English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (7 milliseconds)
English Persian
fixed support تکیه گاه گیردار
restraining support تکیه گاه گیردار
Other Matches
accented با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accenting : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accent با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accents : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
tangly گیردار
fixed گیردار
impedimental گیردار
lock step گیردار
fixed beam تیر دو سر گیردار
fixed beam تیر گیردار
fixed support بردگاه گیردار
overhanging یک طرف گیردار
enclitic متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
support clamp تیر یک طرف گیردار
fixed beam تیر دوسر گیردار
restrained beam تیر دوطرف گیردار
moment at fixed ends لنگر سر گیردار تیر
cantilever beam تیری که یک طرف ان گیردار باشد
cut brackets [تکه ای از تخته ی بریده شده با تیر یک طرف گیردار]
accents تکیه
accumbency تکیه
lolls لم تکیه
lolling لم تکیه
loll لم تکیه
accenting تکیه
accented تکیه
accent تکیه
recumbency تکیه
atonic بی تکیه
enclitic بی تکیه
emphasis تکیه
unaccented بی تکیه
lolled لم تکیه
leaning تکیه
leanings تکیه
reliance تکیه
leans تکیه زدن
accentual تکیه دار
leaned تکیه کردن
counterfort دیوار تکیه
leans تکیه کردن
leaned تکیه زدن
anchorage تکیه گاه
anchorages تکیه گاه
prop تکیه گاه
propped تکیه گاه
propping تکیه گاه
lean تکیه کردن
lean تکیه زدن
to lean on a reed تکیه بر اب کردن
to base one self تکیه کردن
support roller تکیه گاه
support bearing تکیه گاه
saddle bearer تکیه گاه
mahlstick تکیه دست
maulstick تکیه دست
point of support تکیه گاه
to throw oneself on تکیه کردن بر
catch-phrase تکیه کلام
catch-phrases تکیه کلام
backrest تکیه گاه
slump over تکیه زدن
arm rest تکیه گاه
heel rest تکیه گاه
boilerplate تکیه کلام
bridge seat تکیه گاه
postpositive الحاقی و بی تکیه
bolstered تکیه دادن
relies تکیه کردن
rely تکیه کردن
relying تکیه کردن
fulcrum تکیه گاه
anchor تکیه گاه
anchoring تکیه گاه
anchors تکیه گاه
support تکیه گاه
stay تکیه مهار
stayed تکیه مهار
bolster تکیه دادن
rest تکیه دادن
bolsters تکیه دادن
stand تکیه گاه
relied تکیه کردن
bearing تکیه گاه
insist تکیه کردن بر
rests تکیه دادن
reclines تکیه کردن
reclined تکیه کردن
rest تکیه گاه
recline تکیه کردن
insists تکیه کردن بر
insisting تکیه کردن بر
rests تکیه گاه
insisted تکیه کردن بر
armpits تکیه گاه ارنج
armpit تکیه گاه ارنج
to lean against the wall به دیوار تکیه دادن
support تکیه گاه پایه
bearing width عرض تکیه گاه
free support تکیه گاه ازاد
elastic support تکیه گاه ارتجاعی
direct support تکیه گاه بی واسطه
accumbent تکیه کننده سرغذا
core print تکیه گاه ماهیچه
slogan تکیه کلام شعار
bow hand دسته تکیه گاه
slogans تکیه کلام شعار
bench wall دیوار تکیه گاه
hinged support تکیه گاه مفصلی
indirect support تکیه گاه بی واسطه
support pression فشار تکیه گاه
support conditions شرایط تکیه گاهی
solid support تکیه گاه جامد
simple support تکیه گاه ساده
settlement of abutments نشست تکیه گاه
rest تکیه گاه استراحت
to lean against something تکیه زدن به چیزی
perceptual anchorage تکیه گاه ادراکی
movable support تکیه گاه متحرک
seat bars میلههای تکیه گاه
to lean out of the window به پنجره تکیه دادن
lateral support تکیه گاه کناری
lateral support تکیه گاه جانبی
rests تکیه گاه استراحت
abutment تکیه گاه نیمپایه
accentuating با تکیه تلفظ کردن
lean تکیه دادن بطرف
arch abutment تکیه گاه قوس
anchoring effect اثر تکیه گاهی
anchorage distance فاصله تکیه گاهی
accumbent تکیه دار خوابیده
accentuate با تکیه تلفظ کردن
accentuates با تکیه تلفظ کردن
leaned تکیه دادن بطرف
accentually مطابق تکیه صدا
leans تکیه دادن بطرف
accentuated با تکیه تلفظ کردن
journals تکیه گاه اصلی
journal تکیه گاه اصلی
bearing pressure فشار تکیه گاهی
bearing plate صفحه تکیه گاه
bearing stress تنش تکیه گاهی
prop تیر شمع تکیه
propped تیر شمع تکیه
propping تیر شمع تکیه
support movement تغییر مکان تکیه گاه
stretcher تکیه گاه پای پاروزن
backs پشتی کنندگان تکیه گاه
stretchers تکیه گاه پای پاروزن
back پشتی کنندگان تکیه گاه
stiffened at the supports تقویت شده در تکیه گاهها
staddle چوب دستی تکیه گاه
accentuated تکیه دادن تاکید کردن
accentuates تکیه دادن تاکید کردن
bosses تکیه گاه یاتاقان شفت ها
boss تکیه گاه یاتاقان شفت ها
bossed تکیه گاه یاتاقان شفت ها
span فاصله دو تکیه گاه تیر
accentuating تکیه دادن تاکید کردن
to emphasize تکیه کردن [زبان شناسی]
spans فاصله دو تکیه گاه تیر
spanning فاصله دو تکیه گاه تیر
spanned فاصله دو تکیه گاه تیر
reaction of support عکس العمل تکیه گاه
support resistance واکنش یا مقاومت تکیه گاه
bossing تکیه گاه یاتاقان شفت ها
bolsters تکیه گاه حافظ دهانه پل
bearing pressure on foundation فشار تکیه گاهی شالوده
support تکیه گاه تصدیق کردن
accentually بدانسان که تکیه صدارانشان دهد
accentuate تکیه دادن تاکید کردن
accubation تکیه دادن یادرازکشیدن سرخوراک
movable support تکیه گاه قابل انتقال
bolstered تکیه گاه حافظ دهانه پل
catchword تکیه سخن مفتاح کلام
accent mark یکی از علائم تکیه در موسیقی
bearing support تکیه گاه متحمل بار
bolster تکیه گاه حافظ دهانه پل
bearing pile تکیه گاه پایه کوب
i rely solely on god... تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
benchrest سکو برای تکیه دادن تیرانداز
armpits چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
beam on elastic supports تیر روی تکیه گاههای ارتجاعی
barytone کلمهای که اخران بی تکیه است میانه
Do not lean out! به پنجره تکیه ندهید! [در اتوبوس یا مترو]
slugs گلوله تکیه گاه فنر تنبل
arrow rest تکیه گاه تیر روی کمان
slugged گلوله تکیه گاه فنر تنبل
slug گلوله تکیه گاه فنر تنبل
armpit چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
postposition لفظ الحاقی که تکیه نداشته باشد
slab for bearing سنگ بتنی کف تاوه تکیه گاه
support تکیه بدن ژیمناست روی دستها
accentuation بکار بردن ایین تکیه صدا
fulcrum تکیه گاه ساختن پایه دار کردن
cheekpiece تکیه گاه گونه تیرانداز روی تفنگ
be raise to the bench بر مسند قضاوت تکیه زدن دادرس شدن
do [verb] روی [فعلی که همراه می آید] تکیه میکند
simply supported deep beam تیره تیغه روی دو تکیه گاه ساده
pretone هجا یا صدایی که پیش ازهجا تکیه دارواقع شود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com