Dictiornary-Farsi | ثابت گازها | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)

English	Persian
gas constant	ثابت گازها
universal gas constant	ثابت گازها


Search result with all words

gas law constant	قانون ثابت گازها
Other Matches

aerodynamics	مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
diffusion of gases	نشت گازها
gas dynamics	دینامیک گازها
gas laws	قوانین گازها
diffusion of gases	پخش گازها
condensation	میعان گازها
effusion of gases	نشت گازها
gas kinetics	علم جنبش گازها
aerodynamic	مربوط به مبحث حرکت گازها و هوا
pneumatology	روح شناسی علم خواص هواو گازها
aerostatics	مبحث مطالعهء اجسام ساکن و مایعات و گازها در هوا
adsorption	انقباض گازها و مایعات روی سطوح سخت و جامد
internally blown flap	فلپ بزرگی که جریان اصلی گازها به ان برخورد میکند
aerostatics	علمی که درمورد گازها درحالت سکون و تعادل بحث میکند
eudiometer	اسبابی که جهت اندازه گیری حجمی و تجزیه گازها بکارمیرود
static employment	کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
fixed capital	سپرده ثابت اموال ثابت یکان
static test	ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
aerodynamics	شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها
standing orders	دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing order	دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
sample	مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled	مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
standing	ثابت دستورالعمل ثابت
steadied	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
fix	ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fixes	ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
loyal	ثابت
thetic	ثابت
immovable	ثابت
thetical	ثابت
standstill	ثابت
fixed	ثابت
specifics	ثابت
solid	ثابت
solids	ثابت
rugged	ثابت
steadier	ثابت تر
steadied	ثابت
established	ثابت
invariable	ثابت
permanent	ثابت
specific	ثابت
resolute	ثابت
sustain	ثابت
fixes	ثابت
settled	ثابت
leger or ledger	ثابت
incommutable	ثابت
inalterable	ثابت
changeless	ثابت
disputeless	ثابت
fiducial	ثابت
fixed bridge	پل ثابت
sustained	ثابت
sustains	ثابت
fix	ثابت
fixing	ثابت
true	ثابت
constant	ثابت
constants	ثابت
static	ثابت
stable	ثابت
steady	ثابت
undeviating <adj.>	ثابت
truer	ثابت
steadiest	ثابت
truest	ثابت
hard and fast	ثابت
indelible	ثابت
unshaken	ثابت
equable	ثابت
stationary	ثابت
steadying	ثابت
stables	ثابت
unswerving <adj.>	ثابت
patting	ثابت
patted	ثابت
pats	ثابت
pat	ثابت
pegged	ثابت
firmest	ثابت
steadies	ثابت
firms	ثابت
firmer	ثابت
firm	ثابت
fixed inputs	نهادههای ثابت
steadfast	ثابت قدم
k	ثابت دی الکتریک
lastering friendship	دوستی پا بر جا یا ثابت
attenuation factor	ثابت تضعیف
steadfastly	ثابت قدم
attenuation constant	ثابت تضعیف
lastingly	بطور ثابت
abhide	ثابت بودن
lattice constant	ثابت شبکه
an inflexible resolution	عزم ثابت
magnetic constant	ثابت مغناطیسی
fixed income	درامد ثابت
fixed casement	قاب ثابت
hubble constant	ثابت هابل
ionization constant	ثابت یون
invariant	ثابت نامتغیر
idee fixe	فکر ثابت
image phase change coefficient	ثابت فازی
clinch knot	گره ثابت
immovably	بطور ثابت
inductive capacity	ثابت دی الکتریسیته
carbon fixed	ذغال ثابت
carbon fixed	کربن ثابت
inertia constant	ثابت اینرسی
capital goods	دارایی ثابت
capital asset	سرمایه ثابت
boltzmann constant	ثابت بولتزمان
instability constant	ثابت ناپایداری
constant of motion	ثابت حرکت
invariably	بطور ثابت
fixatives	ثابت کننده
on costs	هزنههای ثابت
fixed disk	دیسک ثابت
fixed echo	اکوی ثابت
fixed ersistor	مقاومت ثابت
fixed head	با نوک ثابت
fix	ثابت ماندن
fix	ثابت شدن
flat-footed	ثابت قطعی
flat footed	ثابت قطعی
to stand fast	ثابت بودن
permanent shuttering	قالب ثابت
permanent way	مسیر ثابت
permittivity	ثابت دی الکتریک
fixed davit	جرثقیل ثابت
fix	ثابت کردن
fixative	ثابت کننده
standpoints	نقطه ثابت
standpoint	نقطه ثابت
lasting	ثابت پاینده
fixes	ثابت کردن
multiplying constant	مضرب ثابت
newton constant	ثابت نیوتون
fixed costs	هزینههای ثابت
numeric constant	ثابت عددی
fixes	ثابت ماندن
fixes	ثابت شدن
constant luminance	روشنایی ثابت
madelung constant	ثابت مادلونگ
field constant	ثابت میدان
dissociation constant	ثابت تفکیک
fixed beam	تیر ثابت
disintegration constant	ثابت تلاشی
quantum of action	ثابت پلانک
fixed inputs	منابع ثابت
dielectric constant	ثابت دی الکتریک
fixed price	قیمت ثابت
decay constant	ثابت تباهی
curie constant	ثابت کوری
fixed property	سرمایه ثابت
fixed radix	با مبنای ثابت
fixed resources	منابع ثابت
costant load	بار ثابت
fixed round	فشنگ ثابت
fixed point	نقطه ثابت
figurative constant	ثابت تلویحی
fixed light	چراغ ثابت
fixed pivot	لولای ثابت
fixed length	با درازای ثابت
firm offer	پیشنهاد ثابت
fixed ammunition	مهمات ثابت
fixed area	ناحیه ثابت
fixed asset	دارائی ثابت
fixed format	قابل ثابت
equilibrium constant	ثابت تعادل
electric constant	ثابت الکتریکی
fixed assets	داراییهای ثابت
fixed assets	دارائیهای ثابت
fixed point	ممیز ثابت
fixed point	با ممیز ثابت
fixed slab buttress dam	سد با پشتبند ثابت
fixed star	ستاره ثابت
constant factors	عوامل ثابت
constant error	خطای ثابت
frequency constant	ثابت فرکانس
frozen wages	مزدهای ثابت
gas constant	ثابت گاز
fixed budget	بودجه ثابت
fixed capacitor	خازن ثابت
constant current	شدت ثابت
fixed condenser	خازن ثابت
fixed capital	سرمایه ثابت
constant cost	قیمت ثابت
constant capital	سرمایه ثابت
gravitational constant	ثابت گرانش
gravitational constant	ثابت جاذبه
conservative flux	شاره ثابت
formation constant	ثابت تشکیل
force constant	ثابت نیرو