English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
input time constant ثابت زمانی اولیه
Other Matches
time constant ثابت زمانی
inductive time constant ثابت زمانی القا
capacitive time constant ثابت زمانی فرفیت
low time constant ثابت زمانی کوچک
time constant of an exponential quantity ثابت زمانی یک کمیت نمایی
structural form شکل اولیه معادلات در سیستم معادلات هم زمانی در اقتصاد سنجی
Ideal City [شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
slices مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slice مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
basic communication گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
uptime پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
ppm Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
basic data دادههای اولیه عناصر اولیه
restoration احیا و مرمت فرش [برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
static employment کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
basic issue list اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
static test ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
fixed capital سپرده ثابت اموال ثابت یکان
dogmatic marxism مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
assembly 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
standing orders دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing order دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
sample مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
standing ثابت دستورالعمل ثابت
steadiest مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
fixes ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fix ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
synchrony هم زمانی
temporal زمانی
time limit حد زمانی
whilom یک زمانی
time limits حد زمانی
synchronization هم زمانی
time sense حس زمانی
on <prep.> در [زمانی]
eternity بی زمانی
timeline خط زمانی
monomial یک زمانی
sometime یک زمانی
eternities بی زمانی
onetime یک زمانی
contemporaneousness هم زمانی
simultaneeity هم زمانی
primary اولیه
dispersion اولیه
rudimentary اولیه
raw اولیه
first generation اولیه
early اولیه
initialling اولیه
basic اولیه
primeval اولیه
preliminary اولیه
preliminaries اولیه
fundamental اولیه
primitive اولیه
elementary اولیه
initials اولیه
primal اولیه
earliest اولیه
basics اولیه
initial اولیه
initialed اولیه
initialing اولیه
initialled اولیه
spatiotemporal فضایی و زمانی
lapse فاصله زمانی
time horizon افق زمانی
times زمانی موقعی
mechanical time fuze ماسوره زمانی
temporal maze ماز زمانی
timed زمانی موقعی
time زمانی موقعی
lapses فاصله زمانی
in a short time در اندک زمانی
timetables برنامه زمانی
timetabled برنامه زمانی
timetable برنامه زمانی
time lags فاصله زمانی
time limit محدوده زمانی
time lags تاخیر زمانی
time lag فاصله زمانی
time lag تاخیر زمانی
time sharing اشتراک زمانی
time limit محدودیت زمانی
time limits محدوده زمانی
timetabling برنامه زمانی
temporal جسمانی زمانی
time limits محدودیت زمانی
schedule برنامه زمانی
scheduled برنامه زمانی
schedules برنامه زمانی
yore در زمانی بسیاردور
lapsing فاصله زمانی
flashbacks وقفه زمانی
discrete time با گسستگی زمانی
continuous time با پیوستگی زمانی
clock paradox پارادکس زمانی
flashback وقفه زمانی
interval فاصله زمانی
time scales مقیاس زمانی
time scale مقیاس زمانی
temporal sign علامت زمانی
time preference رجحان زمانی
vintage model الگوی زمانی
time frame چارچوب زمانی
time frames چارچوب زمانی
When I came in زمانی که من تو آمدم
time yield limit حد تسلیم زمانی
time fuse ماسوره زمانی
time jitter اختلال زمانی
time flutter اختلال زمانی
time fire تیر زمانی
lagged تاخیر زمانی
unit of time واحد زمانی
time interval فاصله زمانی
time preference ارجحیت زمانی
time priority اولویت زمانی
time priority تقدم زمانی
time quantum ذره زمانی
time schedule برنامه زمانی
time score نمره زمانی
time series سریهای زمانی
time slice برش زمانی
time preference ترجیح زمانی
time study بررسی زمانی
time table جدول زمانی
time yield تسلیم زمانی
time path مسیر زمانی
timer switch کلید زمانی
timetrend روند زمانی
lags تاخیر زمانی
time estimation براورد زمانی
time error خطای زمانی
timeline تسلسل زمانی
pressure of time فشار زمانی
time bar محدودیت زمانی
time pressure فشار زمانی
time base مبدا زمانی
lag تاخیر زمانی
time disorientation گم گشتگی زمانی
time dilation پارادوکس زمانی
time division multiplexing تسهیم زمانی
no longer نه بیشتر [زمانی]
time division multiplex تسهیم زمانی
throughput time اشتراک زمانی
no longer نه دیگر [زمانی]
blueprints طرح اولیه
drawing key طرح اولیه
initial speed سرعت اولیه
input speed سرعت اولیه
stock ذخیره اولیه
stocked ذخیره اولیه
stocked ماده اولیه
basic standard استاندارد اولیه
breaking down train راه اولیه
cogging train مسیر اولیه
stock ماده اولیه
blueprint طرح اولیه
elementary cell پیل اولیه
initial condition شرایط اولیه
initial cost هزینه اولیه
initial level سطح اولیه
initial mass جرم اولیه
initial point نقطه اولیه
initial reserves ذخایر اولیه
initial strength استحکام اولیه
initial value مقدار اولیه
opening capital سرمایه اولیه
initial capital سرمایه اولیه
initial acceleration شتاب اولیه
feed stock مواد اولیه
first aids کمکهای اولیه
first cause علت اولیه
first cost هزینه اولیه
first notions تصورات اولیه
archetypes نمونه اولیه
historical costs هزینه اولیه
incunabula مراحل اولیه
initial velocity سرعت اولیه
basic speed سرعت اولیه
raw materials مواد اولیه
inputted توان اولیه
skeleton agreement توافق اولیه
master agreement توافق اولیه
frame agreement توافق اولیه
Aborigine ساکن اولیه
basic agreement توافق اولیه
scheme طرح اولیه
input سیگنال اولیه
stuffs ماده اولیه
stuffed ماده اولیه
first aid کمکهای اولیه
base rate ارزش اولیه
primeral borth ابگوشت اولیه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com