English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 221 (23 milliseconds)
English Persian
rest تکیه دادن
rests تکیه دادن
bolster تکیه دادن
bolstered تکیه دادن
bolsters تکیه دادن
Search result with all words
accent با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accented با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accenting : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accents : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accentuate تکیه دادن تاکید کردن
accentuated تکیه دادن تاکید کردن
accentuates تکیه دادن تاکید کردن
accentuating تکیه دادن تاکید کردن
lean تکیه دادن بطرف
leaned تکیه دادن بطرف
leans تکیه دادن بطرف
accubation تکیه دادن یادرازکشیدن سرخوراک
benchrest سکو برای تکیه دادن تیرانداز
to lean something against something چیزی را به چیزی تکیه دادن
to lean out of the window به پنجره تکیه دادن
to lean against the wall به دیوار تکیه دادن
Other Matches
enclitic متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
accented تکیه
accumbency تکیه
accent تکیه
emphasis تکیه
accents تکیه
loll لم تکیه
leanings تکیه
recumbency تکیه
leaning تکیه
unaccented بی تکیه
accenting تکیه
atonic بی تکیه
lolls لم تکیه
reliance تکیه
lolling لم تکیه
lolled لم تکیه
enclitic بی تکیه
fulcrum تکیه گاه
support roller تکیه گاه
insisting تکیه کردن بر
saddle bearer تکیه گاه
maulstick تکیه دست
arm rest تکیه گاه
rest تکیه گاه
insists تکیه کردن بر
backrest تکیه گاه
slump over تکیه زدن
bridge seat تکیه گاه
mahlstick تکیه دست
to throw oneself on تکیه کردن بر
leaned تکیه کردن
anchorages تکیه گاه
lean تکیه کردن
lean تکیه زدن
anchorage تکیه گاه
stay تکیه مهار
postpositive الحاقی و بی تکیه
stayed تکیه مهار
rests تکیه گاه
support bearing تکیه گاه
bearing تکیه گاه
to lean on a reed تکیه بر اب کردن
leans تکیه زدن
leans تکیه کردن
leaned تکیه زدن
support تکیه گاه
point of support تکیه گاه
stand تکیه گاه
catch-phrase تکیه کلام
prop تکیه گاه
boilerplate تکیه کلام
propped تکیه گاه
accentual تکیه دار
catch-phrases تکیه کلام
to base one self تکیه کردن
anchors تکیه گاه
anchoring تکیه گاه
counterfort دیوار تکیه
anchor تکیه گاه
insist تکیه کردن بر
insisted تکیه کردن بر
relying تکیه کردن
rely تکیه کردن
recline تکیه کردن
heel rest تکیه گاه
relies تکیه کردن
reclined تکیه کردن
reclines تکیه کردن
propping تکیه گاه
relied تکیه کردن
seat bars میلههای تکیه گاه
anchorage distance فاصله تکیه گاهی
journal تکیه گاه اصلی
propped تیر شمع تکیه
journals تکیه گاه اصلی
simple support تکیه گاه ساده
restraining support تکیه گاه گیردار
to lean against something تکیه زدن به چیزی
lateral support تکیه گاه کناری
lateral support تکیه گاه جانبی
anchoring effect اثر تکیه گاهی
abutment تکیه گاه نیمپایه
movable support تکیه گاه متحرک
bow hand دسته تکیه گاه
accentually مطابق تکیه صدا
fixed support تکیه گاه گیردار
support conditions شرایط تکیه گاهی
hinged support تکیه گاه مفصلی
core print تکیه گاه ماهیچه
free support تکیه گاه ازاد
slogan تکیه کلام شعار
perceptual anchorage تکیه گاه ادراکی
rests تکیه گاه استراحت
rest تکیه گاه استراحت
armpits تکیه گاه ارنج
elastic support تکیه گاه ارتجاعی
accentuating با تکیه تلفظ کردن
support تکیه گاه پایه
bearing plate صفحه تکیه گاه
bearing pressure فشار تکیه گاهی
direct support تکیه گاه بی واسطه
solid support تکیه گاه جامد
indirect support تکیه گاه بی واسطه
accumbent تکیه کننده سرغذا
accumbent تکیه دار خوابیده
bearing stress تنش تکیه گاهی
slogans تکیه کلام شعار
support pression فشار تکیه گاه
prop تیر شمع تکیه
armpit تکیه گاه ارنج
accentuate با تکیه تلفظ کردن
propping تیر شمع تکیه
accentuated با تکیه تلفظ کردن
bearing width عرض تکیه گاه
bench wall دیوار تکیه گاه
settlement of abutments نشست تکیه گاه
accentuates با تکیه تلفظ کردن
arch abutment تکیه گاه قوس
catchword تکیه سخن مفتاح کلام
back پشتی کنندگان تکیه گاه
bearing pile تکیه گاه پایه کوب
bolstered تکیه گاه حافظ دهانه پل
bearing pressure on foundation فشار تکیه گاهی شالوده
reaction of support عکس العمل تکیه گاه
backs پشتی کنندگان تکیه گاه
stiffened at the supports تقویت شده در تکیه گاهها
staddle چوب دستی تکیه گاه
bearing support تکیه گاه متحمل بار
bolster تکیه گاه حافظ دهانه پل
span فاصله دو تکیه گاه تیر
boss تکیه گاه یاتاقان شفت ها
stretcher تکیه گاه پای پاروزن
movable support تکیه گاه قابل انتقال
to emphasize تکیه کردن [زبان شناسی]
spans فاصله دو تکیه گاه تیر
spanning فاصله دو تکیه گاه تیر
accentually بدانسان که تکیه صدارانشان دهد
support movement تغییر مکان تکیه گاه
accent mark یکی از علائم تکیه در موسیقی
stretchers تکیه گاه پای پاروزن
bossing تکیه گاه یاتاقان شفت ها
support تکیه گاه تصدیق کردن
support resistance واکنش یا مقاومت تکیه گاه
spanned فاصله دو تکیه گاه تیر
bolsters تکیه گاه حافظ دهانه پل
bossed تکیه گاه یاتاقان شفت ها
bosses تکیه گاه یاتاقان شفت ها
arrow rest تکیه گاه تیر روی کمان
slab for bearing سنگ بتنی کف تاوه تکیه گاه
barytone کلمهای که اخران بی تکیه است میانه
i rely solely on god... تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
Do not lean out! به پنجره تکیه ندهید! [در اتوبوس یا مترو]
support تکیه بدن ژیمناست روی دستها
armpits چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
armpit چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
beam on elastic supports تیر روی تکیه گاههای ارتجاعی
slugs گلوله تکیه گاه فنر تنبل
slug گلوله تکیه گاه فنر تنبل
accentuation بکار بردن ایین تکیه صدا
postposition لفظ الحاقی که تکیه نداشته باشد
slugged گلوله تکیه گاه فنر تنبل
reduces تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
do [verb] روی [فعلی که همراه می آید] تکیه میکند
cheekpiece تکیه گاه گونه تیرانداز روی تفنگ
simply supported deep beam تیره تیغه روی دو تکیه گاه ساده
fulcrum تکیه گاه ساختن پایه دار کردن
be raise to the bench بر مسند قضاوت تکیه زدن دادرس شدن
flying buttress طاق مایلی که بدیوارساختمانی تکیه کرده وانرانگه میدار د
flying buttresses طاق مایلی که بدیوارساختمانی تکیه کرده وانرانگه میدار د
string board تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
pretone هجا یا صدایی که پیش ازهجا تکیه دارواقع شود
expansion bearing تکیه گاهی که موجب حرکت طولی یا دورانی میشود
lay back spin چرخش روی یک پا با تکیه بعقب و بالابردن دستها و پای دیگر
masculinerhme قافیه کلماتی که نه به eبلکه بهجای تکیه دار منتهی میشود
false work تکیه گاههای موقت که برای قابل بندی بتن یا داربستهابکار میرود
cantilever تیرکی که تنها در یک انتهابصورت صلب به تکیه گاهی متصل شده است
consenting اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consented اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consents اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consent اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
seated وضع بدن ژیمناست روی اسباب با تکیه روی نشیمنگاه
seat وضع بدن ژیمناست روی اسباب با تکیه روی نشیمنگاه
abutments تکیه گاههای انتهائی دیوارهای پشتیبان دیوارههای انتهائی دوطرف پل
seats وضع بدن ژیمناست روی اسباب با تکیه روی نشیمنگاه
rest stroke کشیدن سیم گیتار [کلاسیک] [انگشت به روی سیم همسایه کوتاه مدت تکیه میکند]
anchored به چیزی بسته شده تکیه داده شده
presentation graphics گرافیک تجاری با کیفیت بالا که روی نکات مطرح شده بامدیریت در زمینه طرح ها وبودجه ها تکیه خاصی دارد نگاره سازی نمایشی
intonation زیر وبمی صدا تکیه صدا
intonations زیر وبمی صدا تکیه صدا
mainstays مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
ferry گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferries گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferrying گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferried گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
to put any one up to something کسیرا از چیزی اگاهی دادن کسیرادر کاری دستور دادن
to sue for damages عرضحال خسارت دادن دادخواست برای جبران زیان دادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com