Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
global search and replace
جستجو و جایگزینی سراسری
Other Matches
search and replace
جستجو و جایگزینی
global
تابع جستجو و جایگزینی پردازشگر کلمه در یک متن یا فایل کامل
globally
تابع جستجو و جایگزینی پردازشگر کلمه در یک متن یا فایل کامل
replacement demand
نیازمندیهای جایگزینی تقاضای جایگزینی پرسنل
linear
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا به جواب برسد.
searched
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searchingly
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searches
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
search
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
backwards
جستجو برای دادهای که در محل نشانه گرد قرار دارد یا در انتهای فایل است و جستجو تا ابتدای فایل
distributes
سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
distributing
سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
distribute
سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
globally
سراسری
through
سراسری
global
سراسری
global variable
متغیر سراسری
through bill of exchange
بارنامه سراسری
global knowledge
اطلاع سراسری
global operation
عملیات سراسری
global character
کاراکتر سراسری
fore and aft center line
خط مرکزی سراسری
global reference
ارجاع سراسری
continuous window
پنجره سراسری
centerline
خط سراسری ناو
global search
جستجوی سراسری
through bill of lading
بارنامه سراسری
transadmittance
گذرایی سراسری
through rate
نرخ حمل سراسری
inboard
به طرف خط سراسری ناو
lodgment
جایگزینی
replacement
جایگزینی
embedment
جایگزینی
replacements
جایگزینی
lodgement
جایگزینی
all over
بطور سراسری تمام شده
replacement theory
نظریه جایگزینی
replacements
جایگزینی نفرات
assignment operator
عملگر جایگزینی
replacement
جایگزینی نفرات
font subsitution
جایگزینی فونت
trade off
رابطه جایگزینی
trade-off
رابطه جایگزینی
trade-offs
رابطه جایگزینی
replaceable parameter
پارامتر جایگزینی
assignment statement
جمله جایگزینی
replacement capital
سرمایه جایگزینی
replacement part
قطعه جایگزینی
situation
جایگزینی وضع
situations
جایگزینی وضع
filler personnel
افراد جایگزینی
replacement cost
هزینه جایگزینی
loss replacement
جایگزینی تلفات و ضایعات
bulk replacement storage
سهمیه کل جایگزینی درصحنه عملیات
replacement factor
ضریب جایگزینی پرسنل ووسایل
search and replace
جستجوی کلمه پرداز و تابع جایگزینی مربوط به فایل کامل یا متن
prints
تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
printed
تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
print
تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
derivation graph
ساختار پایگاه داده سراسری که حاوی اطلاعات قوانین و مسیر هایی برای یافتن داده است
continuous beam
تیر چند دهانه تیر سراسری
zero supperssion
موقوف کردن صفرها جایگزینی صفرهای ماقبل یک عدد با جای خالی به طوریکه صفرها در موقعیت چاپ عددفاهر نشوند
exhaustable resources
منابع پایان پذیر منابع طبیعی که میزان عرضه انها ثابت بوده و قابل جایگزینی نمیباشدمانند نفت سنگ اهن
systems analysis
1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
researching
جستجو
right of search
حق جستجو
queried
جستجو
probes
جستجو
quest
جستجو
queries
جستجو
investigation
جستجو
investigations
جستجو
probed
جستجو
query
جستجو
querying
جستجو
researches
جستجو
quests
جستجو
searchingly
جستجو
database
جستجو
searches
جستجو
databases
جستجو
research
جستجو
searched
جستجو
researched
جستجو
search
جستجو
hunted
جستجو
prowling
جستجو
rummaging
جستجو
rummages
جستجو
rummaged
جستجو
prowls
جستجو
inquisition
جستجو
inquisitions
جستجو
look up
جستجو
rummage
جستجو
hunts
جستجو
hunt
جستجو
prowled
جستجو
seek
جستجو
probe
جستجو
on the lurk
در جستجو
seeking
جستجو
seeks
جستجو
prowl
جستجو
seach
جستجو کردن
search key
کلید جستجو
to scratch about
جستجو کردن
searches
جستجو کردن
searching time
زمان جستجو
hunt out
با جستجو یافتن
to smell about
جستجو کردن
hunt up
جستجو کردن
searchless
بدون جستجو
snook
جستجو کردن
disquisition
تحقیق جستجو
corrective maintenance
عمل جستجو
to hunt up
جستجو کردن
search string
رشته جستجو
to feel after any thing
جستجو کردن
mouser
جستجو کننده
search memory
حافظه جستجو
searchable
قابل جستجو
searcher
جستجو کننده
searchers
جستجو کننده
search cycle
چرخه جستجو
searchingly
جستجو کردن
seeker
جستجو کننده
quester
جستجو کننده
ransack
جستجو کردن
ransacked
جستجو کردن
seeks
جستجو کردن
seed
جستجو کردن
to rummage
جستجو کردن
seeking
جستجو کردن
surveillance
جستجو کردن
to browse through
جستجو کردن
hunt after
جستجو کردن
search results
نتایج جستجو
mouse
جستجو کردن
mouses
جستجو کردن
ransacking
جستجو کردن
seek
جستجو کردن
to search after
جستجو کردن
seeds
جستجو کردن
scour
جستجو کردن
searched
جستجو کردن
search
جستجو کردن
search result
نتیجه جستجو
ransacks
جستجو کردن
hunt for
جستجو کردن
scoured
جستجو کردن
scours
جستجو کردن
elimination
در حین جستجو
track down
<idiom>
جستجو کردن
to search
جستجو کردن
tracer
طراح جستجو کننده
search results
نتیجه های جستجو
to grub
جستجو کردن
[برای]
to prospect
[for]
جستجو کردن
[برای]
to sift through something
با زیر و رو جستجو کردن
tracers
طراح جستجو کننده
to grub about
جستجو کردن
[برای]
total search result
مجموع نتیجه جستجو
average seek time
مدت متوسط جستجو
HTTPD
تصدیق و جستجو باشد
had searched
اگر جستجو میکردید
snooker
بوکش جستجو کننده
seek
جستجو برای یافتن
seeking
جستجو برای یافتن
seeks
جستجو برای یافتن
wild goose chase
<idiom>
ناامیدانه جستجو کردن
to hunt out
جستجو کردن ویافتن
to make r. after something
چیزی را جستجو کردن
exhaustive search
جستجو هر رکورد در پایگاه
fibonacci search
جستجو فیبو ناجی
go through
<idiom>
جستجو وکنکاش کردن
to search
گشتن
[جستجو کردن]
traceable
جستجو کردنی یافتنی
grub
زمین کندن جستجو کردن
search
جستجو برای یک موضوع داده
grubs
زمین کندن جستجو کردن
grubbed
زمین کندن جستجو کردن
occultist
جستجو کننده علوم پوشیده
searches
جستجو برای یک موضوع داده
searchingly
جستجو برای یک موضوع داده
search and clear
جستجو و پاک کردن دشمن
searched
جستجو برای یک موضوع داده
They searched the whole town .
تمام شهر را گشتند ( جستجو کردند )
to dig up
با به هم زدن
[جستجو کردن]
از خاک در آوردن
inscrutably
چنانکه نتوان جستجو کردیا دریافت
to seek somebody out
جستجو برای پیدا کردن کسی
omission factor
تعداد متنهای مربوطه که در یک جستجو گم شدند
to seek a remedy for something
چاره یا درمان برای چیزی جستجو کردن
browse
جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون مجوز
match
جستجو در پایگاه داده برای اطلاع مشابه
matches
جستجو در پایگاه داده برای اطلاع مشابه
browses
جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون مجوز
browsed
جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون مجوز
scavenging
جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون اجازه
head-hunting
<idiom>
جستجو کردن برای یافتن شخصی شایسته ولایق
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com