Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 191 (9 milliseconds)
English
Persian
stock accounting
حسابداری موجودی
Other Matches
cost accounting
حسابداری قیمت تمام شده حسابداری هزینه حسابداری صنعتی
cost accounting
حسابداری قیمت تمام شده حسابداری صنعتی
current cost accounting
حسابداری هزینه جاری حسابداری براساس نرخ های جاری
stock evaluation
بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
stockade
جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
stockades
جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
earmarked stock
موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
perpetual inventory
فهرست دائمی موجودی موجودی دائم
stocked
موجودی موجودی کالا
stock
موجودی موجودی کالا
accountancy
حسابداری
accounting
حسابداری
cost accounting
حسابداری
bookwork
[bookkeeping]
حسابداری
[حسابداری]
book keeping
حسابداری
[حسابداری]
accountancy
حسابداری
[حسابداری]
accounting
حسابداری
[حسابداری]
single entry
حسابداری فردی
accounting principles
اصول حسابداری
sales accounting
حسابداری فروش
single entry
حسابداری ساده
national accounting
حسابداری ملی
accounting machine
ماشین حسابداری
double entry bookkeeping
حسابداری دوبل
accounting profit
سود حسابداری
accounting system
سیستم حسابداری
accounting system
نظام حسابداری
inflation accounting
حسابداری تورمی
comptroller
بازرس حسابداری
vouchers
سند حسابداری
accounting price
قیمت حسابداری
voucher
سند حسابداری
tally sheet
کاربرگ حسابداری
accounting profit
سود از دیدگاه حسابداری
accountable depot
مرکز نگهداری سوابق حسابداری
accounting package
بسته پیش نوشته حسابداری
modular accounting package
برنامه پیش نوشته حسابداری واحدی
accounting
اصول حسابداری برسی اصل و فرع
integrated accounting package
بسته پیش نوشته حسابداری مجتمع
periodic stock check
کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
current purchasing power
حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
accounting package
نرم افزاری که توابع حسابداری تجاری را خودکار انجام میدهد
credit
ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
accounts package
نرم افزاری که توابع حسابداری تجاری را خودکار انجام میدهد
credits
ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
credited
ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
crediting
ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
corporate model
نمایش یا شبیه سازی ریاضی اعمال حسابداری و خطوط راهنمای سیاست مالی یک شرکت
repertoire
موجودی
minimum stock level
موجودی
holding
موجودی
balance in hand
موجودی
assets
موجودی
stock
موجودی
store
موجودی
storing
موجودی
supplies
موجودی
stocked
موجودی
cycle stock
موجودی فعال
idle stock
موجودی بی مصرف
stock check
کنترل موجودی
exhaust bin level
اتمام موجودی
stock record
سابقه موجودی
exhaust bin level
فاقد موجودی
excess stock
موجودی مازاد
stock taking
رسیدگی به موجودی
stock control
کنترل موجودی
danger warning level
حداقل موجودی
stock audit
حسابرسی موجودی
instruction repertoire
موجودی دستورالعمل
stock adjustment
تطبیق موجودی
reserve stock
موجودی ذخیره
warehouse stock
موجودی انبار
inventory management
مدیریت موجودی
valuation of stock
ارزیابی موجودی
inventory discrepancy
اختلاف موجودی
out of stock;ex stock
از موجودی یاذخیره
quick assets
موجودی نقدشو
safety stock
موجودی تضمینی
surplus stock
موجودی مازاد
surplus stock
موجودی اضافی
stock account
حساب موجودی
stock valuation
ارزیابی موجودی
inventory control
کنترل موجودی
financial assets
موجودی مالی
stock
به موجودی افزودن
buffer stock
موجودی ذخیره
stock
موجودی ذخیره
stock
موجودی انبار
stocked
به موجودی افزودن
active stock
موجودی فعال
stocked
موجودی ذخیره
stocked
موجودی انبار
inventories
موجودی کالا
fund
موجودی سرمایه
inventory
موجودی کالا
funded
موجودی سرمایه
inventory
لیست موجودی
funded
موجودی دارائی
inventory
فهرست موجودی
buffer stock
موجودی احتیاطی
supplying
موجودی جایگیرموقتی
supplying
موجودی لزوم
supply
موجودی جایگیرموقتی
continuous inventory
موجودی مستمر
supply
موجودی لزوم
supplied
موجودی جایگیرموقتی
consumable stock
موجودی مصرفی
supplied
موجودی لزوم
complete inventory
موجودی کامل
fund
موجودی دارائی
business inventories
موجودی تجاری
stock adjustment
تعدیل موجودی
capital stock
موجودی سرمایه
spares stock
موجودی لوازم یدکی
inventory
صورت دارایی موجودی
inventory
ذخیره موجودی اماد
liabilities
تعهد موجودی بانکی
stock control
کنترل موجودی انبار
to lay in a stock
موجودی تهیه کردن
stock
موجودی کالا ذخیره
portfolio
موجودی اوراق بهادار
stockage
وسایل موجودی در انبار
stocked
موجودی کالا ذخیره
assets
موجودی شخص ورشکسته
stock in trade
موجودی کالای مغازه
stock handling cost
هزینه جابجایی موجودی
portfolios
موجودی اوراق بهادار
liability
تعهد موجودی بانکی
safety stock
موجودی ذخیره انبار
maximum stock
حداکثر موجودی انبار
inventory reconciliation
تطبیق اسناد موجودی
wardrobes
اشکاف موجودی لباس
base stock control
کنترل موجودی مبنا
wardrobe
اشکاف موجودی لباس
continuous stock control
کنترل مستمر موجودی
stock talking
سیاهه برداری از موجودی
raw material stock
موجودی مواد اولیه
cyclical stock check
کنترل موجودی دورهای
raw stock
موجودی مواد خام
continuous stock taking
رسیدگی مستمر موجودی
out of stock
<adj.>
غیر موجودی کالا
[در انبار]
supplying
تکمیل کردن موجودی ذخیره
stock control
کنترل وسفارش موجودی انبار
finished goods stock
موجودی کالاهای تمام شده
transfer of portfolio
انتقال موجودی اوراق بهادار
finish stock
موجودی کالای ساخته شده
stockholders
صاحب موجودی ذخیره نگهدار
fast moving stock
موجودی که به سرعت کاهش می یابد
stockholder
صاحب موجودی ذخیره نگهدار
intermediate stock
موجودی کالاهای درحال ساخت
supplying
تامین موجودی عرضه نمودن
perpetual stock record
سابقه دائمی موجودی انبار
supply
تامین موجودی عرضه نمودن
appreciation
افزایش ارزش دارایی و موجودی
appreciations
افزایش ارزش دارایی و موجودی
supplied
تامین موجودی عرضه نمودن
supplied
تکمیل کردن موجودی ذخیره
inventory reconciliation
تطابق موجودی با دارایی یکان
supply
تکمیل کردن موجودی ذخیره
dead stock
موجودی بی ارزش و غیرقابل فروش
yielded
قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
yield
قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
yields
قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
To take an invevtory.
صورت برداری کردن ( موجودی گرفتن )
demand accommodation
تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
portfolio entry
قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
active stock
موجودی انبار که مورد استفاده قرارمیگیرد
amphibious vehicle availability table
جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
to take inventory
صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
warehouse refusal
اعلام عدم موجودی کالا درانبار
cycle stock
موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
dead stock
موجودی بی ارزش یا غیرقابل فروش سرمایه بیکار
storewide
شامل تمام موجودی انبار یاتمام فروشگاه
deficit
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
deficits
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
overstock
زیاد ذخیره کردن موجودی بیش از حدلزوم داشتن
danger warning level
مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
eurytherm
موجودی که دارای درجات حرارت مختلف و زیادی است
turnover
تعداد دفعاتی درسال که موجودی انبار یک بنگاه فروخته میشود
we underwrite the company
ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
abc analysis
طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
backlog
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
backlogs
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
hippocamp
[تندیس موجودی که نصف بدنش اسب و نصف دیگرش ماهی است.]
stock certificate
گواهی موجودی کالا در انبار گواهی سهم
continuous stock taking
موجودی گیری مستمر انبارگردانی مستمر
inventory
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
available cash
موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
max min system
سیستم حداکثر و حداقل سیستم انبارداری که در ان حداقل و حداکثر موجودی تعیین میگردد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com