Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (39 milliseconds)
English
Persian
byte
حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
bytes
حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
Other Matches
manipulated
حرکت به ویرایش و تغییر متن یا داده
manipulates
حرکت به ویرایش و تغییر متن یا داده
manipulate
حرکت به ویرایش و تغییر متن یا داده
image
تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
images
تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
shifting
حرکت دادن تغییر سمت دادن لوله
read
بیت مشخصات فایل که وقتی تنظیم شود. مانع نوشتن داده جدید روی فایل یا ویرایش محتوای آن میشود
reads
بیت مشخصات فایل که وقتی تنظیم شود. مانع نوشتن داده جدید روی فایل یا ویرایش محتوای آن میشود
word process
ویرایش , ذخیره و تغییر متن با کامپیوتر
varies
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
post
ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
post-
ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
posted
ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
posts
ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
texts
امکاناتی برای ویرایش متن , تغییر , درج و حذف
text
امکاناتی برای ویرایش متن , تغییر , درج و حذف
accumulator
دستور تغییر محتوای آکومولاتور یک واحد کم یا زیاد
accumulator register
دستور تغییر محتوای آکومولاتور یک واحد کم یا زیاد
change
تغییر کردن تغییر دادن
changed
تغییر کردن تغییر دادن
changes
تغییر کردن تغییر دادن
changing
تغییر کردن تغییر دادن
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
dump
چاپ محل هایی که محتوای آنها در حین اجرای برنامه تغییر کرده است
skulls
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
counter march
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
terabyte
یک هزار گیگا بایت یا یک میلیون مگا بایت داده
commmute
تغییر دادن مبادله کردن
edit
اماده چاپ کردن تغییر دادن
edited
اماده چاپ کردن تغییر دادن
transmutes
تغییر شکل دادن قلب ماهیت کردن
edit
تغییر دادن و تصحیح کردن متن یا برنامه
transmuted
تغییر شکل دادن قلب ماهیت کردن
transmute
تغییر شکل دادن قلب ماهیت کردن
edited
تغییر دادن و تصحیح کردن متن یا برنامه
to refresh oneself
تغییر ذائقه دادن رفع خستگی کردن
transmuting
تغییر شکل دادن قلب ماهیت کردن
edit mode
حالت ویرایش وضعیت ویرایش
affect
لمس کردن یا تاثیر گذاشتن یا تغییر دادن چیزی
affects
لمس کردن یا تاثیر گذاشتن یا تغییر دادن چیزی
maneuver
حرکت دادن یاحرکت کردن
Web crawler
نرم افزاری که درهر صفحه وب جدید در اینترنت حرکت میکند و یک اندیس پایه روی محتوای هرصفحه ایجاد میکند
stable
بی حرکت یا بی تغییر
stables
بی حرکت یا بی تغییر
conversion
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
byte mode
وجه بایت حالت بایت
corrupts
تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
corrupting
تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
corrupt
تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
corrupted
تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
to jink
[colloquial]
[British English]
در دویدن
[راه رفتن]
[رانندگی کردن]
ناگهان مسیر را تغییر دادن
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
man handle
با نیروی انسان حرکت دادن بدرفتاری کردن
maintenance
فرآیند بهنگام سازی فایل با تغییر دادن یا اضافه کردن یا حذف ورودی ها
trap
سد کردن حرکت دادن هدفها در مقابل تیرانداز دام
countermarch
تغییر جهت حرکت ارتش
cells
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
roll on roll off
سوار کردن و حرکت دادن سریع بار و کالا بین انبارها
gibes
تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد
jibed
تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد
jibe
تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد
jibing
تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد
jibes
تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد
algebra
ساده کردن و تغییر دادن توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست ایجاد شده اند
edited
ویرایش کردن
edit
ویرایش کردن
ground loop
تغییر ناگهانی جهت حرکت هواپیما با ارابه فرود
tacks
تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tacking
تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tacked
تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tack
تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
bell crank
اهرم دوطرفهای در سیستم کنترل برای تغییر جهت حرکت
move on
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
fall back
تغییر موضع به عقب دادن عقب نشینی کردن
rezone
محیط چیزی را اصلاح کردن محیط را تغییر دادن
to browse
ویرایش کامل کردن
[علوم کامپیوتر]
flush
پاک کردن محتوای یک صفحه
flushing
پاک کردن محتوای یک صفحه
flushes
پاک کردن محتوای یک صفحه
massages
ماساژ دادن تغییر دادن
massaging
ماساژ دادن تغییر دادن
massage
ماساژ دادن تغییر دادن
massaged
ماساژ دادن تغییر دادن
write protect
غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
media
کپی کردن داده از یک بایت رسانه ذخیره سازی به دیگری
zeros
پاک کردن محتوای وسیله قابل برنامه نویسی
shadow RAM
روش بهبود کارایی PC با کپی کردن محتوای قطعه
zero
پاک کردن محتوای وسیله قابل برنامه نویسی
zeroes
پاک کردن محتوای وسیله قابل برنامه نویسی
changed
تغییر دادن
modify
تغییر دادن
altering
تغییر دادن
alters
تغییر دادن
shifted
تغییر دادن
altered
تغییر دادن
alter
تغییر دادن
to turn something into something
تغییر دادن به
changes
تغییر دادن
change
تغییر دادن
realigns
تغییر دادن
transact
تغییر دادن
permute
تغییر دادن
modifying
تغییر دادن
to convert something into something
تغییر دادن به
convert
تغییر دادن
redeploy
[staff]
تغییر دادن
reset
تغییر دادن
shifts
تغییر دادن
realign
تغییر دادن
amending
تغییر دادن
to turn
[into]
تغییر دادن
modifies
تغییر دادن
amended
تغییر دادن
mutating
تغییر دادن
mutates
تغییر دادن
realigned
تغییر دادن
mutate
تغییر دادن
shift
تغییر دادن
realigning
تغییر دادن
amend
تغییر دادن
changing
تغییر دادن
mutated
تغییر دادن
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
change of edge
تغییر حرکت از یک لبه تیغه به لبه دیگر بدون چرخیدن بدن
shunt
تغییر جهت دادن
colour
تغییر رنگ دادن
metamorphose
تغییر شکل دادن
transmutes
تغییر هیئت دادن
transmute
تغییر هیئت دادن
discolor
تغییر رنگ دادن
colours
تغییر رنگ دادن
metamorphosed
تغییر شکل دادن
discoloured
تغییر رنگ دادن
to transform
[into]
تغییر شکل دادن
[به]
misshape
تغییر شکل دادن
to change colour
تغییر رنگ دادن
shunts
تغییر جهت دادن
discolouring
تغییر رنگ دادن
remodelling
تغییر وضع دادن
discolors
تغییر رنگ دادن
remodel
تغییر وضع دادن
remodeled
تغییر وضع دادن
remodels
تغییر وضع دادن
shunted
تغییر جهت دادن
metamorphoses
تغییر شکل دادن
to change one's tune
تغییر عقیده دادن
transmuting
تغییر هیئت دادن
to change the tack
تغییر رویه دادن
quirks
تغییر جهت دادن
quirk
تغییر جهت دادن
remodelled
تغییر وضع دادن
discolours
تغییر رنگ دادن
to change ones mind
تغییر رای دادن
remodeling
تغییر وضع دادن
color
تغییر رنگ دادن
switched
تغییر جهت دادن
transshape
تغییر ماهیت دادن
transfigure
تغییر شکل دادن
changes
تغییر دادن تبدیل
switches
تغییر جهت دادن
transfigure
تغییر صورت دادن
transfiguring
تغییر شکل دادن
transforms
تغییر شکل دادن
transfigured
تغییر صورت دادن
changing
تغییر دادن تبدیل
transfigures
تغییر صورت دادن
switch
تغییر جهت دادن
to veer
[off]
تغییر جهت دادن
discoloring
تغییر رنگ دادن
transfigured
تغییر شکل دادن
discolored
تغییر رنگ دادن
modification
تغییر شکل دادن
transshape
تغییر شکل دادن
change
تغییر دادن تبدیل
transfigures
تغییر شکل دادن
go about
تغییر جهت دادن
changed
تغییر دادن تبدیل
transforming
تغییر شکل دادن
reshape
تغییر شکل دادن
veer
تغییر عقیده دادن
disguising
تغییر قیافه دادن
metamorphosing
تغییر شکل دادن
shift the rudder
تغییر دادن سکان
veers
تغییر عقیده دادن
disguises
تغییر قیافه دادن
veered
تغییر عقیده دادن
transfiguring
تغییر صورت دادن
disguised
تغییر قیافه دادن
transform
تغییر شکل دادن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com