English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
columbia round تیراندازی مخصوص زنان
Search result with all words
hereford round مسابقه تیراندازی مخصوص زنان در مسافتهای مختلف
Other Matches
lady paramount بانوی سرپرست مسابقه تیراندازی زنان
target arrow تیر مخصوص تیراندازی
sanitary napkins دستمال کاغذضد عفونی مخصوص قاعدگی زنان
sanitary napkin دستمال کاغذضد عفونی مخصوص قاعدگی زنان
target rifle تفنگ مخصوص تیراندازی به هدف
skeet gun تفنگ مخصوص تیراندازی 8وضعی
fita round مسابقه تیراندازی با 63 تیراز فاصله 03 تا 09 متربرای مردان و 03 تا 07 متربرای زنان با تیر و کمان
western round مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و84 تیر از 05 متری با کمان
trap gun تفنگ مخصوص تیراندازی به هدفهای متحرک
flight arrow تیر مخصوص تیراندازی باپرواز منحنی و طویل
wand shoot مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
national round مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و42 تیر از05 متری با تیر وکمان
target bow کمان مخصوص تیراندازی باتیر و کمان
firing position موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
rifle clasp نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی
firing range برد تیراندازی مسافت تیراندازی
fire lane مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
live fire تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
lute گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typeface مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
register که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
shelling report گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
deleting کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
applaudingly کف زنان
womenfolk زنان
feminine زنان
womankind زنان
fair sex زنان
catamenia قاعدگی زنان
evadingly طفره زنان
gaspingly نفس زنان
women's army corps ارتش زنان
women's dres جامه زنان
feminity طبقه زنان
flutteringly پروبال زنان
womanly در خور زنان
gynaecocracy حکومت زنان
womenfolk جماعت زنان
when will women have the vote? زنان کی حق رای
the female sex زنان ودختران
boxers مشت زنان
womankind گروه زنان
womanish مربوط به زن یا زنان
menses قاعدگی زنان
mutch زنان وکودکان
pantingly نفس زنان
petticoats rule تسلط زنان
plumes پر کلاه زنان تل
plume پر کلاه زنان تل
greensickness کم خونی زنان
gynecocracy حکومت زنان
vauntingly لاف زنان
gynecology پزشکی زنان
gynocracy حکومت زنان
gyringly چرخ زنان
menstruation قاعدگی در زنان
hirsutism نابجارویی مو در زنان
reelingly چرخ زنان
demimonde زنان هرزه
beauties زنان زیبا
feminicide قتل زنان
asymetrical bars پارالل زنان
uneven parallel bars پارالل زنان
period قاعده زنان
periods قاعده زنان
wifely درخور زنان
boastingly لاف زنان
beauty زنان زیبا
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
to catch napping چرت زنان گرفتن
women's army corps قسمت زنان ارتش
heat تحریک جنسی زنان
women labor force نیروی کار زنان
feminism برابری طلبی زنان
chlorosis سبزرنگی زنان کم خون
gynecologist متخصص بیماریهای زنان
catamenia عادت ماهیانه زنان
heats تحریک جنسی زنان
ladykillers مرد محبوب زنان
feminist طرفدار حقوق زنان
phlegmasia alba dolens ورم سفیدران زنان
lothario گمراه کننده زنان
premenstrual قبل از قاعدگی زنان
female participation rate نرخ مشارکت زنان
sapphism همجنس خواهی زنان
demimonde جهان زنان هرجایی
fluor قاعدگی زنان سیال
feminists طرفدار حقوق زنان
ladykiller مرد محبوب زنان
menstruation قاعدگی زنان طمث
music stool کرسی پیانو زنان
gynaecophysiology علم ووفایف جهازتناسلی زنان
plead for the widow در حق بیوه زنان دادخواهی کنید
housecoats لباسی که زنان درخانه می پوشند
leucorrhoea سوزنک مزمن غیرمسری زنان
suffragette زن طرفدار حق رای وانتخاب زنان
suffragettes زن طرفدار حق رای وانتخاب زنان
housecoat لباسی که زنان درخانه می پوشند
steatopygia بزرگی وفربهی کفل زنان
a comparison of men's salaries with those of women مقایسه حقوق مردان با زنان
evadingly گریز زنان بابهانه یاحیله
diva سردسته زنان خواننده اپرا
hairdos ارایش موی زنان بفرم مخصوصی
accoucheur پزشک متخصص قابلگی وبیماریهای زنان
abbesses رئیسه صومعه زنان تارک دنیا
whites سوزنک مزمن غیر مسری زنان
hysteria غش یابیهوشی وحمله در زنان هیجان زیاد
YWCA مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
YWCAs مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
hairdo ارایش موی زنان بفرم مخصوصی
modiste کسی که کلاه وجامه زنان رامیفروشد
gallant متعارف وخوش زبان درپیش زنان
phlegmasia dolens ران زنان ژماس سیاهرگهای نفاسی
chatelaine زنجیرکمربند که زنان کلیدوساعت ومدادومانندانهابدان می اویزند
women students زنان دانش اموز محصلین اناث
sapphic vice شهوت رانی زنان نسبت به یکدیگر
abbess رئیسه صومعه زنان تارک دنیا
wimple روسری زنان قرون وسطی چرخ
height of the volleyball net 34/2متر برای مردان و 42/2 متربرای زنان
greensick مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
gunnery تیراندازی
shootings تیراندازی
shooting تیراندازی
archery تیراندازی
musketry تیراندازی
gunning تیراندازی
popped تیراندازی
pop تیراندازی
pops تیراندازی
ladies' men مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
lady's man مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
ladies' man مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
gunnery قوانین تیراندازی
ready position حاضربه تیراندازی
fires تیراندازی کردن
riflery تیراندازی تفنگداری
delivery error اشتباه در تیراندازی
field archery تیراندازی صحرایی
fired تیراندازی کردن
conduct of fire اجرای تیراندازی
scheme of fire طرح تیراندازی
dry sum مشق تیراندازی
combat firing تیراندازی جنگی
lived تیراندازی جنگی
live تیراندازی جنگی
order of fire روش تیراندازی
horseback archery تیراندازی سواره
handbow کمان تیراندازی
fire تیراندازی کردن
fire power قدرت تیراندازی
firing area منطقه تیراندازی
firing table جدول تیراندازی
conduct of fire هدایت تیراندازی
methode of fire روش تیراندازی
fire bay دهلیز تیراندازی
gunning تمرین تیراندازی
fire trench سنگر تیراندازی
offhand تیراندازی ایستاده
automatic fire تیراندازی خودکار
guns تیراندازی کردن
gun تیراندازی کردن
firing line خط شروع تیراندازی
shoots تیراندازی کردن
shoot تیراندازی کردن
verification fire تیراندازی ازمایشی
school shooting تیراندازی در مدرسه
the butts میدان تیراندازی
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
squire of dames کسی که همراه زنان میرودیابیشتردرگروه انان داخل میشود
triathlon مسابقه سه گانه بین زنان شامل دو 001 متر
field roving course مسابقه تیراندازی جنگلی
shots گلوله تیراندازی شده
expert badge نشان مهارت در تیراندازی
shots تیراندازی شده تیرخورده
recoils دفع ضربت تیراندازی
pit detail کمک مربی تیراندازی
shot تیراندازی تیرانداز ماهر
range correction تصحیح برد تیراندازی
shot گلوله تیراندازی شده
dwell at به تیراندازی ادامه دادن
field arrow تیرهای تیراندازی صحرایی
shot تیراندازی شده تیرخورده
field round یک دور تیراندازی صحرایی
qualification badge نشان مهارت در تیراندازی
range firing تیراندازی در میدان تیر
firing battery اتشبار تیراندازی کننده
combat firing تمرین تیراندازی رزمی
trap shoot تیراندازی به هدفهای متحرک
squeeze off تیراندازی با فشار ماشه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com