Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
chitin
جسم استخوانی درپوشش بعضی جانوران
Other Matches
awn
الت مذکر بعضی از جانوران خزنده و کرمها
colony
گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند
[زیست شناسی]
teleost
ماهی استخوانی وابسته به ماهی استخوانی
osseous
استخوانی
bony
استخوانی
tubercular osteomyelitis
سل استخوانی
chitinous
استخوانی
bonier
استخوانی تر
carpal age
سن استخوانی
skeletal age
سن استخوانی
boney
استخوانی
ossification
استخوانی شدن
ossifying
استخوانی کردن
bone conduction
رسانش استخوانی
bone glue
سریشم استخوانی
osteomyelitis
کورک استخوانی
scutum
پوسته استخوانی
osteoplasty
پیوند استخوانی
osteophyte
بر امدگی استخوانی
bone oil
روغن استخوانی
rickets
نرم استخوانی
odontolite
فیروزه استخوانی
ossifying
استخوانی شدن
ossify
استخوانی کردن
ossify
استخوانی شدن
ossifies
استخوانی کردن
ossifies
استخوانی شدن
ossified
استخوانی کردن
ossified
استخوانی شدن
calluses
پینه استخوانی گیاه
osteoid
استخوان مانند استخوانی
osteocranium
قسمت استخوانی جمجمه
callus
پینه استخوانی گیاه
obtected
دارای پوشش استخوانی
osteopathy
انواع امراض استخوانی
orthopaedics
اصلاح و ترمیم عیوب استخوانی
hunger osteopathy
بیماری استخوانی ناشی از گرسنگی
tympanic bone
استخوانی که پرده صماخ رانگه میدارد
orthopedics
اصلاح و ترمیم عیوب استخوانی استخوانپزشکی
divers
بعضی
cretain
بعضی
several
بعضی
some
بعضی
frequently
[quite often]
<adv.>
بعضی ازاوقات
allegedly
بنابگفتهء بعضی
alleged
بنابگفتهء بعضی
sometimes
بعضی مواقع
sometimes
بعضی اوقات
occasionally
<adv.>
بعضی ازاوقات
once in a while
<adv.>
بعضی ازاوقات
piezoelectric
ارتباط در بعضی موادکریستالی
Some children are afraid of the dark.
بعضی بچه ها از تاریکی می ترسند.
cutin
پوشش خارجی بعضی گیاهان
bell-conopy
[سقف بعضی از ناقوسها با سنتوری]
hookup
تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
nurse a grudge
<idiom>
احساس تنفر از بعضی مردم را داشتن
megaspore
هاگدان بزرگ وغیرجنسی بعضی سرخسها
proconsul
افسر دارای بعضی اختیارات کنسولی
goat antelope
نوعی بز که از بعضی جهات شبیه بز کوهی است
zonate
واقع بروی یک خط مانند بعضی ازهاگهای چندتایی
stenosis
تنگ شدن یا انقباض بعضی از مجراهای بدن
bote
حق مستاجر به برداشتن چوب برای بعضی مصارف
draft mode
چاپ با کیفیت پایین روی بعضی چاپگرها
index number
مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص
hyposensitize
کم شدن حساسیت نسبت به بعضی مواد موجدحساسیت
vanish
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanished
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanishing
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanishes
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
faunology
جانوران
... however sometimes it just can't be helped.
... اما بعضی وقتها واقعا کاریش نمی شه کرد.
myelin sheath
ماده سفید چربی که غلاف بعضی اعصاب رامیپوشاند
faunae
مربوط به جانوران
faunis
الهه جانوران
faunistic
وابسته به جانوران
acephali
جانوران بیسر
menageries
نمایشگاه جانوران
vermin
جانوران موذی
lights
ریه جانوران
halobiont
جانوران اب شور
herbivora
جانوران علفخوار
implacentalia
جانوران بی جفت
invertebrata
جانوران بی مهره
menagerie
نمایشگاه جانوران
kits
بچه جانوران
kit
بچه جانوران
zooplankton
جانوران شناور
animality
زندگی جانوران
animal kingdom
جهان جانوران
animalist
پیکرنمای جانوران
animals kingdom
جهان جانوران
arachnida
جانوران عنکبوتی
bimana
جانوران دودست
zoodvnamics
فیزیولوژی جانوران
occasional
وابسته به فرصت یا موقعیت مربوط به بعضی از مواقع یاگاه و بیگاه
neural net
مدل ریاضی بعضی پدیده هاکه رفتار عصبی دارند
cabin blower
در بعضی هواپیماهاکوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
tuning pipe
نای مخصوص کوک ومیزان کردن بعضی الات موسیقی
filter
چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
filters
چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
zone ride
کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
neontology
بررسی جانوران مانده
underbody
پایین تنه جانوران
terrarium
نمایشگاه جانوران خشکی
zooid
جانورسان شبیه جانوران
zootaxy
طبقه بندی جانوران
verminous
پر از حشرات یا جانوران موذی
pachyder mata
جانوران پوست کلفت
clawing
سرپنجه جانوران ناخن
claws
سرپنجه جانوران ناخن
oestrum
شهوت ومستی جانوران
wild beasts
جانوران وحشی وحوش
pincer
عضو گازانبری جانوران
animal husband
پرورش جانوران اهلی
instincts
هوش طبیعی جانوران
arthropoda
جانوران مفصل دار
articulata
جانوران حلقه دار
instinct
هوش طبیعی جانوران
to water
[horses, cattle, etc.]
آب دادن
[به جانوران بومی]
biosystematic
رده بندی جانوران
claw
سرپنجه جانوران ناخن
clawed
سرپنجه جانوران ناخن
king of beasts
پادشان جانوران :شیر
White Papers
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
White Paper
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
autoharp
سنتوری که در ان بعضی ازسیمها را خفه میکنند تاسیمهای ازاد صدا کنند
seafood
غذاهای مرکب از جانوران دریایی
vivarium
جای نگاهداری جانوران زمینی
epizootic
منتشر شونده درمیان جانوران
aquarium
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
aquaria
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
microorganism
جانوران کوچک ومیکروسکپی ریزجاندار
gamekeepers
متصدی جانوران شکاری قرقچی
To kI'll animals for food .
جانوران را برای غذا کشتن
zoometry
اندازه گیری اندامهای جانوران
gamekeeper
متصدی جانوران شکاری قرقچی
microorganisms
جانوران کوچک ومیکروسکپی ریزجاندار
somite
حلقه یابند بدن جانوران
weasels
جانوران پستاندار شبیه راسو
aquariums
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
limnologist
زیست شناس جانوران اب شیرین
achordata
جانوران فاقد ستون فقرات
lorica
پوسته سخت حافظ جانوران
animalcular
وابسته به جانوران ذره بینی
weasel
جانوران پستاندار شبیه راسو
diaeresis
دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
dieresis
دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
incestuous
وابسته به جفت گیری جانوران از یک جنس
fauna
کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان
zootechnics
فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
zootechny
روش تربیت و رام کردن جانوران
zootechny
فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
humane killer
تپانچه ویژه برای بی زجرکشتن جانوران
zootechnics
روش تربیت ورام کردن جانوران
rodenticide
دارو یا عامل کشنده جانوران جونده
deadfall
دامی که جانوران بزرگ دران زیراوارمیمانند
verminate
تولید حشرات یا جانوران موذی کردن
polyzoic
مرکب از شبه جانوران بسیار پرزیوگانی
polyphagous
تغذیه کننده برگیاهان یا جانوران متعدد
foot and mouth
یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
zoography
علم توصیف جانوران وخوی انان
foraminifer
جنسی از جانوران ریز ریشه پای
rule of reason
تفسیر کردن قانون به طورغیر عادلانه به منظور حفظ بعضی انحصارات غیر قانونی
crown colony
بعضی از کلنیهای ممالک مشترک المنافع انگلیس که مقام سلطنت بر انها نظارت دارد
microspacing
خصوصیت بعضی چاپگرها که به انها امکان میدهد تا درفاصلههای بسیار کوچکی حرکت کنند
inbreed
پرورش دادن از جانوران هم تیره تخم کشیدن
lethal chamber
اطاق ویژه برای راحت کشتن جانوران
chine
مهره استخوان پشت جانوران گوشت مازه
herd book
نژادنامه برخی جانوران همچون گاو وخوک
pinfold
جانوران ولگرد درتوقیف گاه نگاه داشتن
outbreed
جفت گیری کردن انواع مختلف جانوران
Are animals able to think ?
آیا جانوران قادربه فکر کردن هستند ؟
Aborigines
سکنه اولیه یک کشور جانوران و گیاهان بومی
pond life
جانوران بی مهره
[که دراستخرها و حوض ها زیست می کنند.]
sea fire
شب تابی دریا دراثر جانوران شب تاب وغیره
antibiotic
مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
antibiotics
مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
Brits
جانوران ریز دریایی که خوراک نهنگ و ماهیان بزرگاند
hard roe
أشپل
[تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی]
[ماهیگیری]
aquariums
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
oestrual
در باب موقعی گفته میشود که جانوران فحل ایند
aquarium
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
hard roe
اشبل
[تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی]
[ماهیگیری]
roe
اشبل
[تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی]
[ماهیگیری]
roe
أشپل
[تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی]
[ماهیگیری]
drag net
توریادامی که روی زمین بکشندکه همه جانوران رایکجابگیرد
omnivora
جانوران همه چیزخوار مانند خوک و اسب ابی
aquaria
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
Brit
جانوران ریز دریایی که خوراک نهنگ و ماهیان بزرگاند
zootechnician
کارشناس تربیت حیوانات ویژه گر اهلی کردن جانوران
field alterable control element
یک تراشه که در بعضی سیستمها بکار می رود و به استفاده کننده اجازه میدهدتا ریز برنامه نویسی کند
silver thread
نخ های زربفت یا نقره ای
[این نوع نخ در بعضی قالیچه ها جهت تزئین در بافت فرش بکار می رود.]
lanugo
کرکی که در روی جنین انسان و برخی جانوران دیده میشود
heteromorphic
جور بجور شونده دارای شکلهای گوناگون جانوران دگردیس
inbreeding
تخم کشی از جانوران هم تیره تولید و تناسل در میان هم نژادها
declaratory statute
هدف ازتصویب این نوع قانون برطرف کردن شک و تردیدی است که در مورد بعضی قوانین بروز میکند
compressor bleed air
هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
zoophyte
انواع جانوران مهره داری که رشد انها شبیه گیاه میباشد
labyrinthodon
سنگواره یکی از جانوران دوزیست بزرگ که دندانهای پیچ درپیچ دارد
galantine
خوراک سرد گوشت گوساله وجوجه و دیگر جانوران که استخوان ان را در اورده باشند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com