English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English Persian
cost accounting حسابداری قیمت تمام شده حسابداری صنعتی
Search result with all words
cost accounting حسابداری قیمت تمام شده حسابداری هزینه حسابداری صنعتی
Other Matches
accounting price قیمت حسابداری
current cost accounting حسابداری هزینه جاری حسابداری براساس نرخ های جاری
accounting حسابداری
accountancy حسابداری
accounting حسابداری [حسابداری]
book keeping حسابداری [حسابداری]
accountancy حسابداری [حسابداری]
cost accounting حسابداری
bookwork [bookkeeping] حسابداری [حسابداری]
accounting principles اصول حسابداری
accounting system نظام حسابداری
inflation accounting حسابداری تورمی
accounting machine ماشین حسابداری
comptroller بازرس حسابداری
accounting profit سود حسابداری
accounting system سیستم حسابداری
voucher سند حسابداری
single entry حسابداری فردی
vouchers سند حسابداری
single entry حسابداری ساده
tally sheet کاربرگ حسابداری
stock accounting حسابداری موجودی
double entry bookkeeping حسابداری دوبل
sales accounting حسابداری فروش
national accounting حسابداری ملی
accounting profit سود از دیدگاه حسابداری
accounting package بسته پیش نوشته حسابداری
accountable depot مرکز نگهداری سوابق حسابداری
integrated accounting package بسته پیش نوشته حسابداری مجتمع
modular accounting package برنامه پیش نوشته حسابداری واحدی
accounting اصول حسابداری برسی اصل و فرع
current purchasing power حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
accounting package نرم افزاری که توابع حسابداری تجاری را خودکار انجام میدهد
credit ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
credited ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
crediting ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
credits ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
accounts package نرم افزاری که توابع حسابداری تجاری را خودکار انجام میدهد
corporate model نمایش یا شبیه سازی ریاضی اعمال حسابداری و خطوط راهنمای سیاست مالی یک شرکت
cost plus pricing تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
cost price قیمت تمام شده
cost prices قیمت تمام شده
spot price قیمت تمام شده
cost reduction تقلیل قیمت تمام شده
prime cost قیمت تمام شده محصول
basing point pricing قیمت تمام شده کالا
cost of goods manufactured قیمت تمام شده تولید
cost ledger دفتر قیمت تمام شده
at the full landed cost price قیمت تمام شده کالا در مقصد
factor cost قیمت تمام شده عامل تولید
cost of sales قیمت تمام شده کالای فروش رفته
To sell at coast price . مایه کاری حساب کردن ( به قیمت تمام شده )
flattest تنظیم نرخ قیمت که تمام استفادههای از یک مکان را می پوشاند
flat تنظیم نرخ قیمت که تمام استفادههای از یک مکان را می پوشاند
cost plus contract قرارداد براساس قیمت تمام شده به اضافه درصدی به عنوان سود
kinked demand curve و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
cost records مدارک قیمت تمام شده مدارک تعیین ارزش
loss leader بفروش میرسد کالایی که به منظور جلب توجه مشتری زیر قیمت تمام شده بفروش می رسد
cost of goods purchased قیمت تمام شده کالای خریداری شده
reserve price قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
current standard cost مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
unbundled software نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
underprice قیمت پایین تراز قیمت بازار
value added قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
paasche price index یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
list price فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
shadow price شبه قیمت قیمت ضمنی
last price اخرین قیمت حداقل قیمت
normal price قیمت عادی قیمت معمولی
quantum valebat در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
beta software نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminated تمام شدن تمام کردن
terminate تمام شدن تمام کردن
terminates تمام شدن تمام کردن
spiral of wages and prices حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
industrial water اب صنعتی
industrial صنعتی
technical صنعتی
manufacturing صنعتی
high wrought صنعتی
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
industrial nations کشورهای صنعتی
industrial wastewater فاضلاب صنعتی
industrial workers کارگران صنعتی
industrial disputes اختلافات صنعتی
industrial consumption مصرف صنعتی
industrial concern بنگاه صنعتی
industrial economics اقتصاد صنعتی
industrial unit واحد صنعتی
industrial union اتحادیه صنعتی
industrial switch کلید صنعتی
mechnical ماشینی صنعتی
producer buyer خریدار صنعتی
industrial revolution انقلاب صنعتی
industrial psychology روانشناسی صنعتی
industrial management مدیریت صنعتی
industrial insurance بیمه صنعتی
industrial frequency فرکانس صنعتی
industrial fluctuations نوسانهای صنعتی
industrial espionage جاسوسی صنعتی
industrial electronic الکترونیک صنعتی
polytechnical دانشکده صنعتی
industrial unions اتحادیههای صنعتی
industrial relations روابط صنعتی
industrialization صنعتی شدن
industrialization صنعتی سازی
industrializing صنعتی کردن
industrialism سیستم صنعتی
industrialization صنعتی کردن
commercial efficiency بازده صنعتی
technological حرفهای صنعتی
applied economics اقتصاد صنعتی
technologically حرفهای صنعتی
art bronze برنز صنعتی
valve شیر صنعتی
artificial magnet مغناطیس صنعتی
artistical هنرامیز صنعتی
industrializes صنعتی کردن
industrialize صنعتی کردن
artful ماهرانه صنعتی
artless غیر صنعتی
vertical union اتحادیه صنعتی
industrial area منطقه صنعتی
industrial building ساختمان صنعتی
industrial building بنای صنعتی
technical grade خلوص صنعتی
industrial chemistry شیمی صنعتی
plant واحد صنعتی
plants واحد صنعتی
polytechnic دانشکده صنعتی
industrialising صنعتی کردن
industrialises صنعتی کردن
polytechnics دانشکده صنعتی
engineering workshop کارگاه صنعتی
trade effluent فضولات صنعتی
an artistic production عمل یا کار صنعتی
pilot plant واحد ازمایش صنعتی
manufactoring tape milling machine دستگاه نورد صنعتی
industrial electric locomotive لکوموتیو الکتریکی صنعتی
bric-a-brac خرده ریز صنعتی
industrial alternating current جریان متناوب صنعتی
index of industrial production شاخص تولید صنعتی
inartistically بطور غیر صنعتی
decreasing cost industry هزینه نزولی صنعتی
industrial investment سرمایه گذاری صنعتی
industrial reserve army ارتش ذخیره صنعتی
industrial robot دستگاه خودکار صنعتی
industrial classifications طبقه بندی صنعتی
art casting ریخته گری صنعتی
industrial workers of the world کارگران صنعتی جهان
applied economics engineer مهندس اقتصاد صنعتی
interphase transformer loss تلفات پیچک صنعتی
industrial capitalism سرمایه داری صنعتی
process of industrialization فرایند صنعتی شدن
the industrial quarter of the محله صنعتی شهر
valve ولو [شیر صنعتی]
producer advertising تبلیغ محصولات صنعتی
marginal cost pricing قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
Industrial Architecture معماری خانه های صنعتی
industrial instrument دستگاه اندازه گیری صنعتی
industrialises بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
metonymical دارای صنعتی که انراmetonym گویند
Midlands ناحیهی صنعتی در مرکز انگلستان
articlcs of virtu کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
pastiche تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
industrial school اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
pastiches تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
trade fixtures الات صنعتی نصب شده
artlessly بطور ساده یاغیر صنعتی
industrialize بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrial electronic computer ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
industrializes بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrializing بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrialising بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
technologies اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
industrial data collection device دستگاه صنعتی جمع اوری داده
technology اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
technological تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
technologically تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
trover دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
labour intensive industry صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
Industrial Aesthetic [سیستم زیبایی شناختی ساختمان های صنعتی]
adobe type manager استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
pot boiler کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot-boilers کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot-boiler کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
Industrial Park [طراحی املاک برای استفاده صنعتی در قرن نوزدهم در منچستر]
Industrialized building [تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
high Sierra specification روش استاندارد صنعتی برای ذخیره سازی داده روی ROM-CD
pantechnicon نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
pantechnicons نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
an iconic statue مجسمهای که از روی نمونه و مطابق قرارداد صنعتی ساخته شده باشد
din سازمان استاندارد صنعتی آلمان معمولاگ مربوط به مشخصات ورودی ها و سوکت ها
lap یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lapped یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
value added اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود
beneficial occupancy اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
panorama تمام نما اینه تمام نما
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com