Total search result: 201 (12 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
centure of pressure travel |
جابجایی خطی مرکز فشار درامتداد وتر |
|
|
Other Matches |
|
center of pressure |
مرکز فشار |
centre of pressure |
مرکز فشار |
center of pressure coefficient |
ضریب مرکز فشار |
blade center of pressure |
مرکز فشار تیغه |
cebter of pressure moment |
گشتاور مرکز فشار |
charactristics |
مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله |
rightsizing |
فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc |
tasks |
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند |
task |
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند |
along the river |
درامتداد رودخانه |
coastward |
درامتداد ساحل |
coastwards |
درامتداد ساحل |
ahead |
درامتداد حرکت کسی |
weld bead |
تکه فلزی که درامتداد اتصال جوش قراردارد |
dish rag |
حالت افقی بدن ژیمناست درامتداد چوب موازنه |
medical assemblage |
مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران |
centrifugal |
با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز |
weather central |
مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی |
provision center |
مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد |
center mark |
علامت مرکز نشانه مرکز |
collision parameter |
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان |
cabin pressure |
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون |
pressurized cabin |
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار |
compensating relief valve |
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است |
wing spar |
عضو سازهای اصلی بال درامتداد خط واصل دو سر بال |
whole blood center |
مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون |
pitot static system |
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است |
joggling |
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور |
joggles |
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور |
joggled |
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور |
joggle |
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور |
pore pressure |
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی |
bed levels |
نقاط ارتفاعی کف کانال درامتداد محور کانال |
army operations center |
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش |
battery control central |
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار |
cabin pressurization safety valve |
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین |
compressor pressure ratio |
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان |
isopiestic |
دارای فشار یکسان خط هم فشار |
displeacement of water |
جابجایی اب |
displacement ton |
تن جابجایی |
relocation |
جابجایی |
dislocation |
جابجایی |
displacement |
جابجایی |
deplacement |
جابجایی |
head posisioning |
جابجایی هد |
commutation |
جابجایی |
handling |
جابجایی |
convection |
جابجایی |
low head plant |
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف |
shifts |
جابجایی مرکزقوس |
relocation factor |
ضریب جابجایی |
shifted |
جابجایی شعاعی |
dynamic relocation |
جابجایی پویا |
handling of goods |
جابجایی امتعه |
commutation relation |
رابطه جابجایی |
commutation rules |
قواعد جابجایی |
shift |
جابجایی مرکزقوس |
shift |
جابجایی شعاعی |
shifted |
جابجایی مرکزقوس |
commutative |
جابجایی پذیر |
static relocation |
جابجایی ایستا |
shift reagent |
واکنشگر جابجایی |
shifts |
جابجایی شعاعی |
alkyl shift |
جابجایی الکیلی |
angular displacement |
جابجایی زاویهای |
associative shift |
جابجایی تداعی |
eluviation |
جابجایی خاک |
relocation register |
ثبات جابجایی |
shear displacements |
جابجایی برشی |
chemical shift |
جابجایی شیمیایی |
materials handling |
جابجایی مواد |
hydride shift |
جابجایی هیدریدی |
allesthesia |
جابجایی بساوشی |
allach |
جابجایی بساوشی |
program relocation |
جابجایی برنامه |
cost of removal |
هزینه جابجایی |
handling of goods |
جابجایی کالا |
bimolecular displacement |
جابجایی دو مولکولی |
displacement current |
جریان جابجایی |
dislocation defect |
نقص جابجایی |
field displacement |
جابجایی میدان |
image shift |
جابجایی تصویر |
commutativity |
جابجایی پذیری |
doppler shift |
جابجایی دوپلر |
block move |
جابجایی بلوک |
stokes shift |
جابجایی استوک |
commutative law |
قانون جابجایی |
doppler frequency |
جابجایی دوپلر |
modular constraint |
محدودیت در جابجایی تصاویر |
allocheiria |
جابجایی بساوشی متقارن |
translation |
جابجایی [ریاضی] [فیزیک] |
commutative law |
خاصیت جابجایی [ریاضی] |
matrix |
جابجایی سط ر و ستون در آرایه |
free movement of capital |
ازادی جابجایی سرمایه |
red shift |
جابجایی به سوی قرمز |
ammunition handler |
متصدی جابجایی مهمات |
hubble effect |
جابجایی به سوی قرمز |
allochiria |
جابجایی بساوشی متقارن |
sand cone method |
طریقه جابجایی ماسه |
commutative property |
خاصیت جابجایی [ریاضی] |
commutative rule |
خاصیت جابجایی [ریاضی] |
handling charges |
هزینههای جابجایی کالا |
cargo handling at port |
جابجایی کالا در بندر |
commutative group [math.] |
گروه جابجایی [ریاضی] |
blue shift |
جابجایی به سوی ابی |
matrixes |
جابجایی سط ر و ستون در آرایه |
stock handling cost |
هزینه جابجایی موجودی |
drunkennes |
خطای جابجایی یا لغزش |
itineration |
ازیک جابجایی دیگر |
Abelian group [math.] |
گروه جابجایی [ریاضی] |
image displacement |
تغییر یا جابجایی تصویرتلویزیون |
output per unit of displacement |
توان در واحد جابجایی |
advection |
جابجایی افقی هوا |
rotation |
جابجایی سط ر و ستون در یک آرایه . |
piezoelectric |
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند |
shift |
جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه |
Abelian group [math.] |
گروه جابجایی پذیر [ریاضی] |
cartridges |
دیسک سخت قابل جابجایی |
shifts |
جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه |
removable |
آنچه قابل جابجایی است |
globally |
تابع جابجایی که یک قطعه متن |
commutative group [math.] |
گروه جابجایی پذیر [ریاضی] |
chemical shift equivalent protons |
پروتونهای با جابجایی شیمیایی برابر |
cartridge |
دیسک سخت قابل جابجایی |
global |
تابع جابجایی که یک قطعه متن |
shifted |
جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه |
chemical shift non equivalent protons |
پروتونهای با جابجایی شیمیایی نابرابر |
energy absorber |
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار |
high voltage transformer |
ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی |
impluse level |
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای |
shifted |
جابجایی ریاضی راست داده در کلمه |
shifts |
جابجایی ریاضی راست داده در کلمه |
displacement |
جابجا شدن جابجایی تغییر مکان |
shift |
جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست . |
shift |
جابجایی ریاضی راست داده در کلمه |
righting |
جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست |
righted |
جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست |
right |
جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست |
shifts |
جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست . |
shifted |
جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست . |
data leakage |
جابجایی غیر قانونی داده ازامکانات کامپیوتری |
pitot pressure |
فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج |
worked |
انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان |
shifted |
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست |
machine address |
مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد |
shifts |
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست |
directories |
SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری |
shift |
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست |
work |
انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان |
directory |
SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری |
clear one's ears |
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب |
distribute |
چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها |
shift |
محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است |
distributes |
چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها |
shifts |
محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است |
rotates |
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی |
rotate |
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی |
rotated |
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی |
distributing |
چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها |
shifted |
محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است |
relocation |
جابجایی داده یا کدگزاری یاانتساب محل مطلق درحین اجرای برنامه |
relocation |
جابجایی داده یا کدگذاری یا انتساب محل مطلق پیش از اجرای برنامه |
advection |
جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما |
logic seeking |
چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند |
storing |
ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد |
explicit address |
آدرسی در دوبخش است . یکی نقط ه ارجاع دیگری جابجایی یا مقدار اندیس |
store |
ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد |
hypobaric |
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو |
low voltage distribution system |
شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف |
range |
جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ |
ranged |
جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ |
ranges |
جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ |
text |
سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد |
texts |
سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد |
bubble turn and slip |
الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد |
eds |
درایو دیسک که از جعبه دیسک قابل جابجایی استفاده میکند |
inversions |
تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه |
part |
قط عات کوچک ماشین برای جابجایی قطعهای که شکسته شده یا گم شده است |
inversion |
تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه |
meddles |
مرکز |
centred |
مرکز |
center line |
خط مرکز |
middles |
مرکز |
middle |
مرکز |
center |
مرکز |
centers |
مرکز |
centered |
مرکز |
centre |
مرکز |
omphalos |
مرکز |
station |
مرکز |
intermediate exchange |
مرکز |
heart |
مرکز |
hearts |
مرکز |
isocentre |
هم مرکز |
acentric |
بی مرکز |
concentric |
هم مرکز |
stationed |
مرکز |
stations |
مرکز |
centre forward |
مرکز |
meddled |
مرکز |