English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 12 (2 milliseconds)
English Persian
enable توانا ساختن
enable قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enable تهیه کردن برای
enable اختیار دادن
enable سیگنالی که فرآیندی را آغاز میکند یا اجازه میدهد سیگنالی رخ دهد
enable استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
enable اجازه رویدادن چیزی
enable قادر ساختن توانا
Other Matches
in such a way as to enable them به طوری که آنها بتوانند
chip enable تواناکننده تراشه
enable pulse تپش تواناساز
write enable ring حلقه پلاستیکی که باید قبل ازضبط اطلاعات روی حلقه نوارقرار گیرد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com