English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English Persian
skeleton crew حداقل خدمه یک وسیله یا جنگ افزار
Other Matches
crews خدمه جنگ افزار
crew member خدمه جنگ افزار
crewing خدمه جنگ افزار
crewed خدمه جنگ افزار
crew خدمه جنگ افزار
crew served weapon جنگ افزار خدمه دار
operator خدمه وسیله
operators خدمه وسیله
system هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
systems هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
trap وسیله , نرم افزار یا سخت افزار که چیزی مثل متغیر, خطا یا مقدار دریافت میکند
technical وسیله تکنیکی به کاربر برای شرح نحوه استفاده از نرم افزار یا سخت افزار یا علت عدم کارکردن آن
noncrew خدمه اضافی هواپیما یا وسیله
microcomputer کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
micro کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
micros کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
staged crews خدمه موجود در روی وسیله یا کشتی یا هواپیما
manned اماده به جنگ جنگ افزار حاضر به تیر دارای خدمه
dual capable جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
minimim wage law قانون حداقل دستمزد که براساس ان حداقل دستمزدنبایستی از میزانی که توسط دولت تعیین میشود کمتر باشد
minimum range حداقل شعاع عمل دستگاه یا برد حداقل
repertoire محدوده توابع یک وسیله یا نرم افزار
armaments جنگ افزار موجود روی وسیله
armament جنگ افزار موجود روی وسیله
medium range وسیله یا جنگ افزار برد متوسط
recuperation تجدید کردن روغن وسیله یاجنگ افزار
controllers سخت افزار یا نرم افزاری که یک وسیله جانبی
controller سخت افزار یا نرم افزاری که یک وسیله جانبی
generating استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
generate استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
generates استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
generated استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
MSX استاندارد سخت افزار و نرم افزار برای کامپیوترهای خانگی که می توانند از نرم افزار متغیر استفاده کنند
weapon delivery پرتاب جنگ افزار یا وسیله پرتاب جنگ افزار
interfacing سخت افزار یا نرم افزاری که واسط بین دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و وسیله است
noncompatibility دو یا چند سخت افزار که نمیتوانند داده رد و بدل کنند یا از وسیله جانبی یکسان استفاده کنند
max min system سیستم حداکثر و حداقل سیستم انبارداری که در ان حداقل و حداکثر موجودی تعیین میگردد
gateways 1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد
gateway 1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد
physical inspection بازدید سطحی از بدنه جنگ افزار یا وسیله بازدید بدنی بازدید تاسیسات
vendors سخت افزار یا نرم افزاری که با سخت افزار یا نرم افزار فروشنده دیگر هم کار میکند
vendor سخت افزار یا نرم افزاری که با سخت افزار یا نرم افزار فروشنده دیگر هم کار میکند
configurations روش تنظیم و نصب سخت افزار و نرم افزار سیستم کامپیوتری
configuration روش تنظیم و نصب سخت افزار و نرم افزار سیستم کامپیوتری
benchmark problem کار یا برنامه بررسی اعتبار کارایی سخت افزار یا نرم افزار
target market بازاری که سخت افزار یا نرم افزار مخصوصا برای ان طراحی شود
test قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
featured تابع یا توانایی خاص یا طراحی از نرم افزار یا سخت افزار
diagnosed ثیرات خطا روی سخت افزار یا خطایی درنرم افزار
tests قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
compatibility توانایی دونرم افزار یا سخت افزار برای کارکردن باهم
feature تابع یا توانایی خاص یا طراحی از نرم افزار یا سخت افزار
pseudo random سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده اعداد تصادفی
benchmark برنامه بررسی کارایی نرم افزار یا سخت افزار یک سیستم
diagnose ثیرات خطا روی سخت افزار یا خطایی درنرم افزار
diagnosing ثیرات خطا روی سخت افزار یا خطایی درنرم افزار
features تابع یا توانایی خاص یا طراحی از نرم افزار یا سخت افزار
featuring تابع یا توانایی خاص یا طراحی از نرم افزار یا سخت افزار
tested قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
benchmarks برنامه بررسی کارایی نرم افزار یا سخت افزار یک سیستم
link اتصال یا وصل کردن دو قطعه سخت افزار یا نرم افزار
disaster recovery plan طرح یک واکنش به هنگامیکه خطری نرم افزار و سخت افزار را تهدید میکند
fine tune تنظیم خصوصیات و پارامترهای نرم افزار و سخت افزار برای افزایش کارایی
stations نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
stationed نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
station نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
canonical schema نوعی پایگاه داده ها که مستقل از نرم افزار یا سخت افزار موجود است
flexibility توانایی سخت افزار یا نرم افزار برای تط ابق با موقعیتها یا کارهای مختلف
ergonomics بخشی از طراحی نرم افزار یا سخت افزار تا برای استفاده مناسب و امن شود
documentation اطلاعات یانموادرهایی که شرح توابع و استفاده و عمل سخت افزار یا نرم افزار می دهند
man machine interface سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای ارتباط ساده تر کاربر با ماشین
portability گسترده به طوری که سخت افزار یا نرم افزار در سیستمهای مختلف قابل استفاده باشند
usability امکانی که سخت افزار یا نرم افزار با آن استفاده می شون
special interest group که علاقمند به سخت افزار یا نرم افزار خاصی هستند
hacked تجربه کردن نرم افزار و سخت افزار کامپیوتری
hack تجربه کردن نرم افزار و سخت افزار کامپیوتری
off the shelf محصول سخت افزار یا نرم افزار با تولید انبوه
hacks تجربه کردن نرم افزار و سخت افزار کامپیوتری
chain باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
desktop ترکیب نرم افزار خالص و سخت افزار اضافی که به کاربر امکان ویرایش ویدیو روی PC میدهد
customised فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
convention استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
customising فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customises فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customize فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
conventions استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
customizes فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customized فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customizing فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
problem خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
funware برنامههای بازی در سخت افزار- نرم افزار
problems خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
databases نرم افزار مدیریت پایگاه داده که روی کامپیوتر سرور شبکه اجرا میشود و در یک سیستم Client / Server استفاده میشود. کاربر با نرم افزار مشتری کار میکند که دادهای که ازنرم افزار سرور بازیابی شده است فرمت میکند و نمایش میدهد
database نرم افزار مدیریت پایگاه داده که روی کامپیوتر سرور شبکه اجرا میشود و در یک سیستم Client / Server استفاده میشود. کاربر با نرم افزار مشتری کار میکند که دادهای که ازنرم افزار سرور بازیابی شده است فرمت میکند و نمایش میدهد
machine غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
databases ترکیب سخت افزار و نرم افزار که برای پردازش سریع اطلاعات پایگاه داده ها طراحی شده است
DirectSound در ویندوز ماکروسافت استاندارد برنامه نویسی واسط ها برای کنترل نرم افزار بازی ها از سخت افزار صوتی
database ترکیب سخت افزار و نرم افزار که برای پردازش سریع اطلاعات پایگاه داده ها طراحی شده است
MMI سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای اینکه کاربر راحت تر با ماشین ارتباط داشته باشد
machined غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machines غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
sensor وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
fault موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
faulted موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
faults موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
dependent غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
hardwired logic تابع منط قی یا برنامهای که در سخت افزار نصب شده است و از وسایل الکترونیکی مثل دروازه ها و نه نرم افزار استفاده میکند
expandable با افزودن نرم افزار یا سخت افزار
twain واسط برنامه نویسی استاندارد سافت Packard-Hewlett, Logiteel, Gantman Kodeck , Aldis , Caere که به نرم افزار امکان سخت افزار تصویر میدهد
queues روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queueing روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queue روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queued روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
teleprinters واسط ترمینال یا ترکیب نرم افزار و سخت افزار لازم برای کنترل کارایی یک ترمینال
teleprinter واسط ترمینال یا ترکیب نرم افزار و سخت افزار لازم برای کنترل کارایی یک ترمینال
crewed خدمه
crews خدمه
crewing خدمه
cannoneer خدمه
crew خدمه
patch تصحیح کوچک در نرم افزار توسط کاربر در ساختار ناشر نرم افزار
patches تصحیح کوچک در نرم افزار توسط کاربر در ساختار ناشر نرم افزار
real mode حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
crewing خدمه هواپیما
crewed خدمه کشتی
crewing خدمه کشتی
crews خدمه هواپیما
gunners خدمه توپ
gunner خدمه توپ
crewed خدمه هواپیما
crew خدمه هواپیما
crew member خدمه هواپیما
airmen خدمه هواپیما
ship's company خدمه ناو
steward خدمه باشگاه
airman خدمه هواپیما
stewards خدمه باشگاه
live vessel شناوه با خدمه
cannoneer خدمه توپ
cattles خدمه وغلامان
combat crew خدمه رزمی
mans خدمه گماردن
crew خدمه کشتی
gun's crew خدمه توپ
chattels خدمه وغلامان
crews خدمه کشتی
man خدمه گماردن
submariner خدمه زیردریایی
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
close station خدمه بدو مرخص
boat awain's locker انبار خدمه قایق
noncrew خدمه غیر سازمانی
boat station جای خدمه قایق
dumb vessel شناوه بدون خدمه
combat crew خدمه رزمی هواپیما یاخودرو
bareboat charter اجاره کشتی بدون خدمه ان
arms control measures مقررات کنترل جنگ افزار اقدامات کنترلی جنگ افزار
sites مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
sited مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
site مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
canopies پوشش شفاف روی قسمت خدمه پرواز
canopy پوشش شفاف روی قسمت خدمه پرواز
check flight پروازی برای اشناشدن خدمه و یا ازمایش صلاحیت انها
minim حداقل
min حداقل
minims حداقل
minimum stock level حداقل
minimally حداقل
minimum حداقل
minimal حداقل
CD I استانداردهای سخت افزار و نرم افزار که داده و تصویر و متن را روی یک دیسک فشرده ترکیب میکند و به کاربر اجازه میدهد تا با نرم افزاری که روی ROM-CD ذخیره شده است کار کند
simple network management protocol سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
base wage rate حداقل دستمزد
trough حداقل موج
minimum wage حداقل دستمزد
global minimum حداقل مطلق
minimize به حداقل رساندن
price floor حداقل قیمت
minimum size اندازه حداقل
minimum range حداقل برد
minimum elevation حداقل درجه
minimum price حداقل قیمت
minimization به حداقل رسانیدن
minimum charge حداقل قیمت
minimum charge حداقل هزینه
bottom price حداقل قیمت
troughs حداقل موج
danger warning level حداقل موجودی
least price حداقل قیمت
minim وابسته به حداقل
minimized به حداقل رساندن
minimizes به حداقل رساندن
minimises به حداقل رساندن
minimum حداقل کمینه
minimizing به حداقل رساندن
neap tide جذر و مد حداقل اب
minimised به حداقل رساندن
least cost حداقل هزینه
relative minimum حداقل نسبی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com