English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 156 (8 milliseconds)
English Persian
displace جابجاکردن جانشین
displaced جابجاکردن جانشین
displaces جابجاکردن جانشین
displacing جابجاکردن جانشین
Other Matches
supplanting جابجاکردن
replace جابجاکردن
supplants جابجاکردن
supplanted جابجاکردن
supplant جابجاکردن
replaced جابجاکردن
luxate جابجاکردن
replacing جابجاکردن
replaces جابجاکردن
reposit جابجاکردن
to put out دراوردن جابجاکردن
earth moving جابجاکردن خاک
substituted تعویض کردن جابجاکردن
substitute تعویض کردن جابجاکردن
substituting تعویض کردن جابجاکردن
take over مسلط شدن غلبه کردن جانشین کردن جانشین شدن
deputies جانشین
vicars جانشین
vicar جانشین
replacement جانشین
replacements جانشین
locum جانشین
locums جانشین
heir جانشین
locumtenens جانشین
successor جانشین
subsitute جانشین
absence indicator جانشین
succedaneum جانشین
succedent جانشین
succeeder جانشین
superseder جانشین
deputy جانشین
imam or imaum جانشین
substitute جانشین
standby جانشین
relief جانشین
standbys جانشین
surrogates جانشین
surrogate جانشین
substituted جانشین
substituting جانشین
standby application کاربرد جانشین
swopped جانشین کردن
swaps جانشین کردن
swapped جانشین کردن
repeater پرچم جانشین
mother substitute جانشین مادر
mother surrogate جانشین مادر
swap جانشین کردن
aliases نام جانشین
alias نام جانشین
fill in جانشین شونده
fill in جانشین کردن
expromissor جانشین بدهکار
complete substitution جانشین کامل
father surrogate جانشین پدر
backup جانشین بازیگر
b. eliminator جانشین باتری ب
alternate forms شکلهای جانشین
he succeeded his father جانشین پدرش شد
kludge جانشین کردن
pinches اندک جانشین
pinch اندک جانشین
incomer جانشین مهاجر
substitute goals هدفهای جانشین
surrogates جانشین شدن
displacement جانشین سازی
vacant succession بدون جانشین
wlldcard علامت جانشین
to take over جانشین شدن
replacement جانشین سازی
substitute جانشین کردن
vicar of christ جانشین یا خلیفه
surreptitiously محرمانه جانشین
replacements جانشین سازی
surrogate جانشین شدن
substitution جانشین سازی
substitute goods کالاهای جانشین
substituting جانشین کردن
succedaneous متعاقب جانشین
heir جانشین شدن
swopping جانشین کردن
displacing جانشین شدن
swops جانشین کردن
displaces جانشین شدن
displaced جانشین شدن
displace جانشین شدن
substituted جانشین کردن
to take the place of something جانشین چیزی شدن
ingraft در ذهن جانشین کردن
vice chief of staff جانشین رئیس ستاد
vicegerent جانشین قائم مقام
locumtenens کفیل جانشین موقت
stand in for someone <idiom> جانشین کسی بودن
substitution test ازمون جانشین سازی
subrogation نیابت جانشین سازی
deputies قائم مقام جانشین
standards کالای جانشین رزمی
stand-in جانشین هنرپیشه شدن
stand in جانشین هنرپیشه شدن
deputy قائم مقام جانشین
substituted تعویض جانشین کردن
stand-ins جانشین هنرپیشه شدن
substitute تعویض جانشین کردن
substituting تعویض جانشین کردن
standard کالای جانشین رزمی
alternate command authority افسر جانشین فرمانده
alternate command authority مقام جانشین فرماندهی
make do with something <idiom> جانشین چیزی به جای چیزدیگر
deputy chief of naval operation جانشین فرماندهی نیروی دریایی
succession of the presidency سیستم تعیین جانشین درریاست
symbol substitution test ازمون جانشین سازی نمادها
acceptable product فراورده جانشین قابل قبول
succee جانشین شدن میراث بردن
vicarious به نیابت قبول کردن جانشین
standard اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standards اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
expansion فرآیندی که در آن فراخوان ماکرو با دستورات درون آن جانشین میشود
fuzzy logic نوعی منط ق در برنامه نویسی کامپیوتری که روشهای نتیجه گیری در مغز بشر را جانشین میکند
fuzzy theory نوعی منط ق در برنامه نویسی کامپیوتری که روشهای نتیجه گیری در مغز بشر را جانشین میکند
potential substitution حالتی که یک کالا جانشین عینی نداردولی موادی وجود دارند که تحت شرایط خاص می توانندجانشین ان شوند
Overdrive قطعه پردازنده که به عنوان جانشین قدرتمند برای پردازنده Intelاست
subrogate بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
replace عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaced عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaces عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replacing عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
modes حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود
mode حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود
take over from کار را از کسی تحویل گرفتن جانشین کسی شدن
token کد داخلی که جانشین کلمه رزرو یا عبارت برنامه در یک زبان برنامه سازی سطح بالا میشود
tokens کد داخلی که جانشین کلمه رزرو یا عبارت برنامه در یک زبان برنامه سازی سطح بالا میشود
supersede جانشین شدن جایگزین چیز دیگری شدن
superseding جانشین شدن جایگزین چیز دیگری شدن
superseded جانشین شدن جایگزین چیز دیگری شدن
two way alternate operation عملکرد متناوب دو طرفه عملکرد جانشین دوگانه
supersedes جانشین شدن جایگزین چیز دیگری شدن
algebra استفاده از حروف در برخی عملیات محاسباتی مشخص برای جانشین کردن اعداد ناشناخته یا یک محدودهای از اعداد ممکن
united nations organization سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
modula یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
ended حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
ends حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
end حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
Conservative Party یکی از دوحزب مهم سیاسی انگلستان که جانشین حزب " توری "است که حزب اخیر در قرن 81 و 91 در انگلستان فعالیت داشته
inherits مالک شدن جانشین شدن
inheriting مالک شدن جانشین شدن
inherit مالک شدن جانشین شدن
second in command معاون فرماندهی جانشین فرماندهی
mode حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد
modes حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد
rear commodore سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com