Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
luminous flux
جریان تشعشع در طول موج مریی
Other Matches
fallout contours
خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
emission control
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
obvious
مریی
visible
مریی
sightly
مریی
silhouettes
محیط مریی
skylines
افق مریی
skyline
افق مریی
silhouette
محیط مریی
visibly
بطور مریی
marking current
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
macroscopic
نمودار به چشم مریی
stereobate
پی مریی وروی زمین ساختمان
spectrum
رنگهای مریی درطیف بین
contour
محیط مریی دوره میزان منحنی
submicroscopic
خیلی ریز وغیر مریی بامیکروسکوپ
survey meter
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
leakage current
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
flowed
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
push pull
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
current
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
ampere
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
antiradiation
ضد تشعشع
radiational
تشعشع
radiation
تشعشع
emissions
تشعشع
flash
تشعشع
flashed
تشعشع
flashes
تشعشع
emission
تشعشع
total radiation
تشعشع کل
luminance
تشعشع
constrictor
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
intensity of radiation
شدت تشعشع
emitting
تشعشع کردن
emitted
تشعشع کردن
emits
تشعشع کردن
emit
تشعشع کردن
glary
دارای تشعشع
radiation
تشعشع اتمی
fluorescence
تشعشع ماهتابی
space radiation
تشعشع رادیویی
thermal radiation
تشعشع حرارتی
dosimeter
تشعشع سنج
radiance
تابندگی تشعشع
cosmic rays
تشعشع کاسمیک
refulgence
جلال تشعشع
scattered radiation
تشعشع پراکنده
radiators
تشعشع کننده
x irradiation
تشعشع رونتگن
radiator
تشعشع کننده
radiometer
تشعشع سنج
radiation pressure
فشار تشعشع
corpuscular radiation
تشعشع ذرهای
radiation source
منبع تشعشع
emitter
تشعشع کننده
radiantly
تشعشع بطورمنشعب
nuclear radiation
تشعشع هستهای
ray
تشعشع داشتن
neutron radiation
تشعشع نوترونی
prompt radiation
تشعشع کامل
induced radiation
تشعشع القایی
fluorescent radiation
تشعشع فلورسنت
radiacmeter
تشعشع سنج
electronic radiation
تشعشع الکترونی
radioscopy
تشعشع سنجی
aura
تشعشع نورانی
radiancy
تابندگی تشعشع
auras
تشعشع نورانی
radiation loss
تلف تشعشع
ray
روشنایی تشعشع
counter current
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
constant current
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
induction current
جریان القاء شده جریان تحریک
magnetic dipole radiation
تشعشع دوقطبی مغناطیسی
radiant
تشعشع کننده حرارتی
ultra violet radiation
تشعشع ماوراء بنفش
directive radiation
تشعشع جهت دار
x radiation
تشعشع اشعه مجهول
radio active
دارای تشعشع اتمی
background count
عکس العمل تشعشع
radiological survey
تجسس تشعشع اتمی
broadside aerial
تشعشع کننده عرضی
radiation intensity
شدت تشعشع اتمی
roentgen
واحد سنجش تشعشع اتمی
radiological
رادیولوژیکی مربوط به تشعشع هستهای
glared
تابش خیره کننده تشعشع
solar flare
تشعشع ناگهانی نیروی خورشید
isodose rate
خط نقاط هم دوز تشعشع اتمی
emissivity
قابلیت تشعشع یا ارسال اشعه
glares
تابش خیره کننده تشعشع
candescent
دارای تشعشع یاگرمای شدید
fluorescent
لامپ مهتابی دارای تشعشع
broad beam headlamp
نور افکن با تشعشع عرضی
glare
تابش خیره کننده تشعشع
emissions
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
emission
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
phosphorism
مسمومیت در اثر فسفر تشعشع فسفری
rem
مقدار واحد از تشعشع یونیزه کننده
radiological survey
بررسی میزان وجود تشعشع اتمی
runoff coefficient
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
parasitic current
جریان نشتی جریان خارجی
current flow
سیلان جریان فلوی جریان
three phase current
جریان سه فاز جریان دوار
current compensation
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
roentgen
واحد بین المللی تشعشع اشعه مجهول
terrain return
انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
gresham's law
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
radioactivity
قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
circuitry
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
idle current meter
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
langley
واحد تشعشع خورشید مساوی یک گرم کالری در هرسانتیمتر مربع از سطح غیرمتشعشع
lumen
واحد تشعشع برابر مقدارنوری که از یک شمع معمولی بین المللی ساطع میگردد
vortex ring state
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
alternators
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternator
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. transformer
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
d.c. machine
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
electromagnetism
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
minometer
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
galactic noise
تشعشع رادیویی کهکشان صوت پراکنی از جانب کهکشان
heavy current engineering
مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
isotach
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
radiation scattering
انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
coursed
جریان
course
جریان
fluor
جریان
courses
جریان
tide
جریان
total current
جریان کل
income
جریان
in hand
در جریان
conduct
جریان
flowline
خط جریان
going
جریان
runoff
جریان
afflux
جریان
rheostome
جریان بر
line of flow
خط جریان
rede
جریان
inset
جریان
insets
جریان
processes
جریان
affluxion
جریان
gushes
جریان
gushed
جریان
flow line
خط جریان
flow limit
حد جریان
flush
جریان
flushes
جریان
flushing
جریان
conducted
جریان
conducting
جریان
effluvium
جریان
conducts
جریان
action
جریان
actions
جریان
process
جریان
gush
جریان
against the stream
بر ضد جریان اب
stream
جریان اب
stream
جریان
circulations
جریان
currents
جریان
afoot
در جریان
proceeding
جریان
twayblade
جریان
streamed
جریان
in the air
<idiom>
جریان
streams
جریان اب
streams
جریان
flow
جریان
streamed
جریان اب
flows
جریان
circulation
جریان
current
جریان
flowed
جریان
circulation
پول در جریان
current density
غلظت جریان
current flow
شار جریان
current detector
اشکارساز جریان
load current
جریان بار
undercurrent
جریان تحتانی
current divider
مقسم جریان
current feedback
رجعت جریان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com