English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
erase character حرفی که به معنای انجام هیچ کار است
Other Matches
null حرفی که معنای هیچ چیز میدهد.
IF statement عبارت برنامه نویس کامپیوتری به معنای انجام یک عمل در صورتی که یک موقعیت درست است .
IF statement عبارت زبان برنامه نویسی سطح بالا به معنای اینکه IF چیزی قابل انجام نیست
atto معنای پیشوندی با معنای یک تریلیونم یا بیلیونیوم یک بیلیون
floating غیر ثابت . حرفی که جدا از حرفی است که باید به آن وصل باشد
smiley فاهری که با حروف متن ایجاد میشود که به پیام پست الکترونیکی معنای واقعی دهد مثلاگ به معنای خنده و - غیگین است
idles نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idle نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idled نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idlest نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
negatives به معنای
negative به معنای
non- در معنای نه
mono- در معنای تک یا یک
connotations معنای ضمنی
denotation معنای صریح
inter- در معنای بین
implication معنای ضمنی
implications معنای ضمنی
n در معنای نانو
positive در معنای بله
mini- در معنای کوچک
pre در معنای پیش از
connotation معنای ضمنی
kilos در معنای یک هزار
kilo در معنای یک هزار
anti- به معنای "مخالف "
pre- در معنای پیش از
sub- در معنای کمتر
nimbuses وندی به معنای باران زا
quads در معنای چهار بار
quad در معنای چهار بار
atto پیشوندی به معنای 01 به توان 81-
nimbus وندی به معنای باران زا
hecto پیشوندی به معنای یکصد
ampersand علامت چاپی & به معنای "و"
significance معنای مخصوص دارد
micro- در معنای یک میلیونیوم واحد
ultra- در معنای بسیار بزرگ
g در معنای یک هزار میلیون
micro- در معنای خیلی کوچک
tera پیشوندی به معنای یک تریلیونیم
nano پیشوندی به معنای یک بیلیونیم
semi- در معنای نصف یا بخش
nano پیشوندی به معنای 01 به توان 9-
suffixix لفظ معنای الحاقی
lettered حرفی
triliteral سه حرفی
lexical حرفی
taciturnity کم حرفی
long tongue پر حرفی
reviling بد حرفی
incommunicativeness کم حرفی
incommunicatively با کم حرفی
uniliteral یک حرفی
pauciloquy کم حرفی
garrulity پر حرفی
monomial تک حرفی
multi در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
multi- در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
pico پیشوندی به معنای 01 به توان منفی 21
semantics معنای کلمات یا نشانها در برنامه ها
ambiguous آنچه دو معنای ممکن دارد
super- در معنای خیلی خوب یا قدرتمند
a word with a pejorative connotation واژه ای با معنای ضمنی منفی
counter- پیشوندی به معنای مخالف یاضد
significant آنچه معنای مخصوصی دارد
significantly آنچه معنای مخصوصی دارد
fails انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fail انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
failed انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
triliteral کلمه سه حرفی
who said so? که چنین حرفی زد
four-letter word واژهیچهار حرفی
four-letter words واژهیچهار حرفی
pass a remark حرفی زدن
letter quality کیفیت حرفی
literal حرفی لفظی
palaver پر حرفی کردن
triliteralism حالت سه حرفی
what have you to say? چه حرفی دارید
like a duck takes the water [Idiom] کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند
qui facit per alium facit perse کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است
automating نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automates نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automate نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automated نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
m علامت اختصاری مگا به معنای یک میلیون
N.A مخفف به معنای غیر قابل اجرا
kara به معنای رنگ سیاه [در زبان ترکی]
teragram واژه چهار حرفی
trigram هجای بی معنی سه حرفی
To take offence at something . To take something to heart . حرفی را بدل گرلتن
slip of the tongue <idiom> حرفی رانسنجیده زدن
To tald someones head off. سر کسی را بردن ( با پ؟ حرفی )
failures انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failure انجام ندادن کاری که باید انجام شود
alinik design واژه ترکی به معنای طرح محرابی یا جانمازی
epenthesis الحاق حرفی درمیان کلمه
spirant حرفی که بااصطکاک نفس اداگردد
to insert a letter in a word حرفی را در میان واژهای جادادن
Suit the action to the word. حرفی را فورا" عملی کردن
to gain any ones ear کسیرا اماده شنیدن حرفی
labialize حرفی را بصورت شفوی اداکردن
That is fine by me if you agree. اگر موافقی من هم حرفی ندارم
trigraph سه حرفی که مجموعانمایشگر یک صوت باشد
speak a word چیزی بگویید حرفی بزنید
null رشتهای که هیچ حرفی ندارد
RTFM خلاصه معروف درپیام به معنای " خواندن دستور کار"
robot وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robots وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
gurantee عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
empty هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
emptiest هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
empties هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
emptier هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
emptied هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
escape character حرفی که نشان دهنده کد espace باشد
But no one was ever talking about that! اما هیچکس در آن مورد حرفی نزد!
to make a remark حرفی زدن افهار نظری کردن
u جانشینی برای حرف یونانی "mu" به معنای میکرو یاریز میباشد
d. letter حرفی که درسالنامه دلالت برروز یک شنبه میکند
ascii حرفی که در لیست ASCII حروف قرار دارد
slides تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
slide تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
kb واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا با معنای هزار بایت
logograph واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
newest حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
newer حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
new- حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
new حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
logogram واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
numeric حرفی که در برخی حالت برای نشان دادن یک عدد است .
fill پر کردن حروف با جای خالی به طوری که هیچ حرفی جا نماند
fills پر کردن حروف با جای خالی به طوری که هیچ حرفی جا نماند
end عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
ended عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
ends عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
LIST chunk که چهار حرفی LIST که حاوی مجموعهای از زیر عضو است
scratch one's back <idiom> کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
codepages تعریف حرفی که توسط کلیدی از صفحه کلید ایجاد شده است
nundinal letter حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
kilo واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
kilos واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
tetragraph کلمه رمز چهار حرفی برای اسم گذاری و مشخص کردن وسایل
soft keys کلیدهای روی صفحه کلید که می توانند دارای معنای تعریف شدهای توسط استفاده کننده باشند
vertical diagraph شکلی از سیستم رمز دو حرفی است که یک حرف بالا و یکی پایین نوشته میشود
handshakes استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
handshake استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
handshaking استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
upward compatible اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
semantics 1-بخشی از زبان که مربوط به معنای کلمات بخشهای کلمات یا ترکیبات آنهاست . 2-
prefix کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
prefixes کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
grants واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
granted واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
grant واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
clapper بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد
clappers بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد
BMP در گرافیک مشخصه سه حرفی نام فایل برای فایلی که حاوی تصویر گرافیکی -bit map شده است
com پسوندی که به معنای این است که نام میدان اینترنت یک شرکت است و معمولاگ پایه آن در آمریکاست
redirect حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirected حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirecting حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirects حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
cls در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ
echoing هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echo هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoed هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoes هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
fills حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fill حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
question marks " که نشان دهنده این است که یک حرفی در این محل تط ابق ایجاد میکند
question mark " که نشان دهنده این است که یک حرفی در این محل تط ابق ایجاد میکند
literal چاپ خطا وقتی که حرفی با دیگری جایگزین شود و یا وقتی دو حرف منتقل شوند
substitute character حرفی که در صورتی که حرف دریافت شده تشخیص داده نشود نمایش داده میشود
snd مشخصه سه حرفی نام فایل برای فایل که حاوی داده صوتی دیجیتال باشد
prefixes کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
prefix کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
retention money مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
queried 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queries 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
query 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
querying 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
to be sparing of words مضایقه ازحرف زدن کردن کم حرفی کردن
Mamihlapinatapai نگاهی که ۲ نفر با یکدیگر به اشتراک میگذارند که در آن هردو میخواهند و مایلند که طرف مقابل حرفی بزند ولی هیچ کدامشان نمیخواهند آغاز کنند.
logical حرفی که به دیسک درایو یا فضای ذخیره سازی انتساب میشود که به عنوان درایو محل قابل استفاده است
reserved character حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
continue ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید
continues ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید
rightsizing فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc
leaving files open به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
digits نشانه یا حرفی که بیان کننده عدد صحیحی است که کوچکتر از پایه عدد استفاده شده است
digit نشانه یا حرفی که بیان کننده عدد صحیحی است که کوچکتر از پایه عدد استفاده شده است
filename اسم سه حرفی که به همران اسم فایل بیان کننده نوع استفاده فایل است
drives حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
drive حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
mission , oriented لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
zip خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است
zipped خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com