English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (12 milliseconds)
English Persian
logical state حالت یک منطقی
Search result with all words
bomb یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bombed یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bombed out یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bombs یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
voter عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
voters عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
logical 0 state حالت صفر منطقی
Other Matches
the i [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
conditional شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
material implication شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
material consequence شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
material conditional شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
implies شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
implication شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
paged address مدار منطقی الکترونیک که ترجمه بین آدرس منطقی مربوطه به صفحه کاغذ و آدرس واقعی فیزیکی که مراجعه شده است را بر عهده دارد
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
foreground سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
analogue ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogues ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
squares تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
printed کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternates تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternate تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
programmable logic array ارایه منطقی برنامه پذیر ارایه منطقی برنامه ریزی
plasticity حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive حالت مالکیت حالت مضاف الیه
uart قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectralness حالت طیفی حالت شبحی
marginal case حالت نهائی حالت حدی
spectrality حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness حالت ناپایداری حالت بی بقایی
cold forming حالت دهی در حالت سرد
crude حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
not نه منطقی
logical منطقی
dialectic منطقی
dialectical منطقی
dialectician منطقی
argumentive منطقی
argumentative منطقی
logistic منطقی
reasonable منطقی
rational منطقی
intralogical منطقی
logical trace رد منطقی
logic منطقی
logical representation نمایش منطقی
logical operations عملیات منطقی
logic switch گزینه منطقی
logic product حاصلضرب منطقی
logical operator عملگر منطقی
logical record رکورد منطقی
logical difference تفاضل منطقی
logical record مدرک منطقی
logical reasoning استدلال منطقی
logic sum مجموع منطقی
logical product رکورد منطقی
logic symbol نماد منطقی
logic symbol علامت منطقی
logical connector رابط منطقی
logical instruction دستورالعمل منطقی
logical decision تصمیم منطقی
logical design طرح منطقی
logical file فایل منطقی
logical file پرونده منطقی
logical design طراحی منطقی
logical fallacy سفسطه منطقی
logical expression مبین منطقی
logical not نقص منطقی
logical connective رابط منطقی
logic theory نظریه منطقی
logic unit واحد منطقی
logic variable متغیر منطقی
logical operation عملکرد منطقی
logical add جمع منطقی
logical cognition شناخت منطقی
logical operation عمل منطقی
logical comparison مقایسه منطقی
logical not نفی منطقی
logical drives گردانندههای منطقی
to stand to reason منطقی است
consequences نتیجه منطقی
consequence نتیجه منطقی
illogic غیر منطقی
unreasoning غیر منطقی
inconsecutive فاقدارتباط منطقی
inconsequent فاقدارتباط منطقی
stand to reason <idiom> منطقی بودن
ligical multiply ضرب منطقی
logical multiply ضرب منطقی
logic add جمع منطقی
logic analysis تحلیل منطقی
rational عقلانی منطقی
elench تکذیب منطقی
logical sum جمع منطقی
alu واحدحسابی- منطقی
consecution نتیجه منطقی
or یای منطقی
irrationally بطورغیر منطقی
and جمع منطقی
and ضرب منطقی
syntaxic thought اندیشه منطقی
syllogism قضیه منطقی
syllogism قیاس منطقی
logic array ارایه منطقی
logic board تخته منطقی
logic card کارت منطقی
logical error خطای منطقی
logic function تابع منطقی
logic board برد منطقی
logical function تابع منطقی
logic gate دروازه منطقی
logic gates گیتهای منطقی
logic instruction دستورالعمل منطقی
logic multiply ضرب منطقی
logic network شبکه منطقی
logic operation عمل منطقی
logic operator اپراتور منطقی
logic error خطای منطقی
logic circuit مدار منطقی
logic circuits مدارهای منطقی
logic design طرح منطقی
logic design طراحی منطقی
logic device دستگاه منطقی
logic diagram نمودار منطقی
logic element عنصر منطقی
logic probe کاوشگر منطقی
rational expectations انتظارات منطقی
prelogical پیش منطقی
postulate قیاس منطقی
postulation قیاس منطقی
logical value ارزش منطقی
logical value مقدار منطقی
logicality منطقی بودن
paralogism لغزش منطقی
nonsequitur غیر منطقی
rational numbers اعداد منطقی
non logical غیر منطقی
sorites تسلسل منطقی
postulated قیاس منطقی
logical unit واحد منطقی
postulates قیاس منطقی
logical symbol علامت منطقی
postulating قیاس منطقی
real mode حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
random logic design طرح منطقی تصادفی
nand نفی ضرب منطقی
lemma صغرای قیاس منطقی
integrate logic circuit مدار منطقی مجتمع
logic programming برنامه نویسی منطقی
elenctic مبنی برتکذیب منطقی
noetic ذهنی قیاس منطقی
logic shift تغییر مکان منطقی
irrationalize غیر منطقی کردن
logic analyzer تحلیل کننده منطقی
logical conjunction عطف منطقی [ریاضی]
not نفی منطقی نقیض
premisses فرض منطقی کردن
premised فرض منطقی کردن
premise فرض منطقی کردن
illogicality غیر منطقی بودن
logic designer طراح مدارهای منطقی
inconsequence فقدان ارتباط منطقی
thick <idiom> احمق ،غیر منطقی
hysteron proteron قلب غیر منطقی
rational numbers اعداد منطقی [ریاضی]
pars rationabilis قسمت منطقی و عقلایی
syllogize بشکل منطقی دراوردن
logic theorist نظریه پرداز منطقی
logical shift تغییر مکان منطقی
proposition مقصود قیاس منطقی
propositioned مقصود قیاس منطقی
inconsequential غیر منطقی نامربوط
majorpremise کبرای قضیه منطقی
matter of course بدیهی نتیجه منطقی
logical data design طرح داده منطقی
nor نفی جمع منطقی
rational producer تولید کننده منطقی
logical unit number شماره منطقی دستگاه
minor term صغرای قیاس منطقی
logical positivism اثبات گرایی منطقی
propositions مقصود قیاس منطقی
propositioning مقصود قیاس منطقی
legitimizes منطقی و معقول جلوه دادن
premise صغری وکبرای قیاس منطقی
premised صغری وکبرای قیاس منطقی
premisses صغری وکبرای قیاس منطقی
legitimised منطقی و معقول جلوه دادن
legitimises منطقی و معقول جلوه دادن
legitimising منطقی و معقول جلوه دادن
logical format قالب بندی یا فرمت منطقی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com