English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 50 (4 milliseconds)
English Persian
sets دست
sets دستگاه
sets دسته
sets یکدست
sets دوره مجموعه
sets جهت
sets سمت
sets قرارگرفته
sets واقع شده
sets لجوج دقیق
sets روشن
sets مصمم
sets قراردادن
sets گذاردن
sets نهادن مرتب کردن
sets چیدن
sets نشاندن کارگذاشتن
sets سوار کردن جاانداختن
sets اغازکردن
sets مستقرشدن
sets مجموعه
sets امایه
sets سمت جریان اب
sets اماده
sets وسیله حاضر بکار تنظیم شده
sets بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
sets اماده کردن
sets طعمه ها
sets وادر کردن
sets حمله کردن
sets قرار دادن
sets نصب کردن
sets چیدن دستگاه
sets سری
sets دوره
sets گروه
sets معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
sets نقاط تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab می ایستد
sets ریاضی مربوط به مجموعههای اعداد
sets تمام حروفی که قابل نمایش یا چاپ هستند
sets 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets مقدار دادن به یک بیت
sets تعداد موضوعات مربوطه
sets نشاندن
Other Matches
twin-sets ژاکت دوگانه
pre-sets از پیش تنظیم کردن
sets of bill نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
paving sets سنگفرشها
tea sets سرویس چای خوری
straight sets فردیکهتمامیستهاراببرد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com