| Total search result: 201 (3 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| centure of pressure travel |
جابجایی خطی مرکز فشار درامتداد وتر |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| center of pressure |
مرکز فشار |
| centre of pressure |
مرکز فشار |
| center of pressure coefficient |
ضریب مرکز فشار |
| blade center of pressure |
مرکز فشار تیغه |
| cebter of pressure moment |
گشتاور مرکز فشار |
| charactristics |
مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله |
| rightsizing |
فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc |
| tasks |
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند |
| task |
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند |
| along the river |
درامتداد رودخانه |
| coastward |
درامتداد ساحل |
| coastwards |
درامتداد ساحل |
| ahead |
درامتداد حرکت کسی |
| weld bead |
تکه فلزی که درامتداد اتصال جوش قراردارد |
| dish rag |
حالت افقی بدن ژیمناست درامتداد چوب موازنه |
| medical assemblage |
مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران |
| centrifugal |
با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز |
| weather central |
مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی |
| provision center |
مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد |
| center mark |
علامت مرکز نشانه مرکز |
| collision parameter |
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان |
| cabin pressure |
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون |
| pressurized cabin |
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار |
| compensating relief valve |
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است |
| wing spar |
عضو سازهای اصلی بال درامتداد خط واصل دو سر بال |
| whole blood center |
مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون |
| pitot static system |
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است |
| joggling |
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور |
| joggles |
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور |
| joggled |
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور |
| joggle |
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور |
| pore pressure |
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی |
| bed levels |
نقاط ارتفاعی کف کانال درامتداد محور کانال |
| army operations center |
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش |
| battery control central |
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار |
| cabin pressurization safety valve |
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین |
| compressor pressure ratio |
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان |
| isopiestic |
دارای فشار یکسان خط هم فشار |
| displeacement of water |
جابجایی اب |
| displacement ton |
تن جابجایی |
| relocation |
جابجایی |
| dislocation |
جابجایی |
| displacement |
جابجایی |
| deplacement |
جابجایی |
| head posisioning |
جابجایی هد |
| commutation |
جابجایی |
| handling |
جابجایی |
| convection |
جابجایی |
| low head plant |
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف |
| shifts |
جابجایی مرکزقوس |
| relocation factor |
ضریب جابجایی |
| shifted |
جابجایی شعاعی |
| dynamic relocation |
جابجایی پویا |
| handling of goods |
جابجایی امتعه |
| commutation relation |
رابطه جابجایی |
| commutation rules |
قواعد جابجایی |
| shift |
جابجایی مرکزقوس |
| shift |
جابجایی شعاعی |
| shifted |
جابجایی مرکزقوس |
| commutative |
جابجایی پذیر |
| static relocation |
جابجایی ایستا |
| shift reagent |
واکنشگر جابجایی |
| shifts |
جابجایی شعاعی |
| alkyl shift |
جابجایی الکیلی |
| angular displacement |
جابجایی زاویهای |
| associative shift |
جابجایی تداعی |
| eluviation |
جابجایی خاک |
| relocation register |
ثبات جابجایی |
| shear displacements |
جابجایی برشی |
| chemical shift |
جابجایی شیمیایی |
| materials handling |
جابجایی مواد |
| hydride shift |
جابجایی هیدریدی |
| allesthesia |
جابجایی بساوشی |
| allach |
جابجایی بساوشی |
| program relocation |
جابجایی برنامه |
| cost of removal |
هزینه جابجایی |
| handling of goods |
جابجایی کالا |
| bimolecular displacement |
جابجایی دو مولکولی |
| displacement current |
جریان جابجایی |
| dislocation defect |
نقص جابجایی |
| field displacement |
جابجایی میدان |
| image shift |
جابجایی تصویر |
| commutativity |
جابجایی پذیری |
| doppler shift |
جابجایی دوپلر |
| block move |
جابجایی بلوک |
| stokes shift |
جابجایی استوک |
| commutative law |
قانون جابجایی |
| doppler frequency |
جابجایی دوپلر |
| modular constraint |
محدودیت در جابجایی تصاویر |
| allocheiria |
جابجایی بساوشی متقارن |
| translation |
جابجایی [ریاضی] [فیزیک] |
| commutative law |
خاصیت جابجایی [ریاضی] |
| matrix |
جابجایی سط ر و ستون در آرایه |
| free movement of capital |
ازادی جابجایی سرمایه |
| red shift |
جابجایی به سوی قرمز |
| ammunition handler |
متصدی جابجایی مهمات |
| hubble effect |
جابجایی به سوی قرمز |
| allochiria |
جابجایی بساوشی متقارن |
| sand cone method |
طریقه جابجایی ماسه |
commutative property |
خاصیت جابجایی [ریاضی] |
commutative rule |
خاصیت جابجایی [ریاضی] |
| handling charges |
هزینههای جابجایی کالا |
| cargo handling at port |
جابجایی کالا در بندر |
| commutative group [math.] |
گروه جابجایی [ریاضی] |
| blue shift |
جابجایی به سوی ابی |
| matrixes |
جابجایی سط ر و ستون در آرایه |
| stock handling cost |
هزینه جابجایی موجودی |
| drunkennes |
خطای جابجایی یا لغزش |
| itineration |
ازیک جابجایی دیگر |
| Abelian group [math.] |
گروه جابجایی [ریاضی] |
| image displacement |
تغییر یا جابجایی تصویرتلویزیون |
| output per unit of displacement |
توان در واحد جابجایی |
| advection |
جابجایی افقی هوا |
| rotation |
جابجایی سط ر و ستون در یک آرایه . |
| piezoelectric |
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند |
| shift |
جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه |
| Abelian group [math.] |
گروه جابجایی پذیر [ریاضی] |
| cartridges |
دیسک سخت قابل جابجایی |
| shifts |
جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه |
| removable |
آنچه قابل جابجایی است |
| globally |
تابع جابجایی که یک قطعه متن |
| commutative group [math.] |
گروه جابجایی پذیر [ریاضی] |
| chemical shift equivalent protons |
پروتونهای با جابجایی شیمیایی برابر |
| cartridge |
دیسک سخت قابل جابجایی |
| global |
تابع جابجایی که یک قطعه متن |
| shifted |
جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه |
| chemical shift non equivalent protons |
پروتونهای با جابجایی شیمیایی نابرابر |
| energy absorber |
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار |
| high voltage transformer |
ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی |
| impluse level |
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای |
| shifted |
جابجایی ریاضی راست داده در کلمه |
| shifts |
جابجایی ریاضی راست داده در کلمه |
| displacement |
جابجا شدن جابجایی تغییر مکان |
| shift |
جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست . |
| shift |
جابجایی ریاضی راست داده در کلمه |
| righting |
جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست |
| righted |
جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست |
| right |
جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست |
| shifts |
جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست . |
| shifted |
جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست . |
| data leakage |
جابجایی غیر قانونی داده ازامکانات کامپیوتری |
| pitot pressure |
فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج |
| worked |
انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان |
| shifted |
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست |
machine address |
مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد |
| shifts |
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست |
| directories |
SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری |
| shift |
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست |
| work |
انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان |
| directory |
SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری |
| clear one's ears |
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب |
distribute |
چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها |
| shift |
محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است |
| distributes |
چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها |
| shifts |
محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است |
| rotates |
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی |
| rotate |
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی |
| rotated |
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی |
| distributing |
چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها |
| shifted |
محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است |
| relocation |
جابجایی داده یا کدگزاری یاانتساب محل مطلق درحین اجرای برنامه |
| relocation |
جابجایی داده یا کدگذاری یا انتساب محل مطلق پیش از اجرای برنامه |
| advection |
جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما |
| logic seeking |
چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند |
| storing |
ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد |
explicit address |
آدرسی در دوبخش است . یکی نقط ه ارجاع دیگری جابجایی یا مقدار اندیس |
| store |
ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد |
| hypobaric |
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو |
| low voltage distribution system |
شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف |
range |
جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ |
| ranged |
جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ |
| ranges |
جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ |
| text |
سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد |
| texts |
سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد |
| bubble turn and slip |
الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد |
| eds |
درایو دیسک که از جعبه دیسک قابل جابجایی استفاده میکند |
| inversions |
تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه |
| part |
قط عات کوچک ماشین برای جابجایی قطعهای که شکسته شده یا گم شده است |
| inversion |
تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه |
| meddles |
مرکز |
| centred |
مرکز |
| center line |
خط مرکز |
| middles |
مرکز |
| middle |
مرکز |
| center |
مرکز |
| centers |
مرکز |
| centered |
مرکز |
| centre |
مرکز |
| omphalos |
مرکز |
| station |
مرکز |
| intermediate exchange |
مرکز |
| heart |
مرکز |
| hearts |
مرکز |
| isocentre |
هم مرکز |
| acentric |
بی مرکز |
| concentric |
هم مرکز |
| stationed |
مرکز |
| stations |
مرکز |
| centre forward |
مرکز |
| meddled |
مرکز |