Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
range
حدود محدوده
ranged
حدود محدوده
ranges
حدود محدوده
Other Matches
upper memory
کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
spans
محدوده
spanning
محدوده
spanned
محدوده
scope
محدوده
span
محدوده
confine
محدوده
confining
محدوده
ranges
محدوده
ranged
محدوده
range
محدوده
soft cell boundaries
محدوده ازاد سل
zone
حیطه محدوده
sin bin
محدوده پنالتی
floored
محدوده زمین
range check
بررسی محدوده
grades
سطح یا محدوده
transmission limit
محدوده فرافرستی
grade
سطح یا محدوده
playing area
محدوده زمین
zones
حیطه محدوده
error range
محدوده خطا
time limit
محدوده زمانی
floors
محدوده زمین
time limits
محدوده زمانی
floor
محدوده زمین
fair territory
محدوده خطا
normal range
محدوده عادی
number range
محدوده اعداد
balking billiard
بیلیارد فرانسوی با 4 خط محدوده
frequency range
محدوده فرکانس نامی
bank switching
راه گزینی محدوده
in
توپ در محدوده زمین
in-
توپ در محدوده زمین
bands
محدوده فرکانس ها بین دو حد
band
محدوده فرکانس ها بین دو حد
definition
حدود
vicinity
حدود
neighbourhood
حدود
range
حدود
about
<adv.>
حدود
definitions
حدود
neighborhoods
حدود
neighbourhoods
حدود
ranged
حدود
ranges
حدود
in the neighbourhood
در حدود
roughly
<adv.>
حدود
modules
حدود
module
حدود
purview
حدود
ambit
حدود
thereabouts
در آن حدود
tethers
حدود
tethering
حدود
tethered
حدود
tether
حدود
scantling
حدود
compass
حدود
neiggourhood
حدود
well nigh
در حدود
delimits
حدود
about
در حدود
limit
حدود
precincts
حدود
precinct
حدود
scope
حدود
realms
حدود
realm
حدود
confine
حدود
well-nigh
در حدود
perambulation
حدود
delimiting
حدود
confining
حدود
delimit
حدود
delimited
حدود
leg hit
ضربه بسمت محدوده توپزن
palettes
محدوده رنگهایی که استفاده می شوند
palette
محدوده رنگهایی که استفاده می شوند
touch in goal
محدوده بین خط دروازه و خط مرزی
trap shot
ضربه به گوی از محدوده ماسهای
reached
وسعت حدود
delimitation
تعیین حدود
graphic limits
حدود گرافیکی
hereabout
دراین حدود
periphery
محیط حدود
in round numbers 00
در حدود 001 عد د
reaching
وسعت حدود
reaches
وسعت حدود
reach
وسعت حدود
coextensive
هم حدود وثغور
confinement
تحدید حدود
whereabouts
درچه حدود
class interval
حدود طبقه
class limits
حدود طبقه
coastal frontier
حدود ساحلی
verges
نزدیکی حدود
verge
نزدیکی حدود
yawed
تجاوز از حدود
yaw
تجاوز از حدود
runs
ردپا حدود
run
ردپا حدود
confidence limits
حدود اعتماد
confidence limits
حدود اطمینان
delimitation
تحدید حدود
peripheries
محیط حدود
limit check
مقابله حدود
frontiers
حدود و ثغور
within cry
در حدود صد ارس
with in ear shot
در حدود صدا رس
trimester
در حدود سه ماه
out
خارج از حدود
out-
خارج از حدود
range
حدود وسعت
thereabout
دران حدود
line
حدود رویه
thereabouts
در حدود آن وقت
in the neighborhood of
در حدود
[ریاضی]
vicinity
در حدود در اطراف
therabout
دران حدود
boundaries
حدود چیزی
boundary
حدود یکان
ranged
حدود وسعت
boundary
حدود چیزی
ranges
حدود وسعت
probability limits
حدود احتمالی
purview
حدود میدان
gamut
حدود حیطه
purview of an occupation
حدود کاری
demarcation
تعیین حدود
limits of confidence
حدود اطمینان
outed
خارج از حدود
lines
حدود رویه
limit of fire
حدود اتش
boundaries
حدود یکان
infield
محدوده زمین کریکت نزدیک میله ها
newton
محدوده PDAتوسعه یافته توسط Apple
confidence level
احتمالی که یک عدد در محدوده قرار بگیرد
patch
محدوده 02 در 04 متر برای تمرین اسکیت
repertoire
محدوده توابع یک وسیله یا نرم افزار
short line
محدوده تعیین شده برای فرودتوپ
square out
ضربه از خارج محدوده میلههای کریکت
outside
منطقه دوراز محدوده پرتاب ازاد
normal
هر محدوده خارج آن خطا محسوب میشود
outsides
منطقه دوراز محدوده پرتاب ازاد
patches
محدوده 02 در 04 متر برای تمرین اسکیت
out of bounds
خارج شدن توپ از محدوده زمین
family
محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
families
محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
thereabouts
در حدود آن میزان یا تعداد
demarcated
تعیین حدود کردن
delimit
تحدید حدود کردن
delimited
تعیین کردن حدود
demarcates
تعیین حدود کردن
demarcating
تعیین حدود کردن
abound
تعیین حدود کردن
orbit
دور حدود فعالیت
format
حدود و مشخصات فرش
demarcate
تعیین حدود کردن
orbited
دور حدود فعالیت
outre
خارج از حدود معمولی
tolerances
حدود قابل تحمل
ultra vires
تجاوز از حدود اختیارات
delimit
تعیین کردن حدود
whereabout
حدود تقریبی مکان
mark out a ground
تحدید حدود زمین
limitation clause
ماده تعیین حدود
limitation clause
عبارت تعیین حدود
compass
حدود وثغور حوزه
orbits
دور حدود فعالیت
inbound
محصور در حدود معینی
tolerance
حدود قابل تحمل
delimiting
تعیین کردن حدود
peg
تعیین حدود کردن
delimiting
تحدید حدود کردن
scope
میدان و برد و حدود
delimited
تحدید حدود کردن
spheres
مرتبه حدود فعالیت
pegs
تعیین حدود کردن
delimits
تحدید حدود کردن
delimits
تعیین کردن حدود
sphere
مرتبه حدود فعالیت
in hand
گذاشتن گوی بیلیارد در نقطه دلخواه محدوده
skid pad
محدوده روغنکاری شده ازمایش اتومبیل یاموتورسیکلت
UHF
محدوده فرکانس برای ارسال سیگنالهای تلویزیون
scope
محدوده مقادیر که یک متغیر میتواند شامل شود
normal
محدوده مورد نظر برای نتیجه یا عدد
bands
محدوده فرکانس یک سیگنال پیش از پردازش یا ارسال
band
محدوده فرکانس یک سیگنال پیش از پردازش یا ارسال
as far as in me lies
تا انجاکه در حدود توانایی من است
to override one's commission
از حدود ماموریت خود تجاوزکردن
ultra vires
بیش از حدود اختیارات قانونی
transfer limit
حدود تصحیحات انتقال تیر
ultra vires
خارج از حدود اختیارات قانونی
quart
پیمانهای در حدود بیک لیتر
quarts
پیمانهای در حدود بیک لیتر
corrida
برنامهای در حدود شش مسابقه گاوبازی
range of music
حدود یا میدان علم موسیقی
special
حرف چاپ اضافی که در محدوده استاندارد نوشتاری نیست
team area
محدوده بین دو خط 53 یاردی در هر دو طرف زمین فوتبال امریکایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com