Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
blade flapping
حرکت تیغههای گردنده هلیکوپتر حول لولای افقی
Other Matches
bulb root
وسیلهای که توسط ان تیغههای گردنده توربین به توپی متصل میشوند
choppers
هواپیمایی با بال گردنده بویژه هلیکوپتر
chopper
هواپیمایی با بال گردنده بویژه هلیکوپتر
potter wheel
صفحه افقی گردنده که کوزه گر گل بران قالب میکند
ready position
وضعیت حاضربه حرکت هلیکوپتر
moving pivot
نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
horizontal scrolling
حرکت افقی
quadrature encoding
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
horizontal tab
حرکت مکان نما به صورت افقی
constant speed drive
چرخدندهای با ضریبهای متغیر که برای ثابت نگه داشتن دور قسمت گردنده بین دو سیستم گرداننده و گردنده قرار میگیرد
advection
حرکت افقی تودهای ازهوا دراثرتغییردرجهء حرارت
scans
حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT
panning
حرکت افقی داده گرافیکی درعرض یک صفحه نمایش
scan
حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT
scanned
حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT
advection
جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
pull shot
ضربه با اوردن پای عقب جلومیله و حرکت افقی چوب کریکت
raster
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
pan
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pans
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pan-
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
raster
یک حرکت افقی اشعه روی صفحه در مقابل صفحه CRT
canards
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canard
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
planes
افقی سطح افق افقی کردن
planed
افقی سطح افق افقی کردن
levelled
تراز سطح افقی افقی کردن
levels
تراز سطح افقی افقی کردن
planing
افقی سطح افق افقی کردن
level
تراز سطح افقی افقی کردن
plane
افقی سطح افق افقی کردن
leveled
تراز سطح افقی افقی کردن
internal boffles
تیغههای داخلی
cylinder fins
تیغههای سیلندر
sliding wedge
گاوه افقی یاکولاس افقی
cooling fins
تیغههای خنک کننده
intercylinder baffles
تیغههای بین سیلندرها
nozzle guide vane
تیغههای هادی یا راهنما
compressor vane
تیغههای ثابت روی استاتور
inlet guide vane
تیغههای خنک کننده جریان ورودی
fixed pivot
لولای ثابت
wire hinge
لولای سیمی
inside hinge
لولای داخلی
camera nadir
خط لولای دوربین
joint hinge
لولای قدی
piano hinge
لولای قدی
knuckle joint
لولای مفصلی
blade tracking
مراحل تعیین موقعیت سر تیغههای ملخ نسبت به یکدیگر
reversible propeller
ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد
discs
حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
backing off
عمل تراشیدن یا پخ زدن پشت دندانههای تیغههای فرز
disc
حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
swivel
لولای پاشنه گرد
butt
لبه لولای فرنگی
butted
لبه لولای فرنگی
butts
لبه لولای فرنگی
turning points
نقطه لولای چرخش
swivels
لولای پاشنه گرد
swivelled
لولای پاشنه گرد
turning point
نقطه لولای چرخش
knuckle joint
لولای بند دار
the door swung open
در روی لولای خودچرخیده است
pintle center
مرکز لولای جنگ افزار
orbit point
نقطه لولای چرخش هواپیمادر هوا
eggbeater
[American E]
هلیکوپتر
attack helicopter
هلیکوپتر تک
copter
هلیکوپتر
helicopter
هلیکوپتر
attack helicopter
هلیکوپتر تک ور
whirlybird
[American E]
هلیکوپتر
whirlybird
هلیکوپتر
helicopters
هلیکوپتر
club propeller
ملخی دارای تیغههای کلفت باگام زیاد برای تست قدرت یاترک موتور
hinges
لولای درب کاپوت ماشین محور لولایی
hinge
لولای درب کاپوت ماشین محور لولایی
heliports
فرودگاه هلیکوپتر
gunship
هلیکوپتر آتشبار
helicopter carrier
ناو هلیکوپتر بر
gunship
هلیکوپتر مسلح
helistat
رتورهای هلیکوپتر
heliport
فرودگاه هلیکوپتر
creaked
غژغژ کردن صدای لولای روغن نخورده جیرجیرکفش
creaking
غژغژ کردن صدای لولای روغن نخورده جیرجیرکفش
creaks
غژغژ کردن صدای لولای روغن نخورده جیرجیرکفش
creak
غژغژ کردن صدای لولای روغن نخورده جیرجیرکفش
helicopter rescue strop
کمربند نجات هلیکوپتر
helicopter rescue net
تور نجات هلیکوپتر
helipad
سکوی فرود هلیکوپتر
air cooled engine
موتور پیستونی که گرمای تلف شده ان به وسیله پره ها یا تیغههای دور سیلندرمستقیما به جریان هواانتقال مییابد
retreating blade stall
واماندگی تیغه پس رونده هلیکوپتر
autorotation
روش فرود اضطراری هلیکوپتر
helicopter double rescue harness
کمربند نجات دو نفره هلیکوپتر
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
in eyre
گردنده
trochoid
گردنده
rotative
گردنده
rotor
گردنده
ambulant
گردنده
rotors
گردنده
swivel
گردنده
ambulatory
گردنده
driven
گردنده
rotary
گردنده
gyral
گردنده
swivelled
گردنده
gyrant
گردنده
revolvable
گردنده
swivels
گردنده
wheeler
گردنده
roller door
در گردنده
cylinder baffles
صفحات نازک قلزی برای هدایت هوا از میان تیغههای خنک کننده و جذب حداکثر گرمای ممکن از جدارسیلندر
rotor plates
جوشنهای گردنده
pivot arm
میله گردنده
runners
گردنده گشتی
rotator
ماهیچه گردنده
gyratory
چرخی گردنده
excursive
اواره گردنده
runner
گردنده گشتی
swivelled
مفصل گردنده
itineratly
بطور گردنده
magnet wheel
چرخ گردنده
circumambient
گردنده بدور
swivels
مفصل گردنده
rotary
گردنده چرخنده
revolving
گردنده دورانی
swivel
مفصل گردنده
circumsolar
دورخورشید گردنده
disc loading
نسبت وزن هلیکوپتر به مساحت دیسک رتوراصلی
army helicopter
هلیکوپتر ارتشی
[نظامی]
[حمل و نقل هوایی]
helicopter pilot
خلبان هلیکوپتر
[شغل]
[حمل و نقل هوایی]
bucket
تیغه گردنده توربین
roasting jack
سیخ کباب گردنده
rundle
استوانه گردنده گوی
rotary wing aircraft
هواپیما با بال گردنده
churned
بوسیله اسباب گردنده
buckets
تیغه گردنده توربین
rotor
قسمت گردنده ماشین
rotors
قسمت گردنده ماشین
churns
بوسیله اسباب گردنده
churn
بوسیله اسباب گردنده
stator
جزء ثابت در هر ماشین گردنده
precess
در خط سیر محورجسم گردنده تغییرپیداشدن
suspension strap
نوار تعلیق بار به هلیکوپتر نوارهای اتصال طناب بارهلیکوپتر
gyroplane
نوعی هواپیما که حد فاصل میان هلیکوپتر و طیارههای معمولی است
sailing
گردش ناخواسته رتورهای هلیکوپتر یا ملخ هواپیما درباد شدید
overshot
گردنده به نیروی ابی که ازبالا میریزد
sea bat
نوعی هلیکوپتر ضد زیردریایی که دارای سونار اکتشافی واژدر صوتی است
windage
کاهش دور وسیله گردنده دراثر پسای هوا
giants stride
تیری که قسمت بالای ان گردنده وطنابهایی ازان اویخته اس
photo nadir
مرکز خط المرکزین عکس نقطه لولای عکس هوایی
pantoscope
دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردوازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
ledger blade
تیغه پارچه بری که دریک جاایستاده و پره گردنده دارد
tack weld
وسیلهای برای سنجش ونمایش سرعت شفت گردنده جوش موقتی
quill shaft
شفت گردنده باریکی با سرهزارخار مانند که در مادگی دیگری جفت میشود
panoramic camera
دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
waved
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
cruise
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroked
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruises
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
fish tailing
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
strokes
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tapes
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroke
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
tape
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroking
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
helicopter lane
کریدور پرواز هلیکوپتر کریدور ازاد عبور هلیکوپترها
turnstiles
تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود
turnstile
تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود
transfer
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
compound motion
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
commutator
سری هادیهایی که بصورت شعاعی از یکدیگر جدا شده وبصورت حلقهای دور تا دورشفت گردنده ژنراتور قرارگرفته اند
torque
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
laterad
افقی
horizontal
افقی
lateral
افقی
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com