English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
wiretapper جاسوس یا ماشینی که مکالمات را بطور سری ضبط میکند
Other Matches
automatons ماشینی که کارهای انسان را میکند
automaton ماشینی که کارهای انسان را میکند
bordering machine ماشینی که لبه لوله ها را خم میکند
barker کارگر یا ماشینی که پوست میکند
caloric engine ماشینی که باهوای گرم حرکت میکند
pulsator ماشینی که الماس را از خاک جدا میکند
cards ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
card ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
perforator ماشینی که روی کاغذ سوراخها را پانج میکند
DDC ماشینی که به صورت خودکار توسط یک ماشین کار میکند
reperforator ماشینی که نوارکاغذی را سوراخ میکند برای دریافت سیگنال
reperforator ماشینی که نوار کاغذی را سوراخ میکند ارسال کننده نوارپانچ شده متصل به هم
magnetic tape ماشینی که سیگنالهای ذخیره شده روی نوار مغناطیسی را می خواند و به صورت الکترونیکی تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل فهم است
magnetic tapes ماشینی که سیگنالهای ذخیره شده روی نوار مغناطیسی را می خواند و به صورت الکترونیکی تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل فهم است
masks یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
mask یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
moonlighter کسیکه بطور قاچاقی کار میکند
decollator ماشینی که موضوعات مختلف را به ورقههای مجزا تبدیل میکند و یا جدا کردن موضوعات تکه تکه به قط عات جدا
stichomythia مکالمات کوتاه
by-play حرکات یا مکالمات فرعی
dialogues مکالمات ادبی و دراماتیک
dialogue مکالمات ادبی و دراماتیک
call meter کنتور مکالمات تلفنی
stichomythic مربوط به مکالمات کوتاه
loop pile پرزهای حلقوی [این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
wiretap ضبط و کنترل سری مکالمات
by-play حرکات یا مکالمات کنار صحنه
stenotype دستگاه ضبط مکالمات سخنرانی وغیره
procedure sign علایم ارسالی در شبکه قبل ازشروع مکالمات
radio procedures روشهای مخابره با بی سیم روش مکالمات رادیویی
teleprocessing تایپ کردن مکالمات تلگرافی به طور کشف
mail server کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
wats Service Telephone WidaArea سرویسی که تعدادنامحدودی از مکالمات را درناحیهای وسیع از یک نقطه به هر مکان مجاز می سازد
mole جاسوس
spy جاسوس
espies جاسوس
defector in place جاسوس
espied جاسوس
snooped جاسوس
espy جاسوس
operative [American English] جاسوس
snooping جاسوس
snoops جاسوس
spied جاسوس
espying جاسوس
snoop جاسوس
informers جاسوس
spies جاسوس
secret agents جاسوس
secret agent جاسوس
emissary جاسوس
informer جاسوس
tailer جاسوس
emissaries جاسوس
fifth columnist ستونپنجم - جاسوس
mole جاسوس سریر
undercover رمزی جاسوس
defector in place جاسوس سری
beagle جاسوس کاراگاه
beagles جاسوس کاراگاه
mole جاسوس سری
defector in place جاسوس سریر
highbinder جاسوس یا مراقب دیگری
intelligencer خبر رسان جاسوس
espies جاسوس بودن بازرسی کردن
espy جاسوس بودن بازرسی کردن
espying جاسوس بودن بازرسی کردن
espied جاسوس بودن بازرسی کردن
transponder فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
ciphony رمز کردن پیامهای تلفنی مکالمات رمز شده
long-distance دور برد مکالمات تلفنی از راه دور
long distance دور برد مکالمات تلفنی از راه دور
stoolie کبوتر یامرغ دام که بچوبی بندند جاسوس
dump نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
source ماخذ عامل یا جاسوس خارجی برای کسب اطلاعات
irretrievably بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
nauseously بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
inconsiderably بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
repeater وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
mechanized ماشینی
mechanician ماشینی
mechanic ماشینی
machine made ماشینی
mechanical ماشینی
lusciously بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
horridly بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
indisputable بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
mechanism قطعه ماشینی
automatons ادم ماشینی
mechanized data دادههای ماشینی
drill press vise گیره ماشینی
mechanization ماشینی کردن
mechnical ماشینی صنعتی
factory rugs فرش ماشینی
mechanisms قطعه ماشینی
artificial intelligence هوش ماشینی
mechanical translator مترجم ماشینی
machine translation ترجمه ماشینی
robot ادم ماشینی
automaton ادم ماشینی
power saw اره ماشینی
mass production تولید ماشینی
mechanized ماشینی شده
machine shop tool ابزار ماشینی
machinery steel فولاد ماشینی
mechanical welding جوشکاری ماشینی
machine ringing زنگ ماشینی
machine welding جوشکاری ماشینی
machine tools ابزار ماشینی
manipulator دست ماشینی
mechanical language زبان ماشینی
mechanical production تولید ماشینی
lawn sprinkler اب پاش ماشینی
robots ادم ماشینی
octane سوخت ماشینی
tufted rugs فرش ماشینی
machine tool ابزار ماشینی
mechanical translation ترجمه ماشینی
machine shop کارگاه محاسبات ماشینی
mechanistic theory نظریه ماشینی نگری
machinery castings ریخته گری ماشینی
to start a car [to crank a car] [American English] ماشینی را روشن کردن
man machine systems نظامهای انسانی- ماشینی
gynoid نوع زن ادم ماشینی
automation ماشینی شدن تولید
crosscut saw اره گرد ماشینی
agricultural mechanization ماشینی کردن کشاورزی
grossly بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
indeterminately بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
poorly بطور ناچیز بطور غیر کافی
immortally بطور فنا ناپذیر بطور باقی
clocks ماشینی که زمان را نشان میدهد
clock ماشینی که زمان را نشان میدهد
ingrain فرش ماشینی دو رو و تمام پشم
winepress ماشینی که اب انگور رامیگیرد چرخشت
droid یک ادم ماشینی شبیه انسان
serviced ماشینی راتعمیروروغن کاری کردن
service ماشینی راتعمیروروغن کاری کردن
business ماشینی که در شرکت استفاده میشود
businesses ماشینی که در شرکت استفاده میشود
Machine- made carpets . فرشهای ماشینی ( غیر دستباف )
automation افزایش تولید در اثر ماشینی شدن
badge reader ماشینی که داده را از یک نشانه مشخصات می خواند
weighing machine ترازوی ماشینی ماشین سنجش قنطارکش
appliance ماشینی که به ویژه در خانه استفاده میشود
appliances ماشینی که به ویژه در خانه استفاده میشود
saw doctor ماشینی که با ان دندانههای اره رادرست می کنند
wright کسی که به کارهای ماشینی و ساختن ان اشتغال دارد
self feeder ماشینی که موادلازمه ازطرف خودش بدان میرسد
to crap out خراب بودن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to conk out خراب بودن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
manifold writer ماشینی که چندین نسخه باکاغذ برگردان بر میدارد
manifolder ماشینی که چندین تسخه باکاغذ بر گردان بر میدارد
to conk out کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to have packed up [British E] کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to crap out کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
wringer ماشینی که برای چلاندن چیزی بکارمی رود
injection engine ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
to have packed up [British E] خراب بودن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
indecorously بطور ناشایسته بطور نازیبا
martially بطور جنگی بطور نظامی
abusively بطور ناصحیح بطور دشنام
latently بطور ناپیدا بطور پوشیده
genuinely بطور اصل بطور بی ریا
improperly بطور غلط بطور نامناسب
incisively بطور نافذ بطور زننده
CNC ماشینی که به طور خودکار توسط کامپیوتر اجرا میشود
power loom ماشین بافندگی [در بافت فرش های ماشینی از آن استفاده می شود.]
ball and socket joint [مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
burster ماشینی که برای جداکردن انبوهی زا صفحات کاغذ به کار می رود
pilot engine ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
cash dispenser ماشینی که با داخل نمودن کارت مخصوص ودادن دستور لازم
cash dispensers ماشینی که با داخل نمودن کارت مخصوص ودادن دستور لازم
pages چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
paged چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
page چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
controllers را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند
destructive cursor نشانه گری که متنی را که روی آن حرکت میکند پاک میکند
scsi بیت ارسال داده را پشتیبانی میکند و وسایل را کنترل میکند
edit کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
fault برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
faulted برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
critical error خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
controller را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند
edited کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
faults برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
Intel بسیتی استفاده میکند تا چند گیگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند
Intel بیتی استفاده میکند و تا چند مگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند
postbyte بایت داده که کد اصلی ای را بیان میکند که ثابت مورد استفاده را معرفی میکند
slaved بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
slave بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
key کلید خاص یا ترکیب کلیدها که فرآیندی را آغاز میکند یا برنامه ای را فعال میکند
million instructions per second اندازه سرعت پردازنده که تعداد دستوراتی که در ثانیه اجرا میکند را مشخص میکند
slaving بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
slaves بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
uart از ترمینال به حالت موازی استفاده میکند و سپس آنرا روی شبکه ارسال میکند
dat درایو مکانیکی که داده را روی نواز DAT ضبط میکند و ازنوار بازیابی میکند
open برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
logic مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند
terminate and stay resident program برنامهای که در حافظه اصلی خود را بار میکند و در صورت دریافت آنرا اجرا میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com