English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
uncial letters حروفی که در کتابهای خطی سدههای 8 میلادی بکارمیبردند....بحروف درشت
Other Matches
letterpress وابسته بحروف چاپی
demotic وابسته بحروف جدید هیروگلیفی
uncial وابسته بحروف الفبای قدیم یونان و روم
our books کتابهای ما
my other books کتابهای دیگر من
many books کتابهای بسیار
sacred books کتابهای مقدس
the books hereof کتابهای این کتابخانه
bibliopolism فروش کتابهای کهنه
various books کتابهای گوناگون یا مختلف
prohibitory index صورت کتابهای نخواندنی
very many book کتابهای خیلی زیاد
inspired books کتابهای الهام شده
sapiential کتابهای حکمتی عتیق
octateuch کتابهای هشت گانه
bibiliography کتابهای وابسته بیک مبحث
bibliopoly فروش کتابهای کهنه یاعتیق
numerary داخل کتابهای رسمی شریعتی
the fire books of moses اشعاریا کتابهای پنجگانه توراه
scissors and paste تالیف کتابی با برشهای کتابهای دیگر
i had many books he had none من کتابهای بسیار داشتم اوهیچ نداشت
alphabetic character set حروفی که
close up view نمای درشت نمای نزدیک عکس درشت
i owe for all my books پول همه کتابهای خود راقرض کردم
ringlock قفل حروفی
combination lock قفل حروفی
mongram رمز حروفی
combination locks قفل حروفی
letter lock قفل حروفی
scrap book مجموعه عکس هاوقطعاتی که از کتابهای دیگر بریده باشند
literal key [کلید رمز حروفی]
monogrammatic دارای رمز حروفی
anno domini میلادی
sibilline books کتابهای فالگیر رومیان باستان که میگفتندزنهای غیبگو نوشته اند
alphabet حروفی که کلمه را تشکیل می دهند
alphabets حروفی که کلمه را تشکیل می دهند
lightface حروفی که خطوط ان ریزوفریف باشد
collates حروفی که طبق کد مرتب شده اند
buffer کل حروفی که قابل نگهداری در بافر هستند
collated حروفی که طبق کد مرتب شده اند
collate حروفی که طبق کد مرتب شده اند
collating حروفی که طبق کد مرتب شده اند
d. year سال میلادی مسیحی
the christian era مبدا تاریخ میلادی
trecento قرن چهاردهم میلادی
law calf پوست گوساله رنگ نشده که برای جلد کتابهای قانون بکار می برند
repertoire لیست حروفی که قابل نمایش یاچاپ هستند
setting up تمام حروفی که قابل نمایش یا چاپ هستند
cps تعداد حروفی که هر لحظه چاپ یا پردازش می شوند
contiguous خانههای گرافیکی یا حروفی که بر همدیگر اثر می گذارند
sets تمام حروفی که قابل نمایش یا چاپ هستند
set تمام حروفی که قابل نمایش یا چاپ هستند
labialism حالت حروفی که با لب تلفظ می شوند تمایل بتلفظ باصداهابا لب
phonotypy چاپ با حروفی که هرکدام نماینده یک صدای معینی است
carpet-bedding [گلکاری به روش قرن نوزدهم میلادی]
new century schoolbook نوعی طرح حروف خوانا که جهت مجلات و کتابهای درسی مدارس طراحی شده است
paragram جناسی که عبارت است ازتغییرحرف یا حروفی ازیک واژه تصحیف
blast through alphanumerics حروفی که در یک ترمینال تصویری در حالت گرافیکی قابل نمایش اند
rococo سبک هنری قرن 81 میلادی عجیب و غریب
minuet رقص گام اهسته قرون 71 و81 میلادی
palatal letters حروف لطعی یا حنکی حروفی که با گذاردن زبان بکام دهان تلفظمیشوند
bar printer چاپگری که در آن حروفی که روی بازو هستند به کاغذ می چسبند یا چاپ می شوند
the r. مذهبی درسده شانزدهم میلادی برای اصطلاح کلیسای رم
cathedral style [احیای سبک گوتیک در اوایل قرن نوزدهم میلادی]
palatals حروف لطعی یا حنکی حروفی که با گذاردن زبان بکام دهان تلفظ میشوند
reverse حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
reverses حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
reversing حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
reversed حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
Hiberno-romanesque [سبک ساختمان های کلاسیک در ایرلند قرن ده تا بیست میلادی]
Collegiate Gothic [گوتیک غیرمذهبی در کالج کمبریج و آکسفورد در قرن نوزدهم میلادی]
Gothic Revival [سبک احیای گوتیک در انگلستان در قرن هجدهم و نوزدهم میلادی]
Chelsea carpet فرش های با نقش لهستانی مربوط به قرن شانزدهم میلادی
karmathian تیره اسلامی که قرمط نام درسده نهم میلادی تاسیس کرد
julian calendar تقومی که در سال 64 میلادی زمان ژولیوس سزار در روم تنظیم شده
uniquely مجموعه حروفی که برای تشخیص بین منابع مختلف کتاب چند رسانهای به کار می رود
unique مجموعه حروفی که برای تشخیص بین منابع مختلف کتاب چند رسانهای به کار می رود
ruff یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
castle style [نوعی معماری قرن هجدهم میلادی با کنگره و مزغل و پله های مارپیچی]
Hispano-Moresque [سبک معماری ساختمان های شمال آفریقا در صده هشت تا پانزده میلادی]
ruffs یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
ruffe یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
laced window [مجموعه ای از پنجره های عمودی که در قرن هجده میلادی در انگلستان متداول بوده است.]
circular carpet قالی مدور یا دایره ای شکل که قدیمی ترین آن مربوط به قرن شانزدهم میلادی می باشد
High Renaissance [سبک معماری دوره رنسانس تا تجدد هنری و ادبی ایتالیا در قرن شانزد میلادی]
International Modern [سبک مدرن بین المللی در معماری قرن بیست میلادی که اولین بار در آلمان استفاده شد.]
Dutch barn [انباری به شکل سه گوش در قرن هفدهم و هجدهم میلادی که اولین بار توسط هلندی ها استفاده شد.]
desert [طراحی محوطه سازی در قرن هجدهم میلادی با نگاه کردن به طبیعت وحشی و دست نخورده]
Alcaraz یکی از مراکز بافت فرش در اسپانیا مربوط به قرن ۱۵ تا ۱۷ میلادی با طرح های شبکه ای و بندی
Cinoiserie [سبک معماری اروپایی از هنر سازه های چینی که اولین بار در قرن هفدهم میلادی استفاده شد.]
null رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
afro نوعی مدل مو در میان آفریقایی آمریکایی های دهه هفتاد میلادی که مو در آن به شکل دایره بزرگی اصلاح می شود.
chess board rug قالی با طرح خانه شطرنجی که بیشتر در قرون ۱۶ و ۱۷ میلادی مرسوم بوده و از نقوش ماهی و گل در ذوزنقه ها استفاده شده است
Japonaiserie [از بعد از نیمه قرن نوزدهم میلادی طراحی ژاپنی متاثر از فرهنگ غرب بویژه در صنایع دستی و زیبایی شناسی بوجود آمد.]
grosser درشت
grossest درشت
macro generator درشت زا
grossing درشت
grosses درشت
coarse fibred نخ درشت
sturdiest درشت
sturdier درشت
shank درشت نی
harsher درشت
shin bone درشت نی
harshest درشت
macro درشت
gross درشت
grossed درشت
rough hewn درشت
coarse grained درشت
sturdy درشت
harsh درشت
rough درشت
crass درشت
coarser درشت
majuscular درشت
abrupt درشت
jumbo درشت
macrosomatic درشت تن
tibias درشت نی
magnifier درشت کن
tibia درشت نی
gruff درشت
hulking درشت
grained درشت
of a coarse fibre نخ درشت
coarsest درشت
jumbos درشت
roughest درشت
coarse درشت
rough-hewn درشت
light lists کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
magnifier درشت نما
rough spoken درشت سخن
rudas درشت گنده
majuscule حرف درشت
macro درشت دستور
largeof limb درشت اندام
macro assembler درشت همگذار
macro definition درشت تعریف
macro assembler درشت همگزار
macrocycle درشت حلقه
macrography درشت نویسی
macro instruction درشت دستورالعمل
macro library درشت کتابخانه
macrograph خط و تصویر درشت
macro processor درشت پردازشگر
rappee انفیه درشت
macrocode درشت برنامه
macroinstruction درشت دستور
macro instruction درشت دستور
macro call درشت فراخوان
macroscopic درشت نمود
macro declaration درشت اعلان
megalopsis درشت بینی
megalopsia درشت بینی
macropsia درشت بینی
macro difinition درشت تعریف
magnify درشت کردن
macrocode دستورالعملهای درشت
grosses درشت بافت
lump تکه درشت
lumped تکه درشت
lumps تکه درشت
magnification درشت نمایی
chesty درشت پستان
magnifications درشت نمایی
grained درشت باف
rough درشت ناهموار
roughest درشت ناهموار
grits ارد درشت
grit ماسه درشت
gritted ماسه درشت
buckshot ساچمه درشت
showers درشت باران
showering درشت باران
magnified درشت کردن
magnifies درشت کردن
magnifying درشت کردن
showered درشت باران
shower درشت باران
brutish بی شعور درشت
hulking درشت استخوان
gritting ماسه درشت
grossing درشت بافت
gross درشت بافت
engross درشت نوشتن
text hand دستخط درشت
exaggerated stereoscopy درشت نما
gaint molecule درشت مولکول
macromolecule درشت مولکول
snowberry اقطی گل درشت
grumpish ترشرو درشت
humble bee زنبور درشت
largest درشت لبریز
larger درشت لبریز
kerria برگ درشت
kersey شال درشت
crus درشت نی ساق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com