English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
centure of pressure travel جابجایی خطی مرکز فشار درامتداد وتر
Other Matches
center of pressure مرکز فشار
centre of pressure مرکز فشار
center of pressure coefficient ضریب مرکز فشار
blade center of pressure مرکز فشار تیغه
cebter of pressure moment گشتاور مرکز فشار
charactristics مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
rightsizing فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc
tasks جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
task جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
along the river درامتداد رودخانه
coastward درامتداد ساحل
coastwards درامتداد ساحل
ahead درامتداد حرکت کسی
weld bead تکه فلزی که درامتداد اتصال جوش قراردارد
dish rag حالت افقی بدن ژیمناست درامتداد چوب موازنه
medical assemblage مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
centrifugal با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
weather central مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
provision center مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
center mark علامت مرکز نشانه مرکز
collision parameter در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
cabin pressure فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
wing spar عضو سازهای اصلی بال درامتداد خط واصل دو سر بال
whole blood center مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
pitot static system سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
joggling برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggles برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggled برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggle برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
pore pressure فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
bed levels نقاط ارتفاعی کف کانال درامتداد محور کانال
army operations center مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
battery control central مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
cabin pressurization safety valve شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic دارای فشار یکسان خط هم فشار
displeacement of water جابجایی اب
displacement ton تن جابجایی
relocation جابجایی
dislocation جابجایی
displacement جابجایی
deplacement جابجایی
head posisioning جابجایی هد
commutation جابجایی
handling جابجایی
convection جابجایی
low head plant نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
shifts جابجایی مرکزقوس
relocation factor ضریب جابجایی
shifted جابجایی شعاعی
dynamic relocation جابجایی پویا
handling of goods جابجایی امتعه
commutation relation رابطه جابجایی
commutation rules قواعد جابجایی
shift جابجایی مرکزقوس
shift جابجایی شعاعی
shifted جابجایی مرکزقوس
commutative جابجایی پذیر
static relocation جابجایی ایستا
shift reagent واکنشگر جابجایی
shifts جابجایی شعاعی
alkyl shift جابجایی الکیلی
angular displacement جابجایی زاویهای
associative shift جابجایی تداعی
eluviation جابجایی خاک
relocation register ثبات جابجایی
shear displacements جابجایی برشی
chemical shift جابجایی شیمیایی
materials handling جابجایی مواد
hydride shift جابجایی هیدریدی
allesthesia جابجایی بساوشی
allach جابجایی بساوشی
program relocation جابجایی برنامه
cost of removal هزینه جابجایی
handling of goods جابجایی کالا
bimolecular displacement جابجایی دو مولکولی
displacement current جریان جابجایی
dislocation defect نقص جابجایی
field displacement جابجایی میدان
image shift جابجایی تصویر
commutativity جابجایی پذیری
doppler shift جابجایی دوپلر
block move جابجایی بلوک
stokes shift جابجایی استوک
commutative law قانون جابجایی
doppler frequency جابجایی دوپلر
modular constraint محدودیت در جابجایی تصاویر
allocheiria جابجایی بساوشی متقارن
translation جابجایی [ریاضی] [فیزیک]
commutative law خاصیت جابجایی [ریاضی]
matrix جابجایی سط ر و ستون در آرایه
free movement of capital ازادی جابجایی سرمایه
red shift جابجایی به سوی قرمز
ammunition handler متصدی جابجایی مهمات
hubble effect جابجایی به سوی قرمز
allochiria جابجایی بساوشی متقارن
sand cone method طریقه جابجایی ماسه
commutative property خاصیت جابجایی [ریاضی]
commutative rule خاصیت جابجایی [ریاضی]
handling charges هزینههای جابجایی کالا
cargo handling at port جابجایی کالا در بندر
commutative group [math.] گروه جابجایی [ریاضی]
blue shift جابجایی به سوی ابی
matrixes جابجایی سط ر و ستون در آرایه
stock handling cost هزینه جابجایی موجودی
drunkennes خطای جابجایی یا لغزش
itineration ازیک جابجایی دیگر
Abelian group [math.] گروه جابجایی [ریاضی]
image displacement تغییر یا جابجایی تصویرتلویزیون
output per unit of displacement توان در واحد جابجایی
advection جابجایی افقی هوا
rotation جابجایی سط ر و ستون در یک آرایه .
piezoelectric ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
shift جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
Abelian group [math.] گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
cartridges دیسک سخت قابل جابجایی
shifts جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
removable آنچه قابل جابجایی است
globally تابع جابجایی که یک قطعه متن
commutative group [math.] گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
chemical shift equivalent protons پروتونهای با جابجایی شیمیایی برابر
cartridge دیسک سخت قابل جابجایی
global تابع جابجایی که یک قطعه متن
shifted جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
chemical shift non equivalent protons پروتونهای با جابجایی شیمیایی نابرابر
energy absorber مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
high voltage transformer ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
impluse level سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
shifted جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shifts جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
displacement جابجا شدن جابجایی تغییر مکان
shift جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shift جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
righting جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
righted جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
right جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
shifts جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shifted جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
data leakage جابجایی غیر قانونی داده ازامکانات کامپیوتری
pitot pressure فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
worked انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
shifted دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
machine address مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
shifts دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
directories SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری
shift دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
work انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
directory SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری
clear one's ears متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
distribute چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
shift محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
distributes چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
shifts محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
rotates جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotate جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotated جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
distributing چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
shifted محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
relocation جابجایی داده یا کدگزاری یاانتساب محل مطلق درحین اجرای برنامه
relocation جابجایی داده یا کدگذاری یا انتساب محل مطلق پیش از اجرای برنامه
advection جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
logic seeking چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند
storing ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد
explicit address آدرسی در دوبخش است . یکی نقط ه ارجاع دیگری جابجایی یا مقدار اندیس
store ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
low voltage distribution system شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
range جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
ranged جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
ranges جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
text سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
texts سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
bubble turn and slip الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
eds درایو دیسک که از جعبه دیسک قابل جابجایی استفاده میکند
inversions تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
part قط عات کوچک ماشین برای جابجایی قطعهای که شکسته شده یا گم شده است
inversion تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
meddles مرکز
centred مرکز
center line خط مرکز
middles مرکز
middle مرکز
center مرکز
centers مرکز
centered مرکز
centre مرکز
omphalos مرکز
station مرکز
intermediate exchange مرکز
heart مرکز
hearts مرکز
isocentre هم مرکز
acentric بی مرکز
concentric هم مرکز
stationed مرکز
stations مرکز
centre forward مرکز
meddled مرکز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com