Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
bearing support
تکیه گاه متحمل بار
Other Matches
accenting
: با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accented
با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accents
: با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accent
با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
enclitic
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
sufferers
متحمل
sufferer
متحمل
sustainer
متحمل
defrays
متحمل شدن
defray
متحمل شدن
sustain
متحمل شدن
stick out
متحمل شدن
sustained
متحمل شدن
pass through
متحمل شدن
tolerant
شخص متحمل
obtruding
متحمل شدن بر
tolerantly
شخص متحمل
obtrudes
متحمل شدن بر
obtruded
متحمل شدن بر
obtrude
متحمل شدن بر
defrayed
متحمل شدن
defraying
متحمل شدن
bolsterup
متحمل شده
sustains
متحمل شدن
undergoes
متحمل چیزی شدن
to sustain a loss
متحمل خسارت شدن
undergoing
متحمل چیزی شدن
undergone
متحمل چیزی شدن
undergo
متحمل چیزی شدن
put-up
متحمل شدن برگزیدن
put up
متحمل شدن برگزیدن
ultimate bearing capacity
حداکثر فشار متحمل پی
probable error
خطای متحمل
[ریاضی]
incurred
متحمل شدن وارد امدن
To go to great expenses .
خرج زیادی را متحمل شدن
incur
متحمل شدن وارد امدن
incurring
متحمل شدن وارد امدن
incurs
متحمل شدن وارد امدن
To incur some heavy expenses.
مبلغی غلتیدن (متحمل یا متضرر شدن )
To experience great hardships.
سختیها ومشقات بسیاری را تجربه کردن (متحمل شدن )
working lead
بار یا نیرویی که ساختمان یاجزیی از ان هنگام کارکردمعمولی متحمل میشود
landing wires
سیمهایی برای متحمل شدن نیروهای وارد بر سازه هواپیما در حال فرود
lift strut
پایه هایی که بار کششی حاصل از ایجاد نیروی برای بال را متحمل میشوند
lift wire
سیم هایی که بار کششی حاصل از ایجاد نیروی برای بال را متحمل میشوند
disclaimer
عبارتی که مربوط به بسیاری از محصولات نرم افزاری است و بیانگر مسئول نبودن فروشنده در قبال ضررهای تجاری متحمل شده بخاطراستفاده از محصول میباشد
disclaimers
عبارتی که مربوط به بسیاری از محصولات نرم افزاری است و بیانگر مسئول نبودن فروشنده در قبال ضررهای تجاری متحمل شده بخاطراستفاده از محصول میباشد
leanings
تکیه
lolled
لم تکیه
accumbency
تکیه
lolling
لم تکیه
lolls
لم تکیه
reliance
تکیه
atonic
بی تکیه
accents
تکیه
leaning
تکیه
loll
لم تکیه
accent
تکیه
accenting
تکیه
accented
تکیه
emphasis
تکیه
recumbency
تکیه
enclitic
بی تکیه
unaccented
بی تکیه
anchorages
تکیه گاه
anchorage
تکیه گاه
bolstered
تکیه دادن
prop
تکیه گاه
propped
تکیه گاه
leans
تکیه زدن
lean
تکیه کردن
leans
تکیه کردن
lean
تکیه زدن
leaned
تکیه زدن
leaned
تکیه کردن
propping
تکیه گاه
accentual
تکیه دار
to throw oneself on
تکیه کردن بر
catch-phrase
تکیه کلام
catch-phrases
تکیه کلام
heel rest
تکیه گاه
to lean on a reed
تکیه بر اب کردن
to base one self
تکیه کردن
support roller
تکیه گاه
arm rest
تکیه گاه
backrest
تکیه گاه
boilerplate
تکیه کلام
saddle bearer
تکیه گاه
bridge seat
تکیه گاه
counterfort
دیوار تکیه
slump over
تکیه زدن
mahlstick
تکیه دست
maulstick
تکیه دست
point of support
تکیه گاه
postpositive
الحاقی و بی تکیه
support bearing
تکیه گاه
rest
تکیه دادن
recline
تکیه کردن
insists
تکیه کردن بر
rests
تکیه گاه
support
تکیه گاه
bearing
تکیه گاه
relies
تکیه کردن
relying
تکیه کردن
insisting
تکیه کردن بر
insisted
تکیه کردن بر
rely
تکیه کردن
stayed
تکیه مهار
bolsters
تکیه دادن
bolster
تکیه دادن
insist
تکیه کردن بر
fulcrum
تکیه گاه
reclined
تکیه کردن
reclines
تکیه کردن
rest
تکیه گاه
rests
تکیه دادن
anchoring
تکیه گاه
stand
تکیه گاه
anchor
تکیه گاه
anchors
تکیه گاه
stay
تکیه مهار
relied
تکیه کردن
elastic support
تکیه گاه ارتجاعی
bearing width
عرض تکیه گاه
anchorage distance
فاصله تکیه گاهی
bench wall
دیوار تکیه گاه
solid support
تکیه گاه جامد
core print
تکیه گاه ماهیچه
bow hand
دسته تکیه گاه
direct support
تکیه گاه بی واسطه
accentuated
با تکیه تلفظ کردن
accentuate
با تکیه تلفظ کردن
fixed support
تکیه گاه گیردار
free support
تکیه گاه ازاد
simple support
تکیه گاه ساده
support
تکیه گاه پایه
armpit
تکیه گاه ارنج
perceptual anchorage
تکیه گاه ادراکی
support conditions
شرایط تکیه گاهی
settlement of abutments
نشست تکیه گاه
movable support
تکیه گاه متحرک
support pression
فشار تکیه گاه
armpits
تکیه گاه ارنج
slogan
تکیه کلام شعار
slogans
تکیه کلام شعار
lateral support
تکیه گاه کناری
lateral support
تکیه گاه جانبی
indirect support
تکیه گاه بی واسطه
hinged support
تکیه گاه مفصلی
seat bars
میلههای تکیه گاه
accentuates
با تکیه تلفظ کردن
accumbent
تکیه کننده سرغذا
propped
تیر شمع تکیه
to lean out of the window
به پنجره تکیه دادن
propping
تیر شمع تکیه
journal
تکیه گاه اصلی
abutment
تکیه گاه نیمپایه
to lean against something
تکیه زدن به چیزی
rests
تکیه گاه استراحت
restraining support
تکیه گاه گیردار
journals
تکیه گاه اصلی
leans
تکیه دادن بطرف
leaned
تکیه دادن بطرف
lean
تکیه دادن بطرف
accumbent
تکیه دار خوابیده
rest
تکیه گاه استراحت
bearing plate
صفحه تکیه گاه
accentually
مطابق تکیه صدا
bearing stress
تنش تکیه گاهی
to lean against the wall
به دیوار تکیه دادن
prop
تیر شمع تکیه
accentuating
با تکیه تلفظ کردن
arch abutment
تکیه گاه قوس
anchoring effect
اثر تکیه گاهی
bearing pressure
فشار تکیه گاهی
support movement
تغییر مکان تکیه گاه
support
تکیه گاه تصدیق کردن
staddle
چوب دستی تکیه گاه
stiffened at the supports
تقویت شده در تکیه گاهها
support resistance
واکنش یا مقاومت تکیه گاه
accent mark
یکی از علائم تکیه در موسیقی
to emphasize
تکیه کردن
[زبان شناسی]
bolster
تکیه گاه حافظ دهانه پل
bolstered
تکیه گاه حافظ دهانه پل
bolsters
تکیه گاه حافظ دهانه پل
back
پشتی کنندگان تکیه گاه
backs
پشتی کنندگان تکیه گاه
accentuating
تکیه دادن تاکید کردن
bosses
تکیه گاه یاتاقان شفت ها
bossing
تکیه گاه یاتاقان شفت ها
accentually
بدانسان که تکیه صدارانشان دهد
accubation
تکیه دادن یادرازکشیدن سرخوراک
accentuates
تکیه دادن تاکید کردن
catchword
تکیه سخن مفتاح کلام
accentuate
تکیه دادن تاکید کردن
accentuated
تکیه دادن تاکید کردن
bearing pressure on foundation
فشار تکیه گاهی شالوده
bearing pile
تکیه گاه پایه کوب
boss
تکیه گاه یاتاقان شفت ها
bossed
تکیه گاه یاتاقان شفت ها
spanned
فاصله دو تکیه گاه تیر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com