English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
jumpiness حالت بیقراری حساسیت
Other Matches
the i [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
ataxy بیقراری
restlessness بیقراری
agitation بیقراری
the fidgets بیقراری
lubricous بیقراری
fidgetiness بیقراری
feverishness بیقراری
titubation بیقراری
unrest بیقراری
mutabilty بی ثباتی بیقراری
mutability بی ثباتی بیقراری
akathisia بیقراری حرکتی
hotch بیقراری کردن
malease ناراحتی بیقراری
malaise ناراحتی بیقراری
psychomotor agitation بیقراری روانی- حرکتی
restlessly از روی بی تابی یا بیقراری
dysphoria بیقراری احساس ملالت وکسالت
fussily ازروی بیقراری با اهمیت دادن بچیزهای جزئی
foreground سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
analogues ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analog سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
print کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
state of rest حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternated تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternates تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism حالت عوام یا مردم پست حالت توده
genitive حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
uart قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
marginal case حالت نهائی حالت حدی
cold forming حالت دهی در حالت سرد
spectrality حالت طیفی حالت شبحی
spectralness حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness حالت ناپایداری حالت بی بقایی
sensitivities حساسیت
sensitivity حساسیت
allergy حساسیت
susceptivity حساسیت
allergies حساسیت
sensitometer حساسیت
sensitiveness حساسیت
sinsitivity حساسیت
liking حساسیت
sensibilities حساسیت
sensibility حساسیت
frictions حساسیت
friction حساسیت
elasticity حساسیت
impressibility حساسیت
sensitivity میزان حساسیت
sensitivities میزان حساسیت
absolute sensitivity حساسیت مطلق
price elasticity حساسیت قیمت
allergic وابسته به حساسیت
hyperaesthesia ازدیاد حساسیت
allergic دارای حساسیت به
measuring sensitivity حساسیت سنجش
coefficient of elasticity ضریب حساسیت
keenness ذکاوت حساسیت
dynamic sensitivity حساسیت دینامیک
stress testing تست حساسیت
static sensitivity حساسیت استاتیک
impassibility عدم حساسیت
sentience حساسیت جسمانی
sensitivity training حساسیت اموزی
sensitive دارای حساسیت
luminous sensitivity حساسیت نوری
light sensitive با حساسیت نوری
sensitivity ratio نسبت حساسیت
allergy حساسیت [پزشکی]
responsively با تاثر یا حساسیت
hyposensitize عدم حساسیت
increase in sensitivity افزایش حساسیت
coloring sensitive حساسیت رنگ
photosensitivity حساسیت به نور
protopathic sensitivity حساسیت ابتدایی
inelasticity عدم حساسیت
desensitization حساسیت زدایی
hyperesthesia ازدیاد حساسیت
hyperesthesia فزونی حساسیت
hypersensitivity حساسیت شدید
terminal sensitivity حد بیشینه حساسیت
differential sensitivity حساسیت افتراقی
allergic rhinitis [med.] حساسیت فصلی [پزشکی]
sensibility to praise حساسیت نسبت به ستایش
hyperirritable دارای حساسیت شدید
pollenosis [med.] حساسیت فصلی [پزشکی]
allergies حساسیت نسبت بچیزی
sensitivity training group گروه حساسیت اموزی
intermediate frequency sensitivity حساسیت فرکانس میانی
allergy حساسیت نسبت بچیزی
mouses مقابل حساسیت Mouse
t group گروه حساسیت اموزی
dynamic luminous sensitivity حساسیت نوری دینامیک
measuring sensitivity حساسیت اندازه گیری
anti-histamines داروی ضد حساسیت یا آلرژی
antihistamines داروی ضد حساسیت یا آلرژی
gravimeter حساسیت سنج وزن
anti-histamine داروی ضد حساسیت یا آلرژی
static luminous sensitivity حساسیت نوری استاتیک
systematic desensitization حساسیت زدایی منظم
exquisiteness حساسیت نازکی طبع
neurasthenia سر درد و حساسیت بی مورد
hayfever [med.] حساسیت فصلی [پزشکی]
k tungsten sensitivity حساسیت تنگستن در 4582کلوین
somesthesis حساسیت به حسهای بدنی
mouse مقابل حساسیت Mouse
pollinosis [med.] حساسیت فصلی [پزشکی]
hay fever [med.] حساسیت فصلی [پزشکی]
spectral sensitivity characteristic مشخصه حساسیت مرئی
current sensitivity of a crystal rectifi حساسیت یکسوکننده بلورین
thermotropism حساسیت نسبت به گرما
coarse mine نوعی مین دریایی با حساسیت کم
atmosphere related syndrome [ARS] حساسیت به تغییرات هوا [پزشکی]
diathesis تمایل یا حساسیت نسبت به چیزی
notche sensitivity index ضریب حساسیت در مقابل شیار
meteoropathy حساسیت به تغییرات هوا [پزشکی]
hyperesthesia حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
photosensitive دارای حساسیت نسبت به نور
allergy حساسیت نسبت به چیزی [پزشکی]
color blind فاقد حساسیت نسبت برنگ
look زمان حساسیت مدار مین
actinautographic دارای حساسیت در مقابل نور
esthesia فرفیت احساس و ادراک حساسیت
allergen مادهای که باعث حساسیت میشود
acroesthesia افزایش حساسیت اعضای انتهایی
looked زمان حساسیت مدار مین
photosensitize نسبت بنور حساسیت پیداکردن
looks زمان حساسیت مدار مین
sensitometry اندازه گیری حساسیت چشم
hyperirritability حساسیت واستعداد تحریک فوق العاده
tinged with cnvy حساسیت امیز توام بارشک یاحسادت
tone-deaf فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
photosensitize بوسیله نور به چیزی حساسیت دادن
tone deaf فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
sensitivity analysis تحلیل حساسیت در برنامه ریزی خطی
crude حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
hypersensitive دارای حساسیت فوق العاده خیلی حساس
mantoux test ازمایش درجه حساسیت شخص نسبت به میکرب سل
stenotopic دارای حساسیت اندک نسبت به تغییر محیط
hyposensitize کم شدن حساسیت نسبت به بعضی مواد موجدحساسیت
class conscious دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
class-conscious دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
class-consciousness دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
case sensitive search جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
real mode حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
look زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
looks زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
looked زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
adaptation توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
adaptations توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
universal قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
antihistamine موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
hyperalgesis حساسیت زیاد نسبت به درد درد بسیار سخت
anti servo tab بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
forward seat حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
postured حالت
posturing حالت
pyreticosis حالت تب
moods حالت
posture حالت
line condition حالت خط
stances حالت
stance حالت
makes حالت
phase حالت
estates حالت
estate حالت
predicament حالت
predicaments حالت
mood حالت
queasiness حالت قی
fettle حالت
if حالت
phased حالت
make حالت
phases حالت
postures حالت
self حالت
glass eyed بی حالت
idiocrasy حالت
states حالت
temper حالت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com