Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
English
Persian
preparatory
تیراندازی مقدماتی تیر تهیه برای تک
Other Matches
preparatory students
شاگردان تهیه یا مقدماتی
wand shoot
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
map compilation
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
ready rack
قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی
double barreled shotgun
تفنگ دولول برای تیراندازی جداگانه
slow fire
یک دقیقه فرصت برای تیراندازی به هر نفر
sleeve
هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی
sleeves
هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی
drives
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
time fire
مسابقه تیراندازی با محدودبودن زمان 02 ثانیه برای 5تیر
shared
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
share
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shares
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
verification fire
تیرازمایشی تیراندازی که برای تشخیص خطای توپ انجام میشود
characters
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
enabled
تهیه کردن برای
enables
تهیه کردن برای
enabling
تهیه کردن برای
enable
تهیه کردن برای
he is an adequate provider
برای تهیه خواربار
firing position
موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
to serve the city with water
اب برای شهر تهیه کردن
to provide for old age
برای پیری تهیه کردن
sour mash
غلات خیسانده برای تهیه مشروبات
v ring
تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
air target material program
برنامه تهیه اماد برای تک به هدفهای هوایی
utopianism
تهیه طرحهای غیر عملی برای اصلاحات
utopism
خیالبافی تهیه طرحهای غیر عملی برای اصلاحات
corsage
دسته گلی که برای زدن بسینه تهیه میشود
corsages
دسته گلی که برای زدن بسینه تهیه میشود
itemizer
کسیکه مقالات کوچک برای روزنامه تهیه میکند
curriery
محل تهیه چرم دباغی شده برای کار
lime paste
اهک شکفته شده و اماده برای تهیه بتن
paragraphist
کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
foundry proof
نمونه غلط گیری شده برای تهیه کلیشه یاگراور
cirvis
دستورات مخابراتی که برای گزارش مشاهدات اطلاعاتی تهیه می شوند
firing range
برد تیراندازی مسافت تیراندازی
rifle clasp
نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی
authors
CI یا اموزش توسط کامپیوتر میباشدافرادی که تهیه کننده دستورالعمل ها برای سیستمهای
micropro
یک شرکت نرم افزاری کالیفرنیایی که برای ریزکامپیوترها برنامه تهیه میکند
Daphne
گیاه دافنی
[که از برگ های آن برای تهیه رنگ زرد استفاده می شود.]
charactristics
مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
sleeve target
هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
glossarist
کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
prolegomenon
مقدماتی کلمات مقدماتی
basic unit training
اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
laying up
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
sense probe
مکانیسم ورودی که نقاط حساس روی یک صفحه نمایش را فعال کرده و درنتیجه برای یک کامپیوترورودی تهیه کند
fire lane
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
straddle trench
خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
pre engage
ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
burgers
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burger
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
catchpenny
تهیه شده برای پول دراوردن تله پول
onion skin
پوست پیاز
[از این رنگینه طبیعی برای تهیه رنگ زرد نخودی استفاده می شود اگرچه ثبات رنگی خوبی ندارد.]
live fire
تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
purveying
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys
تهیه اذوقه تهیه سورسات
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
cannibalized
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalised
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
bookings
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
cannibalising
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizes
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalises
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalize
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizing
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
booking
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
nsfnet
یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد
shelling report
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
credit system of supply
سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
preliminaries
مقدماتی
elemental
مقدماتی
tentative
مقدماتی
prolegomenary
مقدماتی
preparative
مقدماتی
preparatory
مقدماتی
rudimental
مقدماتی
elementary
مقدماتی
proforma
مقدماتی
prolusory
مقدماتی
preliminary
مقدماتی
prelusive
مقدماتی
introductive
مقدماتی
first
مقدماتی
introductory
مقدماتی
prodromal
مقدماتی
preludial
مقدماتی
precursive
مقدماتی
elementarily
مقدماتی
prolegomenous
مقدماتی
subassembly
مونتاژ مقدماتی
first cut
برش مقدماتی
preceding pass
کالیبر مقدماتی
preliminaries
امتحان مقدماتی
preliminaries
مقدمات مقدماتی
bottom blown converter
مبدل دم مقدماتی
basic course
دوره مقدماتی
proem
رساله مقدماتی
precompression
تراکم مقدماتی
primary
مقدماتی اصلی
interludes
نگهداری مقدماتی
proforma invoice
سیاهه مقدماتی
preliminary
مقدمات مقدماتی
basic training
اموزش مقدماتی
propaedeutic
تحصیلات مقدماتی
propaedeutic
تعلیمات مقدماتی
preliminary
امتحان مقدماتی
basic hole
سوراخ مقدماتی
interlude
نگهداری مقدماتی
preludes
قسمت مقدماتی
primary
ابتدایی مقدماتی
heat
مسابقه مقدماتی
heats
مسابقه مقدماتی
economizer
کرمکن مقدماتی
primary
مقدماتی نخستین
preparation
اقدام مقدماتی
preliminaries
دور مقدماتی
prelude
قسمت مقدماتی
preliminary
دور مقدماتی
prolusion
مقاله مقدماتی
responsions
ازمون مقدماتی
preselection
انتخاب مقدماتی
preselector
سلکتور مقدماتی
elementary gate
دریچه مقدماتی
preliminary negotiations
مذاکرات مقدماتی
pretest
امتحان مقدماتی
basics
مقدماتی اساسی
preliminary investigation
بررسی مقدماتی
basics
اساسی مقدماتی
Travaux preparatoires
کارهای مقدماتی
junior high school
دبیرستان مقدماتی
basic
مقدماتی اساسی
elementary item
قلم مقدماتی
elimination heat
دوره مقدماتی
basic research
تحقیقات مقدماتی
preparations
اقدام مقدماتی
preparative
کار مقدماتی
elementary
مقدماتی پایهای
perlim
دوره مقدماتی
preliminary treatment
عملیات مقدماتی
introduction to physics
فیزیک مقدماتی
prep
مدرسه مقدماتی
preliminary works
کارهای مقدماتی
preliminary design
طرح مقدماتی
preliminary test
ازمایش مقدماتی
preparatory response
پاسخ مقدماتی
basic
اساسی مقدماتی
preliminary expenses
هزینههای مقدماتی
preheater
گرمکن مقدماتی
preliminary budget
بودجه مقدماتی
rudiment
علوم مقدماتی
prime color
رنگ مقدماتی
fore exercise
تمرین مقدماتی
forehearth
کوره مقدماتی
first aid
کمکهای مقدماتی
pilot injection
تزریق مقدماتی
pilot study
بررسی مقدماتی
supercharge
متراکم کردن مقدماتی
preselect
انتخاب کردن مقدماتی
basic combat training
اموزش رزم مقدماتی
eliminator
برنه در دور مقدماتی
basic machine unit
واحد دستگاه مقدماتی
basic bessemer process
فرایند مقدماتی بسمر
basic bessemer converter
مبدل مقدماتی بسمر
fundamental
اصولی مقدماتی اساسی
pre load
بار کردن مقدماتی
magnetic biasing
مغناطیس گردانی مقدماتی
pre heat
حرارت دادن مقدماتی
pre design estimate
براورد مقدماتی طرح
basic bessemer steel
فولاد مقدماتی بسمر
elementary algebra
جبر مقدماتی
[ریاضی]
black pickling
اسید شویی مقدماتی
rudimentary knowledge
دانش مقدماتی یا نخستین
incipincy
وضع مقدماتی ابتدایی
prolusion
اثر هنری مقدماتی
reconnaissance
بازدید مقدماتی اکتشاف
incipience
وضع مقدماتی ابتدایی
projection
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
pretest
امتحان مقدماتی بعمل اوردن
basic bessemer pig iron
اهن خام مقدماتی توماس
white primary
اخذ اراء مقدماتی حزبی
strategic reconnaissance
بررسی مقدماتی وضع دشمن
literacy
فهمیدن اصول مقدماتی کامپیوتر
flight
بهترین نتیجه دور مقدماتی
junior college
دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
preliminary budget forecast
پیش بینی مقدماتی بودجه
protocol
مقاوله نامه موافقت مقدماتی
protocols
مقاوله نامه موافقت مقدماتی
purveys
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
house of delegates
مجلس مقننه مقدماتی ویرجینیا ومریلند
basic relay post
پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com