Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
circular frequency
تکرار دورانی
Other Matches
quote
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quotes
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quoted
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
repeater coil
سیم پیچ تکرار کننده صدا کوبیل تکرار
recidivism
تکرار جرم یا تکرار عمل ضداجتماعی
repeat
تکرار کردن تکرار شدن
repeats
تکرار کردن تکرار شدن
mawashi
دورانی
dollyo
دورانی
rotary
دورانی
vertiginous
دورانی
out flanking
دورانی
rotary drilling
حفاری دورانی
turning movement
حرکت دورانی
turbo compressor
کمپرسور دورانی
cyclical unemployment
بیکاری دورانی
diode lamp
دیود دورانی
rotary pump
پمپ دورانی
concentricity
حرکت دورانی
eyre
گردش دورانی
rotational
چرخشی دورانی
rotation inertia
لختی دورانی
rotation flow
شارش دورانی
encirclement
احاطه دورانی
dollyo chagi
ضربه دورانی پا
rotary switch
کلید دورانی
turning movement
احاطه دورانی
rotational inertia
لختی دورانی
centrifugal pump
پمپ دورانی
cyclic pitch
گام دورانی
revolution
سرعت دورانی
revolutions
سرعت دورانی
cyclical budget
بودجه دورانی
revolving
گردنده دورانی
mawashi geri
ضربه دورانی پا
concentric running
حرکت دورانی
evolution
چرخش حرکت دورانی
kwon toul chigi
ضربه مشت دورانی
moom dolly chagi
ضربه پا به عکس دورانی
gyratory crusher
سنگ شکن دورانی
gyratory breaker
سنگ شکن دورانی
moom dollyo bandea dollyo chagi
ضربه پا برعکس دورانی
cyclic pitch control
کنترل گام دورانی
circular dischroism
دو رنگ نمایی دورانی
vertical envelopement
حرکت دورانی قائم
concentricity test
ازمایش حرکت دورانی
circular flow of income
گردش دورانی درامد
cycled
:بصورت دورانی فاهر شدن
screwing
حرکات دورانی یخهای دریایی
cycle
:بصورت دورانی فاهر شدن
cycles
:بصورت دورانی فاهر شدن
semi roller
پرتاب دورانی گوی بولینگ
semi spinner
پرتاب دورانی گوی بولینگ
rocked
حرکت دورانی بال به دور بدنه
rocks
حرکت دورانی بال به دور بدنه
rock
حرکت دورانی بال به دور بدنه
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
rotaglider
گلایدرهایی که دارای بالهای دورانی ازاد هستند
circulations
حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
circulation
حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
vortex flow
جریان سیال با حرکت ترتیبی دورانی و انتقالی
coffee grinders
حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
expansion bearing
تکیه گاهی که موجب حرکت طولی یا دورانی میشود
coffee grinder
حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
gear ratio
نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
blast hole drill
مته دورانی که با هوای فشرده خورده سنگها را ازسوراخ خارج میکند
kelly
قطعهای از لوله حفاری که باعث میشود علاوه برحرکت دورانی مته در جهت عمود نیز حرکت نماید
tautology
تکرار
renewal
تکرار
ingemination
تکرار
epanalepsis
تکرار
renewals
تکرار
frequence
تکرار
reiteration
تکرار
frequentation
تکرار
iterance
تکرار
iteration
تکرار
practising
تکرار
practises
تکرار
practise
تکرار
practicing
تکرار
frequentness
تکرار
tautologies
تکرار
practice
تکرار
recapitulation
تکرار
recapitulations
تکرار
repetitions
تکرار
repeat
تکرار
repetition
تکرار
frequencies
تکرار
replication
تکرار
regularly
[often]
<adv.>
به تکرار
on any number of occasions
<adv.>
به تکرار
oft
[archaic, literary]
<adv.>
به تکرار
often
<adv.>
به تکرار
recidivism
تکرار
many times
<adv.>
به تکرار
reduplication
تکرار
rehearsal
تکرار
frequency
تکرار
frequently
<adv.>
به تکرار
repeats
تکرار
a lot of times
<adv.>
به تکرار
rehearsals
تکرار
duplication
تکرار
taped
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
reptition compulstion
وسواس تکرار
use
تکرار ممارست
repeater
تکرار کننده
iterative
تکرار کننده
repeatable
قابل تکرار
repeatability
قابلیت تکرار
typematic key
کلید تکرار
repeat counter
شمارنده تکرار
repeat key
کلید تکرار
iterative
تکرار شده
recidivism
تکرار جرم
pulse repetition
تکرار ضربان
pulse repetition
تکرار تپش
pleonasm
تکرار بیمورد
palilogy
تکرار تاکیدی
merism
تکرار متشابهات
iterate
تکرار کردن
frequency of vibration
تکرار ارتعاش
replication
پاسخگویی تکرار
repetitous
تکرار کننده
repetition of an act
تکرار کاری
ibidem
تکرار میشود
ingeminate
تکرار کردن
repetition instruction
دستورالعمل تکرار
iterable
تکرار کردنی
repetition of position
تکرار وضعیت
repetition instruction
دستوالعمل تکرار
tautologic
بیهوده تکرار کن
iterant
تکرار کننده
to repeat oneself
تکرار شدن
Come again
<idiom>
دوباره تکرار کن.
replicate
تکرار کردن
frequent
تکرار شونده
frequenting
تکرار شونده
frequents
تکرار شونده
repeat
تکرار کردن
renews
تکرار کردن
repeat
تکرار کنید
recurs
تکرار شدن
recurred
تکرار شدن
recur
تکرار شدن
reiterated
تکرار کردن
reiterates
تکرار کردن
repeat
تکرار تجدید
reiterating
تکرار کردن
replicating
تکرار کردن
repetitions
باز گو تکرار
replicates
تکرار کردن
replicated
تکرار کردن
frequented
تکرار شونده
reiterate
تکرار کردن
rehearsals
تکرار مجدد
auto repeat
خود تکرار
repetition
باز گو تکرار
renew
تکرار کردن
rehearsal
تکرار مجدد
uses
تکرار ممارست
renewing
تکرار کردن
rehearsals
تکرار عملیات
repeats
تکرار تجدید
rehearsal
تکرار عملیات
repeats
تکرار کنید
repeats
تکرار کردن
recurring costs
هزینههای تکرار شونده
overeun error
خطای تکرار شده
over and over
<idiom>
مکرا تکرار کردن
regenerative repeater
تکرار کننده باززا
reduplicate
تکرار کردن دوچندان
recidivation
بازگشت به تکرار جنایات
polysyndeton
تکرار حرف ربط
recidivism
بازگشت به تکرار جنایات
repeat action key
کلید تکرار عمل
ingeminate
تکرار و تاکید کردن
frequency function
تابع تکرار
[ریاضی]
recidivist
عامل تکرار جرم
recidivist
تکرار کننده جرم
recidivists
عامل تکرار جرم
recidivists
تکرار کننده جرم
duplication check
مقابله از راه تکرار
autorepeat key
کلید تکرار خودکار
recapitulations
تکرار رشدو نمو
spaced repetition
تکرار فاصله دار
recapitulations
تکرار رئوس مطالب
to make repeat
وادار به تکرار کردن
recapitulation
تکرار رشدو نمو
recapitulation
تکرار رئوس مطالب
repeats
مکرر کردن تکرار شدن
repeat
مکرر کردن تکرار شدن
cumulative distribution function
تابع تکرار تجمعی
[ریاضی]
unfrequented
دور افتاده تکرار نشدنی
cyclic
عملی که مرتب تکرار میشود
monotone
صدای یکنواخت تکرار هماهنگ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com