Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
ecbolic
جنین انداز
Other Matches
average propensity to save
میل متوسط به پس انداز نسبتی از درامد که به پس انداز اختصاص می یابد
saving institutions
موسسات پس انداز شرکتهای پس انداز
aborticide
دوای جنین کش دوای سقط جنین
deflection board
طرح تیر خمپاره انداز میز تصحیح سمت خمپاره انداز
mortar report
گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
unintended saving
پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
mid wicket
توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
germ
جنین
germs
جنین
fetus
جنین
embryo
جنین
embryos
جنین
foetuses
جنین
fetuses
جنین
foetus
جنین
afterbirth
جنین
chrysalis
جنین
chrysalises
جنین
wheatgerm
جنین گندم
mola
جنین کاذب
foaticide
جنین کشی
feticide
کشتن جنین
abortive foatus
جنین ساقط
feticide
سقط جنین
embryogen
پیدایش جنین
foetation
تشکیل جنین
foaticide
سقط جنین
abortion
سقط جنین
to have a miscarriage
جنین افگندن
secundine
جفت جنین
fetal
وابسته به جنین
implacental
بی جفت جنین
abortment
سقط جنین
aborticide
جنین کشی
embryogeny
تشکیل جنین
blood money of an unborn child
دیه جنین
foeticide
جنین کشی
abortion
اسقاط جنین
miscarriages
سقط جنین
foeticide
اسقاط جنین
abortions
سقط جنین
miscarriage
سقط جنین
abortions
اسقاط جنین
aborsement
سقط جنین
embryogeny
پیدایش جنین
miscarried
جنین ساقط
embryogen
تشکیل جنین
placenta
جفت جنین مشیمه
placental
وابسته به جفت جنین
abortive foetus
جنین سقط شده
malposition
حالت غیرطبیعی جنین
mesoblast
میان پوست جنین
aplacental
فاقد جفت جنین
chorion
مشیمه خارجی جنین
abortionists
سقط جنین کننده
abortive medicines
ادویه مسقط جنین
malposition
جابجا شدگی جنین
placentas
جفت جنین مشیمه
abortionist
سقط جنین کننده
chorion
پرده بیرونی جنین
embryotomy
تشریح جنین درزهدان
hypoblast
غشاء داخلی جنین
miscarriage
سقط جنین غیر عمدی
mesoblast
لایه جرثومه میانی جنین
miscarriages
سقط جنین غیر عمدی
placentation
پیوستگی جفت جنین بدیوارزهدان
embryos
جنین کمتر از هشت هفته
embryo
جنین کمتر از هشت هفته
eventration
جنین بی شکم یابی روده
yolk sac
کیسه زرده دورتادور جنین
amnion
مشیمه پردهء دور جنین
by con.
مفهوم مخالف ان جنین میشود
embryoctony
ازمیان بردن یافاسدکردن جنین درزهدان
blasetocyst
جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
fetuses
جنین بیش از هشت هفته حمل
foetuses
جنین بیش از هشت هفته حمل
foetus
جنین بیش از هشت هفته حمل
abortionists
کسی که موجب سقط جنین میشود
conception
لقاح تخم وشروع رشد جنین
abortionist
کسی که موجب سقط جنین میشود
conceptions
لقاح تخم وشروع رشد جنین
teratology
مبحث شناسایی جنین ناقص الخلقه
germinal area
قسمتی از پلاستودرم که جنین اصلی مهره داران را تشکیل میدهد
germ layer
یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
metencephalon
قسمتی از مغز جنین که سازنده مخچه وبصل النخاع است
avianize
ضعیف کردن ویروس بعلت کشت مکرر در جنین جوجه
lanugo
کرکی که در روی جنین انسان و برخی جانوران دیده میشود
thrift
پس انداز
forehanded
پس انداز کن
aggregate saving
پس انداز کل
savings
پس انداز
saving
پس انداز
saver
پس انداز کن
ex ante saving
پس انداز
ex post saving
پس انداز
deposits
پس انداز
irrigator
اب انداز
deposit
پس انداز
stillbirths
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillborn
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirth
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
crapshooter
طاس انداز
road hole
دست انداز
feller
درخت انداز
discobolus
دایره انداز
fire teazer
اتش انداز
firer
سوخت انداز
ejector
بیرون انداز
bumpiness
دست انداز
dissaving
پس انداز منفی
buttonhook
دکمه انداز
cannoneer
توپ انداز
compulsory saving
پس انداز اجباری
forced saving
پس انداز اجباری
fire teazer
سوخت انداز
salt away
<idiom>
پس انداز کردن
mouth-watering
دهان آب انداز
unsaved
پس انداز نشده
torpedo tube
اژدر انداز
to lay up
پس انداز کردن
to lay aside
پس انداز کردن
thrift institutions
موسسات پس انداز
theory of saving
نظریه پس انداز
the t.
صاعقه انداز
stoker
سوخت انداز
springer
کمند انداز
splitter
نفاق انداز
spearman
نیزه انداز
savings bank
صندوق پس انداز
save money
پس انداز کردن
bumpy
<adj.>
پر دست انداز
view
چشم انداز
trustee savings bank
صندوق پس انداز
penny bank
صندوق پس انداز
provident bank
صندوق پس انداز
savings bank
صندوق پس انداز
rough
<adj.>
پر دست انداز
savings account
حساب پس انداز
saving ratio
نسبت پس انداز
saving motive
انگیزه پس انداز
national saving
پس انداز ملی
mobilization of savings
تجهیز پس انداز
mobilization of savings
بسیج پس انداز
missile man
موشک انداز
missile launcher
موشک انداز
line starter
راه انداز خط
jaculator
نیزه انداز
jack ketch
طناب انداز
intriguer
پشت هم انداز
intriguant
پشت هم انداز
intrigant
پشت هم انداز
initiator terminator
راه انداز
howitzer
خمپاره انداز
hand rail
دست انداز
grenadier
نارنجک انداز
footcloth
پای انداز
foot cloth
پای انداز
negative saving
پس انداز منفی
net saving
پس انداز خالص
saving function
تابع پس انداز
saving equation
معادله پس انداز
saving bank
بانک پس انداز
saving account
حساب پس انداز
reverberative
طنین انداز
retardant
عقب انداز
releaser
راه انداز
saving rate
نرخ پس انداز
rate of saving
نرخ پس انداز
propensity to save
گرایش به پس انداز
procrastinator
تعویق انداز
private saving
پس انداز خصوصی
postponer
تاخیر انداز
personal saving
پس انداز شخصی
permanent saving
پس انداز دائمی
paysage
چشم انداز
paradox of thrift
تناقض پس انداز
fluter
چین انداز
firemen
سوخت انداز
bumpier
پر از دست انداز
starters
راه انداز
landscapes
چشم انداز
starter
راه انداز
trappers
تله انداز
trapper
تله انداز
overlooks
چشم انداز
overlooking
چشم انداز
landscaping
چشم انداز
overlook
چشم انداز
shovels
خاک انداز
shovelling
خاک انداز
bumpiest
پر از دست انداز
bumpy
پر از دست انداز
saves
پس انداز کردن
fireman
سوخت انداز
lookouts
چشم انداز
lookout
چشم انداز
thundering
صاعقه انداز
bowlers
توپ انداز
bowler
توپ انداز
rocket launchers
موشک انداز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com