انی
squint
چپ نگاه کردن
looker
نگاه کننده
leering
نگاه کج کردن
holders
نگاه دارنده
holder
نگاه دارنده
an am or ous glance
یک نگاه عاشقانه
an intent look
یک نگاه مشتاقانه
an upward glance
نگاه سربالا
at a glance
بیک نگاه
at first sight
بیک نگاه
upholders
نگاه دارنده
gazes
نگاه خیره
gazed
نگاه خیره
leer
نگاه دزدکی
leers
نگاه دزدکی
leers
نگاه کج کردن
tenable
نگاه داشتنی
leered
نگاه کج کردن
leered
نگاه دزدکی
gaze
نگاه خیره
leering
نگاه دزدکی
leer
نگاه کج کردن
upholder
نگاه دارنده
kept
نگاه داشته
glimpsing
نگاه سریع
glimpsing
نگاه انی
glimpses
نگاه سریع
glimpses
نگاه انی
gazing
نگاه خیره
leontief table
نگاه کنید به :
glimpsed
نگاه سریع
look down
با نگاه از رو بردن
keek
نگاه دزدانه
regard
نگاه کردن
retrospect
نگاه به گذشته
voyeurs
نگاه کننده
regards
نگاه کردن
regarded
نگاه کردن
voyeur
نگاه کننده
gape seed
نگاه خیره
gapeseed
نگاه خیره
gloatingly
با نگاه خیره
glaringly
با نگاه خیره
glimpsed
نگاه انی
refrains
نگاه داشتن
stare
رک نگاه کردن
stared
رک نگاه کردن
stares
رک نگاه کردن
dirty look
<idiom>
چپ چپ نگاه کردن
To look askance. To give a dirty look.
چپ چپ نگاه کردن
Peeping Toms
نگاه دزد
Peeping Tom
نگاه دزد
retaining
نگاه داشتن
come-ons
نگاه دعوتآمیز
come-on
نگاه دعوتآمیز
vide infara
را نگاه کنید
to stop
[doing something]
نگاه داشتن
hold
نگاه داشتن
refraining
نگاه داشتن
refrained
نگاه داشتن
keep
نگاه داشتن
refrain
نگاه داشتن
oblongs
نگاه ممتد
retain
نگاه داشتن
oblong
نگاه ممتد
retained
نگاه داشتن
keeps
نگاه داشتن
retains
نگاه داشتن
holds
نگاه داشتن
stayed
نگاه داشتن
retrospective view
[on]
نگاه به گذشته
stops
نگاه داشتن
tackling
نگاه داشتن
steely look
نگاه با اراده
to look on with
نگاه کردن
stay
نگاه داشتن
to lock out
نگاه داشتن
to watch
نگاه کردن
to look daggers
چپ چپ نگاه کردن
to lay fast
نگاه داشتن
sees
نگاه کردن
see
نگاه کردن
stopping
نگاه داشتن
stopped
نگاه داشتن
eye
نگاه کردن
eyeing
نگاه کردن
to put to a pause
نگاه داشتن
tackle
نگاه داشتن
eyes
نگاه کردن
eying
نگاه کردن
to set eyes on
نگاه کردن
tackles
نگاه داشتن
tackled
نگاه داشتن
stop
نگاه داشتن
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
glowering
خیره نگاه کردن
skews
منحرف کج نگاه کردن
peeping
نگاه دزدکی طلوع
glowered
خیره نگاه کردن
glower
خیره نگاه کردن
peeps
نگاه دزدکی طلوع
glowers
خیره نگاه کردن
peeps
نگاه زیر چشمی
skew
منحرف کج نگاه کردن
pried
بادقت نگاه کردن
pries
بادقت نگاه کردن
stunt
کوتاه نگاه داشتن
gloating
نگاه حسرت امیزکردن
stunts
کوتاه نگاه داشتن
wedging
باگوه نگاه داشتن
pries
فضولانه نگاه کردن
gloat
نگاه حسرت امیزکردن
pry
بادقت نگاه کردن
pry
فضولانه نگاه کردن
skewing
منحرف کج نگاه کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com