Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 118 (7 milliseconds)
English
Persian
echidna
جوجه تیغی استرالیا خارپشت بیدندان
Other Matches
porcupines
جوجه تیغی خارپشت کوهی
porcupine
جوجه تیغی خارپشت کوهی
porcupine ant eater
جوجه تیغی استرالیا
porcupine ant eater
خارپشت بیدندان
hedgehogs
جوجه تیغی
hedgehog
جوجه تیغی
porcupinish
مانند جوجه تیغی
porcupiny
مانند جوجه تیغی
hedge hog
ارمجی جوجه تیغی
quills
تیغ جوجه تیغی قلم پر
quill
تیغ جوجه تیغی قلم پر
urchin
بچه شیطان جوجه تیغی
urchins
بچه شیطان جوجه تیغی
spines
تیغ یابرامدگیهای بدن موجوداتی مثل جوجه تیغی
spine
تیغ یابرامدگیهای بدن موجوداتی مثل جوجه تیغی
hedgehog
مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehogs
مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
broods
کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
brooded
کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
brood
کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
hedgehogs
خارپشت
hedge hog
خارپشت
hedgehog
خارپشت
Australia
استرالیا
blackfellow
بومی استرالیا
lory
طوطی استرالیا
first world
استرالیا زلاندنو وژاپن
down under
به سوی استرالیا و زلاندنو
waddy
: چماق بومیان استرالیا
silk oak
درخت الواری استرالیا
corroboree
رقص بومیهای استرالیا
silky oak
درخت الواری استرالیا
tasman series
مسابقههای اتومبیلرانی استرالیا
the common wealth of australia
ممالک مشترک المنافع استرالیا
acanthaid
تیغی
Hirsau style
[نوعی معماری به سبک رومی در آلمان و استرالیا]
platypus
پستاندار ابزی ومنقاردار و صدفخوار جنوب استرالیا
razorbill
پنگوئن منقار تیغی
nettle
انواع گزنه تیغی گزنده
nettles
انواع گزنه تیغی گزنده
thorny
تیغ تیغی خار مانند
thorniest
تیغ تیغی خار مانند
thornier
تیغ تیغی خار مانند
lyrebird
سه نوع مرغ شاخه نشین گنجشکی استرالیا ازجنس menura
prickling
احساس سوزن سوزنی یا تیغ تیغی
brooded
جوجه
brood
جوجه
bird
جوجه
broods
جوجه
birds
جوجه
cygnets
جوجه قو
squealer
جوجه
chick
جوجه
squab
جوجه
cygnet
جوجه قو
peachick
جوجه طاووس
budding poet
جوجه شاعر
flapper
جوجه اردک
turkey poult
جوجه بوقلمون
duckling
جوجه مرغابی
owlet
جوجه جغد
dovelet
جوجه کبوتر
eaglet
جوجه عقاب
falconet
جوجه باز
hatcher
جوجه گیر
chicken feed
غذای جوجه
hatch
جوجه گیر ی
hatched
جوجه گیر ی
hatches
جوجه گیر ی
cockerel
جوجه خروس
incubation
جوجه کشی
cockerels
جوجه خروس
chickens
جوجه مرغ
chicken
جوجه مرغ
ducklings
جوجه اردک
roosters
جوجه خروس
nestlings
جوجه اشیانه
rooster
جوجه خروس
duckling
جوجه اردک
nestling
جوجه اشیانه
gosling
جوجه غاز
goslings
جوجه غاز
poult
جوجه مرغ و بوقلمون
piper
جوجه کبوتر لوله کش
pipers
جوجه کبوتر لوله کش
polt
جوجه ماکیان وامثال ان
ugly duckling
<idiom>
جوجه اردک زشت
incubate
جوجه کشی کردن
hatcher
اسباب جوجه گیری
keet
جوجه مرغ شاخدار
incubating
جوجه کشی کردن
incubates
جوجه کشی کردن
incubated
جوجه کشی کردن
incubator
ماشین جوجه کشی
incubators
ماشین جوجه کشی
Don't count your chickens before they are hatched.
<proverb>
جوجه رو آخر پاییز می شمارند.
Don't count your chickens before they're hatched.
<proverb>
جوجه رو آخر پاییز می شمارند.
to hatch out
[egg]
بیرون آمدن جوجه
[از تخم]
Dont count your chickens before they are hatched.
جوجه ها راآخر پائیز می شمارند
hatchling
جوجه سراز تخم دراورده
hatch
تخم دادن جوجه بیرون امدن
Black sheep
جوجه اردک زشت
[اصطلاح روزمره]
broiler
بهم زننده جوجه یا پرنده کبابی
hatches
تخم دادن جوجه بیرون امدن
hatched
تخم دادن جوجه بیرون امدن
fledgling
جوجه تازه پر وبال دراورده نوچه
fledglings
جوجه تازه پر وبال دراورده نوچه
fledgeling
مرغ تازه پروبال دراورده جوجه
to d. a chinken
شکم جوجه راپیش از پختن پاک کردن
avianize
ضعیف کردن ویروس بعلت کشت مکرر در جنین جوجه
down
پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
chucked
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucks
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
egg tooth
نوک جوجه ازتخم درنیامده که با ان پوست تخم راشکسته بیرون میاید
chuck
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
pullet
جوجه مرغ یکساله و کمتر مرغ جوان
pullets
جوجه مرغ یکساله و کمتر مرغ جوان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com