Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (13 milliseconds)
English
Persian
tactical march
حرکت جنگی
Search result with all words
black out
حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
maneuver
حرکت جنگی مانور کردن
phase line
خط مبداء حرکت جنگی
reduced lighting
حرکت با نور کم رانندگی با چراغ جنگی
Other Matches
escry
فریاد و غریو جنگی سردادن نعره جنگی
warships
کشتی جنگی ناو جنگی
battle drill
مشق جنگی تمرین جنگی
warship
کشتی جنگی ناو جنگی
cartel ship
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
live fire
تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
strokes
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruise
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
fish tailing
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tapes
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroke
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroked
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
armistise
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
compound motion
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
counter clockwise
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transferring
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skull
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skulls
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
martial
جنگی
scrapper
جنگی
tactically
جنگی
battle line
خط جنگی
fighting
جنگی
dogfights
سگ جنگی
bristly
جنگی
service
جنگی
dogfight
سگ جنگی
warlike
جنگی
martin
جنگی
tactical
جنگی
serviced
جنگی
travelling overwatch
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
cocker
خروس جنگی
campaign badge
نشان جنگی
campaign medal
مدال جنگی
charger
اسب جنگی
spoils of war
غنائم جنگی
spoiler
خریدارغنائم جنگی
trophy of war
غنایم جنگی
combat firing
تیراندازی جنگی
tactical aircraft
هواپیمای جنگی
chargers
اسب جنگی
combatant vessel
کشتی جنگی
tactical intelligence
اطلاعات جنگی
combatant vessel
ناو جنگی
destrier
اسب جنگی
contraband of war
قاچاق جنگی
strategic situation
وضع جنگی
tactical march
انتقال جنگی
tactical missile
موشک جنگی
destrer
اسب جنگی
pass
معبر جنگی
combat tire
لاستیک جنگی
combat ration
جیره جنگی
passed
معبر جنگی
battle station
پایگاه جنگی
combat exercise
مانور جنگی
passes
معبر جنگی
booty of war
غنیمت جنگی
paludament
ردای جنگی
live round
گلوله جنگی
live ammunition
مهمات جنگی
light line
خط چراغ جنگی
killed in action
کشته جنگی
parlementaire
فرستاده جنگی
hard head
شاخ جنگی
gamecock
خروس جنگی
game fowl
خروس جنگی
game cock
خروس جنگی
live round
تیر جنگی
jetties
استحکامات جنگی
nom de guerre
کنیه جنگی
munitions of war
مهمات جنگی
booty
غنیمت جنگی
poleax
تبرزین جنگی
poleaxe
تبرزین جنگی
martel de fer
چکش جنگی
man of war
ناو جنگی
man of war
مرد جنگی
jetty
استحکامات جنگی
fighting ram
غوچ جنگی
reparations for war damages
غرامات جنگی
fighting load
بار جنگی
field type
از نوع جنگی
service mine
مین جنگی
enginery
اسباب جنگی
formation
ارایش جنگی
dry run
تمرین جنگی
sloop
قایق جنگی
fighting load
بارمهمات جنگی
sloop of war
کرجی جنگی
dry run
عملیات جنگی
field wire
سیم جنگی
service ammunition
مهمات جنگی
campaign
عملیات جنگی
campaigned
عملیات جنگی
campaigning
عملیات جنگی
campaigns
عملیات جنگی
fighting cock
خروس جنگی
dim light
چراغ جنگی
battle sight
درجه جنگی
actions
عملیات جنگی
battleship
کشتی جنگی
stratagems
حیله جنگی
stratagem
حیله جنگی
war horse
اسب جنگی
war horses
اسب جنگی
battleships
کشتی جنگی
bantams
خروس جنگی
lived
تیراندازی جنگی
missing
گمشده جنگی
accredited correspondent
خبرنگار جنگی
interned
پناهنده جنگی
navy
کشتی جنگی
navies
کشتی جنگی
military
جنگی ارتش
bantam
خروس جنگی
war refugee
آواره جنگی
warpath
مسیر جنگی
cars
ارابه جنگی
tactics
تدابیر جنگی
chariots
ارابه جنگی
chariot
ارابه جنگی
compartments
دهلیز جنگی
compartment
دهلیز جنگی
action
عملیات جنگی
car
ارابه جنگی
warhead
کلاهک جنگی
prisoners of war
اسیر جنگی
prisoners of war
زندانی جنگی
prisoner of war
اسیر جنگی
prisoner of war
زندانی جنگی
warheads
کلاهک جنگی
tactic
تدابیر جنگی
lived
مهمات جنگی
lived
فشنگ جنگی
battle reserve
احتیاط جنگی
war gas
گاز جنگی
war cry
فریاد جنگی
war crimes
جنایات جنگی
war crime
جنایات جنگی
warlike preparations
تدارکات جنگی
warfare economy
اقتصاد جنگی
warplane
هواپیمای جنگی
battle lights
چراغهای جنگی
war vessel
کشتی جنگی
war strenght
استعداد جنگی
war state
دولت جنگی
battle map
نقشه جنگی
war ship
کشتی جنگی
battle plane
هواپیمای جنگی
battleplane
هواپیمای جنگی
battle problems
مسائل جنگی
battle reserve
ذخیره جنگی
war indemnity
غرامت جنگی
war plan
طرح جنگی
live
مهمات جنگی
armed naval vessel
ناو جنگی
war material
وسایل جنگی
war material
تجهیزات جنگی
war reserves
ذخایر جنگی
war indemnity
تاوان جنگی
live
فشنگ جنگی
battle casualty
تلفات جنگی
war plan
نقشه جنگی
battle dress
جلیقه جنگی
live
تیراندازی جنگی
mass
تمرکز قوای جنگی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com