English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
English Persian
humane killer تپانچه ویژه برای بی زجرکشتن جانوران
Other Matches
lethal chamber اطاق ویژه برای راحت کشتن جانوران
zootechnician کارشناس تربیت حیوانات ویژه گر اهلی کردن جانوران
gun اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
guns اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
To kI'll animals for food . جانوران را برای غذا کشتن
idiosyncrasies طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasy طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
colony گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند [زیست شناسی]
race glass دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
to go down [in a particular way] with somebody برای کسی [به سبک ویژه ای] قابل پذیرش بودن
I must make a special note of that. من باید یادداشت ویژه ای برای این مورد بکنم.
to paynize wood چوب را با محلول ویژه شیمیایی اندون برای اینکه زودنپوسد
This is important, not only today, but also and especially for the future. این، نه تنها امروز، بلکه به ویژه برای آینده هم مهم است.
bay یک بخش برای کار ویژه [مانند سرویس یا انبار یا هواپیما وغیره]
lifting body هواپیمایی که قسمت عمده یاکل برای ان توسط شکل ویژه ان تامین میشود
microsoft اتصالات پایگاه داده به اینترنت و پست الکترونیکی به ویژه برای کاربران ویندوز
T committee انجمن ANSI که استانداردهای ارتباطی دیجیتال برای آمریکا تنظیم میکند , به ویژه سرویسهای ISDN
to watch for certain symptoms توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
special interest groups گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
handguns تپانچه
gun تپانچه
handgun تپانچه
pistol تپانچه
guns تپانچه
pistols تپانچه
specialty کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
slap تپانچه زدن
slapped تپانچه زدن
slapping تپانچه زدن
slaps تپانچه زدن
pistols تپانچه درکردن
pistol تپانچه درکردن
texture mapping 1-جلوههای ویژه گرافیک کامپیوتری با استفاده از الگوریتم هایی برای تولید تصویری که مانند سطح چیزی به نظر می آید.
pistoleer سرباز تپانچه دار
derringer تپانچه لوله کوتاه
gunfight جنگ با تفنگ یا تپانچه
humane killer تپانچه راحت کشی
idiocrasy طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
gold lace [braids] گلابتون [نخ های تزئینی از طلا یا نقره برای جلوه های ویژه در زمینه قالیچه]
false starts دویدن قبل ازصدای تپانچه
false start دویدن قبل ازصدای تپانچه
pistol whip با تپانچه بر بدن کسی زدن
MMX قطعه پردازنده intel پیشرفته که حاوی خصوصیات ویژه و قط عاتی است که برای بهبود کارایی استفاده از چند رسانهای و ارتباطات به کار می رود
petronel یکجور تپانچه بزرگ که سواره نظام شدههای 61و 71بکارمیبردند
break حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
breaks حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
praetorial متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
faunology جانوران
herbivora جانوران علفخوار
vermin جانوران موذی
halobiont جانوران اب شور
invertebrata جانوران بی مهره
implacentalia جانوران بی جفت
faunistic وابسته به جانوران
kit بچه جانوران
zooplankton جانوران شناور
lights ریه جانوران
zoodvnamics فیزیولوژی جانوران
faunis الهه جانوران
faunae مربوط به جانوران
kits بچه جانوران
animalist پیکرنمای جانوران
animals kingdom جهان جانوران
animality زندگی جانوران
bimana جانوران دودست
acephali جانوران بیسر
animal kingdom جهان جانوران
menageries نمایشگاه جانوران
menagerie نمایشگاه جانوران
arachnida جانوران عنکبوتی
underbody پایین تنه جانوران
verminous پر از حشرات یا جانوران موذی
oestrum شهوت ومستی جانوران
biosystematic رده بندی جانوران
wild beasts جانوران وحشی وحوش
claws سرپنجه جانوران ناخن
pincer عضو گازانبری جانوران
clawing سرپنجه جانوران ناخن
terrarium نمایشگاه جانوران خشکی
animal husband پرورش جانوران اهلی
king of beasts پادشان جانوران :شیر
pachyder mata جانوران پوست کلفت
arthropoda جانوران مفصل دار
articulata جانوران حلقه دار
claw سرپنجه جانوران ناخن
clawed سرپنجه جانوران ناخن
instincts هوش طبیعی جانوران
neontology بررسی جانوران مانده
zootaxy طبقه بندی جانوران
instinct هوش طبیعی جانوران
to water [horses, cattle, etc.] آب دادن [به جانوران بومی]
zooid جانورسان شبیه جانوران
weasel جانوران پستاندار شبیه راسو
epizootic منتشر شونده درمیان جانوران
microorganisms جانوران کوچک ومیکروسکپی ریزجاندار
aquaria نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
gamekeeper متصدی جانوران شکاری قرقچی
gamekeepers متصدی جانوران شکاری قرقچی
somite حلقه یابند بدن جانوران
weasels جانوران پستاندار شبیه راسو
animalcular وابسته به جانوران ذره بینی
lorica پوسته سخت حافظ جانوران
zoometry اندازه گیری اندامهای جانوران
limnologist زیست شناس جانوران اب شیرین
aquarium نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
seafood غذاهای مرکب از جانوران دریایی
microorganism جانوران کوچک ومیکروسکپی ریزجاندار
achordata جانوران فاقد ستون فقرات
vivarium جای نگاهداری جانوران زمینی
aquariums نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
chitin جسم استخوانی درپوشش بعضی جانوران
incestuous وابسته به جفت گیری جانوران از یک جنس
polyphagous تغذیه کننده برگیاهان یا جانوران متعدد
fauna کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان
zootechny فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
polyzoic مرکب از شبه جانوران بسیار پرزیوگانی
deadfall دامی که جانوران بزرگ دران زیراوارمیمانند
rodenticide دارو یا عامل کشنده جانوران جونده
foraminifer جنسی از جانوران ریز ریشه پای
foot and mouth یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
zootechnics روش تربیت ورام کردن جانوران
zootechnics فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
zootechny روش تربیت و رام کردن جانوران
zoography علم توصیف جانوران وخوی انان
verminate تولید حشرات یا جانوران موذی کردن
pinfold جانوران ولگرد درتوقیف گاه نگاه داشتن
Aborigines سکنه اولیه یک کشور جانوران و گیاهان بومی
pond life جانوران بی مهره [که دراستخرها و حوض ها زیست می کنند.]
sea fire شب تابی دریا دراثر جانوران شب تاب وغیره
herd book نژادنامه برخی جانوران همچون گاو وخوک
awn الت مذکر بعضی از جانوران خزنده و کرمها
chine مهره استخوان پشت جانوران گوشت مازه
Are animals able to think ? آیا جانوران قادربه فکر کردن هستند ؟
outbreed جفت گیری کردن انواع مختلف جانوران
inbreed پرورش دادن از جانوران هم تیره تخم کشیدن
omnivora جانوران همه چیزخوار مانند خوک و اسب ابی
oestrual در باب موقعی گفته میشود که جانوران فحل ایند
hard roe أشپل [تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی] [ماهیگیری]
aquaria شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
aquarium شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
aquariums شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
drag net توریادامی که روی زمین بکشندکه همه جانوران رایکجابگیرد
roe اشبل [تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی] [ماهیگیری]
Brits جانوران ریز دریایی که خوراک نهنگ و ماهیان بزرگاند
Brit جانوران ریز دریایی که خوراک نهنگ و ماهیان بزرگاند
roe أشپل [تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی] [ماهیگیری]
hard roe اشبل [تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی] [ماهیگیری]
lanugo کرکی که در روی جنین انسان و برخی جانوران دیده میشود
inbreeding تخم کشی از جانوران هم تیره تولید و تناسل در میان هم نژادها
heteromorphic جور بجور شونده دارای شکلهای گوناگون جانوران دگردیس
zoophyte انواع جانوران مهره داری که رشد انها شبیه گیاه میباشد
labyrinthodon سنگواره یکی از جانوران دوزیست بزرگ که دندانهای پیچ درپیچ دارد
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
galantine خوراک سرد گوشت گوساله وجوجه و دیگر جانوران که استخوان ان را در اورده باشند
totem poles تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
totem pole تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
notochord نخستین محور تیره پشت میله غضروفی که در پشت جانوران است
hemoglobin ماده رنگی اهن دار گویچههای قرمز خون جانوران مهره دار
specific ویژه
expressed ویژه
specifics ویژه
expresses ویژه
expert ویژه گر
expressing ویژه
express ویژه
specific humidity نم ویژه
special ویژه
particular ویژه
experts ویژه گر
special character ویژه
specialists ویژه گر
priviege حق ویژه
particulars ویژه
privilege حق ویژه
net ویژه
nett ویژه
prerogatives حق ویژه
extra <adj.> ویژه
prerogative حق ویژه
extra special ویژه
specially ویژه
special <adj.> ویژه
idiocrasy ویژه
adhoc ویژه
paticular ویژه
specialist ویژه گر
nets ویژه
peculiar ویژه
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
ecotype بوم ویژه
booth جای ویژه
lineaments نشان ویژه
special session نشست ویژه
specialities ویژه گری
prerogative دارای حق ویژه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com