Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
embossing die
حدیده برجسته کاری
Other Matches
embossment
نقوش برجسته برجسته کاری
extrusion die
حدیده چکش کاری
punching die
حدیده منگنه کاری
hobability
قابلیت حدیده کاری سرد
threads
دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
thread
دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
bas-relief
برجسته کاری
relievo
برجسته کاری
acrography
گچ کاری برجسته
relief
برجسته کاری
bosses
برجسته کاری ریاست کردن بر
hollow gorge
[ربع گرد در برجسته کاری]
cameo
برجسته کاری درجواهروسنگهای قیمتی
baguet
[ابزار برجسته کاری کوچک]
cameos
برجسته کاری درجواهروسنگهای قیمتی
baguette
[ابزار برجسته کاری کوچک]
nagnet
[ابزار برجسته کاری کوچک]
in cavetto
[نقش برجسته کاری وارونه]
bagnette
[ابزار برجسته کاری کوچک]
bossed
برجسته کاری ریاست کردن بر
boss
برجسته کاری ریاست کردن بر
fretwork
برجسته کاری حاشیه گذاری
bossing
برجسته کاری ریاست کردن بر
boss formerly boce
[بلوک منبت کاری شده برجسته]
agrafe
سنگ سر طاق
[دارای تزئینات برجسته کاری شده]
agraffe
سنگ سر طاق
[دارای تزئینات برجسته کاری شده]
card-cut
[برجسته کاری کوچک زنجیره ی هندسی در کتیبه های گوتیک]
calf's tongue
[برجسته کاری های دکوری قرون وسطی با زبانه هایی شبیه تیرهای موازی]
stock and die
دسته حدیده و حدیده
alto-rilievo
[ویژگی های نقش برجسته ای که در آن شکل ها به اندازه ای بیش از نصف ضخامت خود برجسته اند.]
perspective spatial model
مدل برجسته زمین زیر برجسته بین
embossing
طرح برجسته
[برجسته کردن زمینه فرش]
bas relif
حجاری ونقوش برجسته برجسته
salience
نکته برجسته موضوع برجسته
saliency
نکته برجسته موضوع برجسته
supereminent
برجسته فوق العاده برجسته
stereoscope
جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته
stereograph
نوشته یاتصویر برجسته نما برجسته نما کردن
repousse
برجسته نمایاحکاکی برجسته
cold drawing die
حدیده
die
حدیده
screw plate
حدیده
screw thread
حدیده
screw=plate
حدیده
blanking slid
حدیده
pipe die
حدیده
die maker
حدیده ساز
stock
دسته حدیده
die shop
حدیده سازی
die making
حدیده سازی
die parting line
درز حدیده
cold die
حدیده سرد
die sinking
فرز حدیده
die line
درز حدیده
cold heading die
حدیده سردکار
stocked
دسته حدیده
die lock
گیره حدیده
die sinking cutter
فرز حدیده
drawings
حدیده کردن
blanker
حدیده اهنگری
wiredraw
حدیده کردن
butten die
حدیده ته گیر
drawing die
حدیده کششی
draw plate
صفحه حدیده کن
top die
حدیده فوقانی
diesinking
حدیده ساز
die stock
دسته حدیده
bottom die
حدیده تحتانی
bar stock
دسته حدیده
die stamping press
پرس حدیده
drawing
حدیده کردن
forming die
حدیده شکل دهی
drop hammer die
حدیده اهنگری گرم
die and mold making
حدیده و قالب سازی
die shift
تغییر مکان حدیده
die sinker
دستگاه فرز حدیده
follow on die
حدیده چند طبقه
fuller
حدیده حاشیه دار
die sinking attachment
تجهیزات فرز حدیده
hot forging die
حدیده اهنگری گرم
open die forging
اهنگری حدیده ازاد
stamping die
حدیده قالب گیری
cold extrusion die
حدیده فشردگی سرد
hot pressing die
حدیده پرسکاری داغ
die sinking machine
دستگاه فرز حدیده
anaglyph
عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
die sinking and engraving machine
دستگاه فرز حدیده و حکاکی
pantograph die sinking machine
ماشین فرز حدیده پانتوگراف
die
:بشکل حدیده یاقلاویزدر اوردن
cold upsetting die
حدیده چاق گردانی سرد
die
با حدیده وقلاویز رزوه کردن
die0casting die
حدیده ریخته گری تحت فشار
extruded
از داخل حدیده یا قالب بیرون کشیدن اشترانق پرسه
extrudes
از داخل حدیده یا قالب بیرون کشیدن اشترانق پرسه
extruding
از داخل حدیده یا قالب بیرون کشیدن اشترانق پرسه
extrude
از داخل حدیده یا قالب بیرون کشیدن اشترانق پرسه
blow torch
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes
راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torching
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
stringing
خطوط خاتم کاری و منبت کاری
pence for any thing
میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
glid
تذهیب کاری
[در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
mainlines
برجسته
par excellence
برجسته
convex
برجسته
distinguished
برجسته
crowned
برجسته
pre eminent
برجسته
mainlined
برجسته
mainline
برجسته
prominent
برجسته
illustrious
برجسته
rilievo
برجسته
cordon bleu
برجسته
noted
برجسته
salient
برجسته
stereometric
برجسته
stereometric
خط برجسته
relievo
برجسته
relief emboss
برجسته
torose
برجسته
prosilient
برجسته
overriding
برجسته
mainlining
برجسته
eminent
برجسته
outstandingly
برجسته
masterwork
برجسته
in relief
برجسته
strikingly
برجسته
striking
برجسته
kenspeckle
برجسته
primes
برجسته
outstanding
برجسته
primed
برجسته
prime
برجسته
laureate
برجسته
of d.
برجسته
raised
برجسته
starring
برجسته
staring
برجسته
conspicuous
برجسته
illustrous
برجسته
ridged
برجسته
predominant
برجسته
dominant
برجسته
illustrated
برجسته
pre-eminent
برجسته
embossed
برجسته شده
feat
کار برجسته
feats
کار برجسته
smatt
برجسته زیرکانه
half relief
نیم برجسته
magnific
معروف برجسته
premiers
هنرپیشه برجسته
signalize
برجسته کردن
signally
بطور برجسته
projects
برجسته بودن
projected
برجسته بودن
mezzo rillievo
نیم برجسته
project
برجسته بودن
front face
سطح برجسته
cordon bleu
آدم برجسته
premier
هنرپیشه برجسته
mezzo relief
نیم برجسته
alto relievo
برجسته بلند
stand out
برجسته بودن
relief map
نقشه برجسته
stereoscopic
برجسته بین
to stand out
برجسته بودن
to put forward
برجسته نمودارکردن
to make one's mark
برجسته شدن
basso relief
برجسته کوتاه
stereoscopics
برجسته نمایی
drop shadow
سایه برجسته
bas relif
نقش کم برجسته
stucco relief
گچبریهای برجسته
illustriously
برجسته وار
emboss
برجسته کردن
topographic map
نقشه برجسته
in relief
بطور برجسته
leading
عمده برجسته
laureatel
شاعر برجسته
stand out
برجسته عالی
exaggerated stereoscopy
برجسته بین
embossed alphabet
الفبای برجسته
swells
برجسته شیک
swelled
برجسته شیک
swell
برجسته شیک
high relief
نقوش برجسته
relief
حجاری برجسته
tyupical
نوبهای برجسته
anaglyph
حجاری برجسته
anaglyph
تزئینات برجسته
stereoscopic
برجسته بینی
egregious
برجسته نمایان
poet laureate
شاعر برجسته
contour
نقشه برجسته
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com