Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English
Persian
coloration
حالت رنگ پذیری
colouration
حالت رنگ پذیری
Search result with all words
fantod
حالت تحریک پذیری
lanolin
لانولین
[ماده چربی موجود در سطح الیاف پشم که در صورت شسته نشدن حالت انعطاف پذیری و درخشندگی به فرش های پشمی می بخشد.]
Other Matches
the i
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
cold working
شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
analogues
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
square
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
plebeianism
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternates
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternate
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
uart
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
transitoriness
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectralness
حالت طیفی حالت شبحی
cold forming
حالت دهی در حالت سرد
marginal case
حالت نهائی حالت حدی
spectrality
حالت طیفی حالت شبحی
crude
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
water absorption
آب پذیری
pliability
خم پذیری
deliquescence
نم پذیری
bass response
بم پذیری
combinability
ترکیب پذیری
c
برق پذیری
belongingness
تعلق پذیری
consolute
اختلاط پذیری
contractility
انقباض پذیری
b h cure
خم مغناطیس پذیری
availablity
دسترس پذیری
autia
هنجار پذیری
associativity
شرکت پذیری
applicability
کاربرد پذیری
applicability
کاربست پذیری
conceivability
امکان پذیری
computability
شماره پذیری
capacitance
برق پذیری
comention
هنجار پذیری
commutability
تبدیل پذیری
commutability
تخفیف پذیری
communicability
ارتباط پذیری
extensibility
گسترش پذیری
commutativity
جابجایی پذیری
versatility
تطبیق پذیری
compressibility
تراکم پذیری
compressibility factor
تراکم پذیری
gas deviation factor
تراکم پذیری
supercompressibility factor
تراکم پذیری
chromaticity
رنگ پذیری
acclimation
بوم پذیری
vulnerability
اسیب پذیری
adaptability
وفق پذیری
adaptability
انطباق پذیری
adaptability
سازش پذیری
sociability
معاشرت پذیری
sociability
جامعه پذیری
variability
تغییر پذیری
westernization
غرب پذیری
verifiability
اثبات پذیری
cleavage
شکافت پذیری
cleavages
شکافت پذیری
transmissivity
فرافرست پذیری
submission
سلطه پذیری
transitivity
سرایت پذیری
transitivity
انتقال پذیری
imprinting
نقش پذیری
irritability
تحریک پذیری
tenability
دفاع پذیری
accident proneness
سانحه پذیری
acclimation
اقلیم پذیری
acclimatization
اقلیم پذیری
acclimatization
بوم پذیری
acculturation
فرهنگ پذیری
additivity
جمع پذیری
addressability
نشانی پذیری
affectability
انفعال پذیری
absorbency
جذب پذیری
passivity
کنش پذیری
liquidity
تسویه پذیری
liquidity
ابگون پذیری
tangib
لمس پذیری
suspensive
اندروا پذیری
suggestibility
تلقین پذیری
submissiveness
سلطه پذیری
abradability
سایش پذیری
absorbability
دراشام پذیری
affectivity
هیجان پذیری
contractivity
انقباض پذیری
inflammability
اشتعال پذیری
miscibility
امتزاج پذیری
modifiability
تغییر پذیری
movableness
جنبش پذیری
mutability
تغییر پذیری
mutabilty
تغییر پذیری
negotiability
انتقال پذیری
transferability
انتقال پذیری
ponderability
سنجش پذیری
polarizability
قطبش پذیری
observability
مشاهده پذیری
pliancy
انحناء پذیری
mensurability
پیمایش پذیری
maintainability
نگهداشت پذیری
infusibility
گداز نا پذیری
insatiability
سیری نا پذیری
reconcilability
اصلاح پذیری
intolerableness
تحمل نا پذیری
reactivity
واکنش پذیری
justifiability
توجیه پذیری
lability
تغییر پذیری
livability
زیست پذیری
magnetic susceptibility
مغناطیس پذیری
magnetization
مغناطیس پذیری
magnetization curve
خم مغناطیس پذیری
pliability
خمش پذیری
opposability
مقابله پذیری
permeability
تراوش پذیری
permeability curve
خم مغناطیس پذیری
permeability curve
خم نفوذ پذیری
permeance
نفوذ پذیری
persuasibility
ترغیب پذیری
perviousness
تراوش پذیری
pi accepting
قدرت پی پذیری
plasticity
اندام پذیری
plasticity
شکل پذیری
plasticity
قالب پذیری
permeability
نفوذ پذیری
permeability
نشت پذیری
plastisity
اندام پذیری
paramagnetic susceptibility
پارامغناطیس پذیری
pardonableness
امرزش پذیری
passibility
تالم پذیری
penetrability
نفوذ پذیری
penetrance
نفوذ پذیری
perceptibility
ادراک پذیری
perfectibility
کمال پذیری
perishableness
فنا پذیری
perishableness
فساد پذیری
plasticity
انعطاف پذیری
inexhaustibility
پایان نا پذیری
corrigibility
اصلاح پذیری
ductility
مفتول پذیری
serviceability
تعمیر پذیری
educability
اموزش پذیری
separability
تفکیک پذیری
emotionality
تهییج پذیری
self acceptance
خویشتن پذیری
selectivity
گزینش پذیری
excitability
تحریک پذیری
expandability
بسط پذیری
ductility
شکل پذیری
docility
تعلیم پذیری
solubility
انحلال پذیری
curability
علاج پذیری
decidability
تصمیم پذیری
decomposability
انحلال پذیری
defeasibility
الغاء پذیری
dependability
توکل پذیری
deviation factor
تراکم پذیری
dilatability
انبساط پذیری
discriminability
افتراق پذیری
distributivity
توزیع پذیری
divisibility
بخش پذیری
expansiveness
انبساط پذیری
extenibility
کشش پذیری
removability
عزل پذیری
hereditability
وراثت پذیری
reflexivity
انعکاس پذیری
reflexivity
بازتاب پذیری
reflexibility
انعکاس پذیری
reflectivity
بازتاب پذیری
reflectability
بازتاب پذیری
improvability
بهبود پذیری
impressionability
تاثیر پذیری
incontrovertibility
بحث نا پذیری
indefeasibility
فسخ نا پذیری
reversibility
بازگشت پذیری
reversibility
برگشت پذیری
extensibility
توسعه پذیری
fabllibility
لغزش پذیری
fatigueability
خستگی پذیری
feasibilty
امکان پذیری
finitude
پایان پذیری
flammability
اشتعال پذیری
flexibtlity
انعطاف پذیری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com